به گزارش شفقنا رسانه، مجید رضاییان، مدرس دانشگاه و پژوهشگر روزنامهنگاری در پاسخ به نقدهای گفتهشده دربارهی جدیدترین کتاب خود، به پیشینهی انتشار این کتاب اشاره کرد و گفت: امروز بسیار روز خوبی است و تیترنویسی به نقطهای رسید که من دوست داشتم به آن برسد. این راه، آماده کردن یک متن آموزشی بود و من سعی می کنم با توجه به نقدهای مطرح شده و در آینده این کتاب را کاملتر کنم.
رضاییان ادامه داد: در سال 84 در فصلنامه رسانه با موضوع آموزش روزنامهنگاری، مقالهای با عنوان "چگونه تیتر تحلیلی بنویسیم" داشتم و انواع ششگانه تیتر تحلیلی را در آن مطرح کردم. ده سال از عمر این راه با فراز و فرودهای خود، چه به عنوان متن آموزشی و چه به عنوان آنچه در دفتر مطالعات رسانه تدریس شد، میگذرد تا آن که جلد اول کتاب تیترنویسی منتشر شد.
- دانستن مفاهیم قبل از تکنیکها لازم است
این مدرس روزنامهنگاری تاکید کرد: اولین نکته در نظر گرفته شده در متن آموزشی این بود که تیتر از نظر مبانی و مفاهیم چیست؟ چون ما نمیتوانیم سریع به سراغ تکنیکها برویم. اصراری هم نداشتم در کتاب تیترنویسی فصل به فصل از زوایای مختلفی وارد شوم. در این کتاب مرحله به مرحله انواع تیتر را توضیح دادم. استاد فریدون صدیقی به من گفتند تیترهای موضوعی را هم در کتاب وارد کنم. من در جواب ایشان گفتم که مطالب بسیار طولانی میشود و زمانی که از مباحث فرمی صحبت میکنیم کافی است. این در حالی است که دکتر شکرخواه به من میگویند، اگر شما در این کتاب از تیترهای سبکی بحث نمیکردید، بهتر بود.
این روزنامهنگار ادامه داد: با این وجود، نظرات متعددی دربارهی کتاب ارائه شد و هر کدام از یک زاویه عملی و عینیِ روزنامهنگاری به کتاب نگاه کردند. من نمیخواستم در این کتاب به همه چیز بپردازم و می پذیرم، سه فصل اول کتاب در ویراستهای بعدی روانتر شود. اما من اعتقاد ندارم که ما قبل از پرداختن به مفاهیم مستقیم به سراغ مباحث عملی برویم.
رضاییان با اشاره به بازخوردهایی که از کتاب گرفته است، گفت: بحثهای نظری را در چاپ بعدی کتاب کوتاهتر کردهام و از نظر خودم در سه فصل اول کتاب، در دو فصل آن تلاش کردهام باب این بحث را باز کنم که ادبیات در روزنامهنگاری تکیه بر زبانشناسی دارد و این که ما باید غنای واژگان را بشناسیم و به دو مفهوم معناشناسی و نشانهشناسی در زبان شناسی توجه کنیم.
- تیتر نویس به ذخیرهی ذهنی مخاطبان توجه کند
این پژوهشگر روزنامهنگاری با توضیح عبارت "ذخیره ذهنی مخاطبان" در کتاب خود گفت: اگر تیتر زن به دنیای زبان شناسی وارد میشود باید به ذخیره ذهنی مخاطب توجه کند و بعد تیتر بزند.
رضائیان با اشاره به این که چاپ این کتاب 18 ماه طول کشید و علت اصلی این تاخیر را فقر منابع در زمینه تیتر نویسی دانست، افزود: در این خصوص از آثار ویلسون استفاده کردم. آنچه من فکر کردم نباید به راحتی از آن بگذریم، این بود که یک تعریف از تیتر نویسی داده شده بود: «تیتر یعنی حلقه ربطی میان متن و مخاطب از منظر یک تئوری ارتباطی در دنیای ژورنالیسم». تعریف دیگری هم از تیتر دیدم که به آن هم پرداختم: «تیتر یعنی میانبُر رسانه.»
