به نظر ميرسد فيلمهايي كه رنگ و بوي توقيفي دارند بايد يك گروه مجزا براي خودشان درست كنند چرا كه به اشتباه خود را يك سروگردن بالاتر از سينماي ايران ميدانند. بسياري از اين آثار با تكيه بر تبليغات اجتماعي و نقدهاي زودهنگام به چنان اعتبار هنري بيمنطقي ميرسند كه بسياري تصور ميكنند كه سينماي ايران در بند همين چند فيلمي است كه ببا اصلاحيه روبرو شدهاند. اما حقيقت امر اينگونه نيست. بوتيك و مكس خوب فروختند اما چه جايگاهي در سينماي هنري ايران داشتند؟ نهنگ عنبر چطور؟ البته گروه دوم آنهايي هستند كه فيلم خودرا صرفا اثر هنري فاخر! ميدانند و خود را نيز تافته جدا بافته. اينها ديگر خيلي خيلي حسابشان با ديگران جداست. ميركريمي و اقباشاوي دقيقا به گروه دوم تعلق دارند. با اينهمه تماشاي تاج محل مسجل ميكند كه اين فيلم نيز يكي از مغشوشترين فيلمهاي امسال است.
داستان ظاهرا يك روايت دو خطي است: حسین مرادی، کارگر 60 ساله آبادانی، بارها مجبور بوده تعدادی از همکارانش در شرکت کشتیسازی را بنا برخواست کارفرما اخراج کند. ولی اینبار تصمیم گرفته که با قرعهکشی، بختی برای برخی از کارگرها قائل شود. در این میان یکی از کارگرها به اخراج خود اعتراض میکند و با حسین گلاویز میشود. چند روز بعد که نوه پسری حسین به دنیا میآید فرزندان حسین دو بلیت سفر به هند به او و مادرشان هدیه میدهند. چند شب بعد از جشن، ناگهان دو نفر مسلح به خانه حسین حمله میکنند و اموال نقدی موجود در خانه را به همراه هدیههای شب جشن میربایند. حالا حسین و خانوادهاش به کارگر معترض شرکت کشتیسازی مشکوکاند که آن ها را تهدید کرده بود...
دانش اقباشاوی 36 ساله و اهل آبادان است. پيش از اين فیلمهای کوتاهی چون پل معلق،به آبادان خوش آمدید را ساخته بوده و همچنين دستیار کارگردانی فیلم عروس آتش (خسرو سینایی ) وهیچ (عبدالرضا کاهانی ) از تجربههاي سينمايي اوست. تاج محل اولین فیلم بلند سینمایی او به شمار ميآيد.
تاج محل قرار است يك روايت رئاليستي از زشت و زيباي شهري به آّبادان باشد. معناشناختي و رفتارشناختي آنچه كه از زمان و مكان و كاراكترها و قهرمان قصه و داستانكهاي تاج محل در ابتدا حس ميكنيم بر همين مبناست. داستان در يك قالب رئاليستي و برمبناي ناهنجاريهاي رايج اجتماعي يعني شرارت و زورگيري و دزدي آغاز ميشود. مواردي كه خوشبختانه مابه ازاي اجتماعي دارند و تماشاگر ميتواند با آنها رابطه برقرار كند. اما هر چه داستان پررنگ تر ميشود ضعف پرداخت در روايت بيشتر و بيشتر ميشود.
مشكل اصلي نحوه رفتار حسين است. او كه پاكباخته شده در حالي كه ميداند در اين سن و سال همه زندگيش در تلاطم است دست دوستي و كمك به سمت كسي دراز ميكند كه هم خودش و هم تماشاگر از همان ابتدا ميدانند كه باعث همه بدبختيهاي اوست. اقباشاوي نيت و ذات حسين را مثبت جلوه گري ميكند اما از آن سو براي هر آباداني ديگري نيز امتياز قائل ميشود. گويي شهروندي صرف باعث مبرا شدن از هر گونه خطايي و يا در مجموع باعث عاقبت به خيري است.خلا فرهنگي را اينگونه دم دستي پركردن از فيلمي كه ادعاي واقعگرايي دارد بسيار جاي تعجب دارد.
بازيها در تاج محل بسيار دم دستي و ابتدايياند. و اين به روند روايت فيلم لطمه بي شمار زده است. باوركردني نيست كه در فيلمي با تكيه بر شعار زدگي اينهمه تصنع حداقل در بازيگري شاهد باشيم. در واقع تاج محل بيشتر يك مستند داستاني داست تا يك فيلم سينمايي استاندارد و حرفهاي. با اينهمه اصرار بر كليات فرهنگي و نشان دادن آداب و رسوم مردم هيج ربطي به اصل ماجرا و شكل دادن داستانكها ندارد. اصلا عنوان فيلم نيز بيربط است. غير از بليط مسافرت به تاج محل هيچ نشانهاي ديگري از تاج محل نيست و ضرورتي هم نبوده كه باشد كه اما همين عنوان اغواگرانه است.
تاج محل از سكانس افتتاحيه تا نماي اختتاميه آداب و رسوم جنوبيها را نشان ميدهد. و گاهي بي مورد بر روي برخي از اين رفتارها اصرار ميورزد. قهرمان پردازيها نيز بيشتر بر خونگرمي و اصلاحطلبي آنها حكايت دارد. انگارهاي كه اصلا نيازي به حضور بيش از حدش در فيلم نميبود.چرا كه هر ايراني ميداند جنوبيها و بويژه آبادانيها مظهر صلح و مهمان دوستي هستند.شخصيتهاي پرشمار را نيز حالا به اين رئاليسم زوركي اضافه كنيد. شلوغي و سردرگمي و لحن شعار گونه حقيقا راهي براي همذاتپنداري تماشاگر با تاج محل باقي نميگذارد.