در اين پايتخت شلوغ و پرترافيك اينكه خانوادهاي عزم خود را جزم كند و تصميم به تماشاي فيلمي بگيرد نيازمند جديت و انگيزهاي قوي است. الان بيشتر مخاطبان سينما را جوانها تشكيل ميدهند كه اوقات فراغت بيشتري دارند. وقتي درباره كمتر سينما رفتن مردم صحبت ميكنيم بايد مشكلات اقتصادي را هم در نظر داشته باشيم.
براي يك خانواده 4نفره سينما رفتن هزينهاي را درپي دارد كه شايد براي يك سرپرست خانوار كه كارگر يا يك كارمند ساده است پرداخت چنين هزينهاي دشوار باشد. از سوي ديگر ما هنوز در زمينه اطلاعرساني و تبليغات فيلمها ضعيف عمل ميكنيم. در سال، چند فيلم معدود اكران ميشوند كه با پشتوانه تبليغاتي قوي به ميدان ميآيند.
اين فيلمها از امكاناتي براي اطلاعرساني بهرهمند هستند كه قابل قياس با بقيه فيلمها نيست. گاهي وقتها فيلمها در رقابتي نابرابر روي پرده ميروند و تمام توجهها معطوف به آثاري خاص ميشود. ما در اين سالها فيلمهاي ارزشمندي داشتهايم كه كسي از آمدن و رفتنشان باخبر نشده است.
بسياري از اين آثار جزو توليدات مستقل سينماي ايران بودهاند؛ آثاري كه برخي از آنها با خون دل و سختي بسيار ساخته شدهاند و تصورات سنتي و اغلب غلط عدهاي، مانع از اكران گستردهشان شده. بارها پيش آمده كه دوستي يا آشنايي فيلمي را كه من نيز در آن حضور داشتهام پس از آمدن به شبكه نمايش خانگي ديده و پس از تعريف از آن گفته اين فيلم را براي شبكه نمايش خانگي ساخته بوديد؟
وقتي پاسخ دادهام كه اين فيلم پارسال يا چند ماه پيش روي پرده بوده با تعجب طرف مقابلم مواجه شدهام. ما در كشورمان بسياري از علاقهمندان بالقوه سينماي مستقل و فرهنگي داريم كه اگر بدانند فيلم خوبي روي پرده آمده تماشايش را از دست نميدهند. خيليها هم هستند كه با سينماي ايران قهر كردهاند و خيلي كم پا به سالنهاي سينما ميگذارند. خوشبختانه گروه هنر و تجربه راهاندازي شده تا توليدات سينماي مستقل هم امكاني براي اكران بيابند.
هرچند فيلمهاي اين گروه هم گاهي مهجور واقع ميشوند؛ هم تعداد سانسها كم است و هم گاهي جابهجاييهايي در نوبت نمايش فيلمها صورت ميگيرد كه مخاطب را گيج ميكند. گفته ميشود سينماي ايران در مواردي، با زندگي ايراني نسبتي برقرار نميكند به اين معنا كه فيلمها تصويري را به نمايش ميگذارند كه با واقعيتهاي عيني فاصله زيادي دارد. اين را به عنوان ايراد ميتوان پذيرفت منتها بايد به آسيبشناسي درست موضوع هم پرداخت بهخصوص اينكه يكي از دلايل كمشدن مخاطبان سينما همين فاصله گرفتن از واقعيتهاي ملموس اجتماعي است.
طبيعي است كه سينما نميتواند عين زندگي باشد و تنها از فيلم مستند ميتوان چنين انتظاري داشت. در فيلم سينمايي داستاني، بايد به درام هم اهميت داد و فيلمي ميتواند در حوزه سينماي اجتماعي به موفقيت برسد كه بتواند بهدرستي واقعيتهاي زندگي را دراماتيك كند. ضمن اينكه سينما طيفهاي متنوع و رنگارنگي را نمايندگي ميكند و الزاما همه فيلمها نبايد واقعگرا باشند. اساسا يكي از مشكلات سينماي ما را بايد در نبود تنوع ژانر جستوجو كرد. من شخصا به سينماي واقعگراي اجتماعي علاقهمندم ولي خيليها هستند كه گونههاي متفاوتي را ميپسندند. بايد به همه سليقهها احترام گذاشت و برايشان فيلم ساخت. بايد در كنار سينماي جريان اصلي كه در همهجاي دنيا بيشترين سالنها را در اختيار ميگيرد، امكاني فراهم كرد كه سينماي مستقل نيز امكان ديده شدن بيابد؛ سينمايي كه برخلاف تصور موجود، علاقهمندان بسياري دارد.
- بازيگر سينما و تلويزيون