او ادامه داد: من هم باید تعریفی از تیتر در کتاب ارائه میکردم و تعریف من آکادمیک و ارتباطی مثل ویلسون نیست. بلکه یک تعریف ژورنالیستی است. از این رو، «هرگاه جملهای دیده شود، خوانده نشود، فهمیده شود»، تیتر است.
- تجربههای یک روزنامهنگار مدرن تئوریزه شده است
رضاییان با پذیرش نقد منتقدان دربارهی هم سطح شدن سه فصل اول کتاب با سایر فصلها، به نکتهی دیگری دربارهی حرفهای فرید قاسمی اشاره کرد و گفت: به درستی گفته شد که باید به تجربههای روزنامهنگاری اتکا شود. من چند مورد را در کتاب علامتگذاری کردهام که میتوان از آنها به عنوان تجربههای مدون و تئوریزه شدهی یک روزنامهنگار ایرانی نام برد و دیگران میتوانند آنها را ارزیابی کنند و نظر خود را دربارهی آن بگویند.
او با اشاره به بعضی از صحبتها دربارهی کتاب تیتر نویسی گفت: میگویند تلاش شده تا این کتاب به یک متن آموزشی تبدیل شود و برای همین تمرین و پرسش دارد. من نگران بودم که مثالهای کتاب زیاد نشده باشد و وقتی آقای قاسمی به من گفت مثالهایت کم است، متوجه شدم که باز هم فضای آوردن مثالهای دیگر وجود دارد.
رضاییان گفت: مایل بودم در نقدها به جنبههای کاربردی تیترنویسی هم اشاره شود و من در کتاب، به تیترزنی برای رسانههای مختلف اشاره نکردم. مثلا تیتر برای یک مجله با رسانههای دیگر متفاوت است. در ویژهنامه مرحوم قندی به من پیشنهاد دادند تا تیتری انتخاب کنم و من تیتر "این هرم وارونه نمی ماند" را نوشتم. این تیتر متناسب با این مجله است. و فکر کردم وقتی به صورت فرمی به این موضوع میپردازیم نیازی به این تفکیک نیست.
- تصویر هم خوداش فکت است
رضائیان به نقدهای شکرخواه دربارهی کتاب هم پاسخ داد و گفت: مایه گرفتن تیتر از خیال یا تصویر، یک بحث انتزاعی است. تصویر فکت است اما خیال این گونه نیست و نسبت آنها مثل عموم و خصوص من وجه است. ما از حقیقت آموختیم که ممکن است در آن اطلاعات باشد یا نباشد. تصویر هم میتواند حقیقت باشد.
او با درست دانستن نحوهی ورود شکرخواه به این بحث، به دلایل خود دربارهی پرداختن به موضوع خیال و تصویر در تیتر و تاثیر تعاریف شفیعی کدکنی از این موضوع پرداخت و گفت: در روزنامهنگاری تخیل داریم اما در تیتر تصویرگرایی اصل است و باید به حقیقت نزدیک شویم.
رضاییان همچنین دربارهی پرداختن به تیترنویسی در سبکها گفت: من دقیقا دو بازخورد متفاوت گرفتم. دکتر شکرخواه گفت نسبت به فصلهای قبل و بعد از آن هماهنگی ندارد و استاد فرید قاسمی گفت چه خوب که به این موضوع پرداختهای! و مثالهای آن کم است. نکته ظریف صحبتهای دکتر شکرخواه این است که وقتی وارد بحث سبک میشویم حتی اگر مثال هم بزنیم باز هم ما را به جزئیات رهنمون نمیکند و ما در کلیات باقی میمانیم. من ضمن احترام به این نظر، می گویم، کار من تلاش بین این کلیت و جزئیت بوده است. وقتی مثال میزنم، میخواستم موضوع را عینی کنم اما این که چهقدر موفق بودهام به نظر من میتوان در کارهای بعدی در این زمینه بیشتر مثال زد.
او همچنین در بخشی دیگر به نقد دیگری دربارهی کمتر بومی بودن کتاب پاسخ داد و مثالهای کتاب را کاملا بومی دانست.
