تهران با وسعت 636كيلومتر مربعي كه دارد درنظر خيليها سرمايهاي عظيم براي تحول اقتصادي است. اين امر بهخصوص در محلههاي شمال شهر نمود بيشتري پيدا ميكند. آنجا كه هر مترمربع از زمين قيمت چند ده ميليوني دارد و همين امر موجب ميشود تا آنها كه بهدنبال ساختوساز هستند حتي از يك مترمربع فضايي كه يك درخت كهنسال بهخود اختصاص داده تا سايهاي وسيع بر سر اهالي محل بگستراند، چشمپوشي نكنند.
در نگاه چنين افرادي ساخت ساختماني شيك با نماي سنگ خيلي بهتر از درختاني است كه شاخههاي نامرتب دارند. آنها حتي فكر ميكنند بايد تيشه به ريشه درختان بزنند تا ساختمان سنگي نوساز بيشتر و بهتر به چشم بيايد. اين راه جذب مشتريان سرمايهدار است. نتيجه چنين نگاهي آن ميشود كه هر از گاهي در شبكههاي اجتماعي تصويري از درختان قطع شده در گوشه و كنار شهر منتشر ميشود و بهدنبال آن آه و افسوس از اينكه كسي به فكر درختان نيست.
در چنين حالتي سادهترين كار اين است كه انگشت اتهام را به سمت مديريت شهري گرفت و فرياد سرداد اما بايد جور ديگر هم به اين موضوع نگاه كرد. آنجا كه در محدوده باغي وسيع در شمال شهر گامهاي جدي براي خشكاندن درختان آغاز ميشود تا به جاي درختان سبز برجهاي سياه بنشانند چه بايد كرد؟
البته كه تاكنون گزارشهاي مردمي بسياري به مديريت شهري از بابت قطع درختان ارجاع شده است و از قضا مديريت شهري نيز از چنين گزارشهايي براي مقابله با قطع درختان استقبال ميكند. نمونه آن نيز صحبتهاي رئيس سازمان پاركها و فضاي سبز شهرداري تهران است كه چندي پيش گفته بود شهروندان موارد قطع درختان را با شمارههاي 137 و 1888 درميان بگذارند. اما درباره مورد اخير قطع درختان در يكي از محلههاي شمالي تهران، در پيادهروي ساختماني نوساز مسئوليت اجتماعي و شهروندي چه جايگاهي دارد؟
متأسفانه بهنظر ميرسد گاهي اوقات برخي سودجويان به جاي اينكه به منافع شهر فكر كنند، فقط بهدنبال منافع مادي خود هستند و درنهايت قطع درختان شهر را با پرداخت جريمههاي مالي (حتي سنگين و چند ده ميليوني) جايگزين ميكنند. اين در حالي است كه درختان چند ده ساله سرمايههايي هستند كه شايد نتوان جبران ريالي براي آنها درنظر گرفت. از همينروست كه شوراي شهر تهران نيز اصلاح جريمههاي قطع درختان را در دست بررسي دارد.
با وجود اين شهروندان بايد نسبت به قطع درختان شهر حساسيت بيشتري نشان داده و هرآنچه از اين دست را مشاهده ميكنند با مديريت شهري در ميان بگذارند چراكه فرياد و فغان براي اين شهر درختي به بار نمينشاند. در چنين حالتي ميتوان مطالبه عمومي را در شهر تثبيت كرده و فرهنگي نهادينه كرد كه كسي به فكر قطع هيچ درختي نباشد؛ حتي اگر منافع مادي كلاني عايدش شود.