حضور ايران در نمايشگاههاي بينالمللي صنعت گردشگري كه سالانه در نقاط مختلف جهان برگزار ميشود بسيار ضعيف است. بخش گردشگري ايران تنها در معدود نمايشگاههاي گردشگري جهان مانندITB برلين يا BIT ميلان حضور دارد اما در دهها نمايشگاه گردشگري جهان همچون سرين اتريش، نمايشگاه ماتكا، نمايشگاه اوتريخت و نمايشگاه ورلد تراول ماركت لندن حضور ندارد. سازمان ميراث فرهنگي نيز كه سازمان متولي است حمايت لازم را در موضوع شركت در نمايشگاهها ندارد چون سازمان متولي آگاه به وظايف خود از حيث ايفاي نقش مناسب براي تأثيرگذاري بر بازارهاي جهانگردي نيست. همين عدمآگاهي تأثير نامطلوب خود را در فرايند جذب گردشگران بينالمللي ميگذارد.
بخش خصوصي البته سعي كرده است در غياب سازمان ميراث فرهنگي از توان خود بهره بگيرد كه گاه موفق و گاه ناموفق بوده است. درحاليكه ماموريت سازمان ميراث فرهنگي تأثيرگذاري بر بازارهاي گردشگري دنيا، ايجاد روندهاي جديد و آگاهيرساني است.
اگر عملكرد بخش گردشگري كشور را در حوزه بازاريابي بينالملل در كنار عملكرد كشورهايي نظير قطر،آذربايجان، تركيه و امارات متحده عربي بگذاريم خواهيم ديد كه عملكرد تأثيرگذاري نداشته و نتوانستيم جريانهاي جهانگردي را به سمت كشور هدايت كنيم. حتي نتوانستيم تأثير شگرف و تعيين كنندهاي بگذاريم و ايران را بهعنوان يك كشور صاحب تمدن معرفي كنيم. كشوري مانند مصر كه در 4سال گذشته آشوبهاي زيادي را پشت سر گذاشته است همواره در نمايشگاههاي بينالمللي گردشگري حاضر بوده و اين نمايشگاهها جولانگاه هيأتهاي مصري و توراپراتورهاي مصر بود، چون آنها ميدانند كه حتي حضورشان ميتواند پيام مثبت به بازارهاي تقاضا باشد و شرايط را به نفع گردشگري آن كشور برگرداند.
در ايران اما بهدليل نبود اعتبارات و فقدان برنامه و استراتژيهاي مشخص براي نفوذ به عمق بازارهاي گردشگري جهان نتوانستيم ايران را بهعنوان يك كشور صاحب تمدن در رديف قدرتهاي برتر جهاني معرفي كنيم.
سازمان ميراث فرهنگي در چنبره مشكلات دست و پا ميزند و فاقد استراتژي مشخص براي تأثيرگذاري بر بازارهاي جهاني است. اتفاقات پس از توافق هستهاي را نبايد بهحساب عملكرد مديران سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري گذاشت. دولت متعادل كه سر جنگ با جهان ندارد در ايران روي كار آمده است و اقبال جهانيان، تور اپراتورها و فعالان صنعت گردشگري به ايران بيشتر شد. البته دلايل اقتصادي هم وجود دارد. ارزش پول ايران سقوط كرد و گردشگران خارجي ترجيح دادند ايران را بهعنوان يك مقصد انتخاب كنند كه البته بايد به فال نيك هم گرفته شود.
اما سازمان گردشگري ايران تا چه اندازه توانسته است در بازارهاي جهاني تأثيرگذار باشد. رويدادهاي متعدد بينالمللي گردشگري در جهان برگزار ميشود و نبايد تنها به 2 يا 3 نمايشگاه بينالمللي اكتفا كرد. معرفي ايران بايد با تكيه بر جريانها و كانالهاي خبري بينالمللي و معتبر مانند سي ان ان و يورونيوز انجام شود و اين شبكهها جولانگاه تبليغات ايران بهعنوان كشوري داراي آثار تمدني بيشمار شود. كاري كه آذربايجان با همين روش در حال ملتسازي براي خود است و قطر 2ميليون نفري توانست انجام بدهد. پس چه دليلي دارد كه ايران از قافله گردشگري جهان عقب بيفتد و در حاشيه بماند؟ اين نشان ميدهد كه از ابزارهاي بينالمللي براي تأثيرگذاري بر بازارهاي مهم گردشگري جهان بهره نميبريم.
بخش خصوصي در حوزه گردشگري نيز همواره تو سري خور باقي ماند و موجب شد اين بخش رشد نكند و تشكلهاي اين بخش نيز قدرت لازم را نداشته باشند. همه اين موارد موجب شده است كه نتوانيم از قدرت توفنده بخش گردشگري براي ايجاد جهش در حوزه اقتصاد گردشگري ايران بهره بگيريم.
امروز نيز اگر در تنظيم برنامه ششم اولويت به گردشگري داده شده است، در عمل نيز سازمان ميراث فرهنگي بايد نگاه خود را به حوزه گردشگري تغيير بدهد و با نگاه ژرف به صنعت گردشگري و مسلح شدن به ابزارهاي نوين موقعيتي را فراهم كند تا فعالان اين عرصه با اميد بيشتر سرمايههاي خود را به بخش گردشگري معطوف كنند و ايران را در موقعيت بهتري قرار بدهند.
غمانگيز است كه اعلام كنيم در حوزه رقابت بينالمللي در صنعت گردشگري در وضعيت مناسبي قرار نداريم و بايد نگاه عميقتري به مقوله گردشگري در ايران ايجاد شود. متوليان گردشگري نيز بايد با اتخاذ استراتژيهاي مناسب نفوذ به بازارهاي گردشگري جهان اعم از بازارهاي محلي و منطقهاي و حتي بازارهاي دوردست را فراهم كنند تا فضاي كسب و كار در ايران رونق بيشتري پيدا كند و بخش خصوصي بتواند با اميد به اجرايي شدن اصل44 قدرت بيشتري براي ايجاد فرصتهاي جديدتر در بخش گردشگري و تزريق نيروهاي جوان و تحصيلكرده اقتصاد گردشگري ايران پيدا كند و بدينترتيب اقتصاد تكمحصولي جاي خود را به اقتصاد شكوفا بدهد.