- برگی تازه در آموزش روزنامهنگاری دورهی چهارم
رضاییان همچنین با اشاره به نقدهای فرید قاسمی گفت: ایشان در نقدی که در گذشته برای این کار نوشتهاند، آن را برگی تازه در آموزش روزنامهنگاری دورهی چهارم دانستهاند و این یعنی کاربردی و مفید بودن این کتاب را تایید کردهاند.
او ادامه داد: دربارهی این که تاریخ تیتر نویسی را در خارج از ایران مطرح نکنیم و اگر هم مطرح کردیم ایران در آن پر رنگتر باشد، من به این نظر احترام میگذارم اما تیترنویسی در روزنامههای ایران شروع نشده است. آنچه ما در مهمترین فرمهای روزنامهنگاری یعنی تیترنویسی تجربه کردهایم برگرفته از ادبیات ژورنالیسم در غرب است و نمیتوانیم از تاریخ تیترنویسی در غرب چیزی نگوییم و اگر هم بگوییم دلیلی بر این نیست که نگاه بومی به کشور خود نداشتهایم.
رضاییان به نقدی دربارهی معلق ماندن زبان کتاب بین دانشجو و روزنامهنگار هم پاسخ داد و گفت: من سه فصل اول را با محوریت مفاهیم و تئوری آوردم و بر این کار اصرار دارم چون نمیخواهم ما روزنامهنگاران به بیسوادی و ندانستن مفاهیم و تئوریهای مطرح تیترنویسی در دنیا متهم شویم. در بخشهای دیگر بحثها کاملا کاربردی است و هم روزنامهنگاران و هم دانشجویان مخاطبان این کتاب هستند که با مثالها و تعاریف میتوانند از کتاب استفاده کنند.
این مدرس ارتباطات دربارهی ایدهی دوجلدی شدن کتاب یا اضافه شدن بخش خاطرات به آن گفت: من طرح تحقیقی دارم که نمونههای تیتر در روزنامهها و مجلههای ایرانی با توجه به نمونهها و مباحث کتاب حاضر استخراج و جمعآوری شود و یک کار تاریخی انجام شود. من این طرح را در ذهنم دارم و امیدوارم موفق شوم. ضمن این که اگر خاطرات همه ما در زمینهی تیترنویسی، هم به کتاب اضافه شود، من استقبال میکنم اما همچنان معتقدم این کتاب، کتاب تیتر نویسی است و از فصل سوم به بعد تکلیف کتاب روشن است و آن سه فصل هم در ویراستهای بعدی میتواند روانتر شود.
- مسوولیت من سنگینتر شده است
رضاییان همچنین گفت: گفته میشود مولف این کتاب با آوردن تئوری و مفاهیم بیشتر به جنبهی ارتباطی و پژوهشی پرداخته است تا جنبهی عملی و کاربردی. من این موضوع را انکار نمیکنم. چون معتقدم ما در بخش اول، فقیر بودیم.
او با اشاره به کتاب سایبرژورنالیسم شکرخواه و نقش مفاهیم و تئوری در آن گفت: اتفاقا به نظر من این موضوع، نقطه قوت آن کتاب بوده است. در کتاب خبر آقای دکتر شکرخواه هم به مکاتب اشاره شده است. اگر ما دربارهی مکتب گلاسکو نمیدانستیم، نمیتوانستیم خبر نویسی کنیم؟ میتوانستیم ولی باید دربارهی اینها هم بدانیم.
او با پذیرش کلیت نقد منتقدان حاضر در نشست و اشاره به مثالهایی از کتاب گفت: معنای این حرفها این نیست که تئوری و عمل را دو بخش ببینیم، این تجربهها تئوریزه و با مثال و تعریف بیان شده است.
رضاییان همچنین گفت: امروز با نوشتن کتاب تیتر نویسی مسوولیت من سنگینتر شده است. در یک دورهای گفته میشد برای تیترنویسی یک کارگاه دو ساعته کافی است؛ بعد یک ترم تحصیلی شد و الآن یک ترم هم برای کنار هم گذاشتن این مباحث کافی نیست. این اتفاق مثبتی است و نشان میدهد ما کجا بودهایم و الآن کجا هستیم.