تاریخ انتشار: ۱۶ آبان ۱۳۹۴ - ۰۰:۱۵

سعید ابراهیمی‌فر: اگر سری به آثار ادبیات داستانی سال‌های دورمان بزنیم مشاهده می‌کنیم که موضوع اختلاف نسل‌ها از دیرباز به‌عنوان یک معضل و مسئله اجتماعی مطرح بوده است.

جوان‌هاي دهه‌هاي 30 و 40 به‌خصوص در شهرهاي بزرگ نگاهي به پيرامون خويش داشتند كه متفاوت از زاويه ديد پدرانشان بود. البته در آن سال‌ها سنت نقش كليدي‌تر و مهم‌تري در زندگي ايرانيان ايفا مي‌كرد و بيشتر جوان‌هايي كه با مظاهر تجدد آشنايي داشتند و تحصيلات عاليه را پشت‌سر گذاشته بودند دچار اختلاف سليقه با والدينشان مي‌شدند.

در گذشته اغلب افراد سن‌وسال‌دار يا بي‌سواد بودند يا كم‌سواد. فرزندان اينها وقتي پا به مدرسه و دانشگاه مي‌گذاشتند با دنيايي آشنا مي‌شدند كه با جهان سنتي پدرانشان متفاوت بود و همين سرمنشأ اختلاف نسل‌ها مي‌شد. نسلي كه در دهه50 جوان بود حالا به مرحله پيري و كهنسالي رسيده است.

اين نسل انتظارهايي از نسل‌هاي آتي دارد كه در موارد زيادي اين توقعات برآورده نشده است. هرچه جلوتر مي‌آييم شكاف ميان نسل‌ها بيشتر نمود مي‌يابد. معمولا در چنين مواردي نسل جوان‌تر به بي‌مبالاتي، سهل‌انگاري و پرتوقع بودن متهم مي‌شود. طبيعي است نسلي كه با تبلت و بازي‌هاي كامپيوتري بزرگ مي‌شود با نسلي كه كودكي‌اش را در كوچه‌ها با بازي‌هاي مرسوم دهه‌هاي پيشين گذرانده متفاوت باشد. نظام آموزشي و تربيتي ما در اين سال‌ها تفاوت‌هاي گسترده‌اي داشته و از دل همين تفاوت‌هاست كه ما با نسلي مواجه مي‌شويم كه گاهي رفتارهايش را درك نمي‌كنيم.

راه‌حل هم نه دامن زدن به شكاف نسل‌ها كه كوشش براي رسيدن به گفت‌وگو است. پدران و پسران بايد با هم گفت‌وگو كنند و بكوشند سلايق و ديدگاه‌هاي يكديگر را بشناسند و به آن احترام بگذارند.ما نسل جوان پويا، پرسشگر و توانمندي داريم و اگر ايرادي هم در رفتارهاي اين نسل مشاهده مي‌شود ما به‌عنوان والدين مقصريم كه چنان كه بايد سعي نكرده‌ايم با زبان تفاهم با آنها گفت‌وگو و سنت‌ها و ارزش‌هايمان را برايشان تحليل و تفسير كنيم.

  • نويسنده، كارگردان و بازيگر سينما