در اين نشست دكتر عبدالرسول ديوسالار، مدير برنامه مطالعاتي توسعه و منابع ملي، با اشاره بهافزايش خشونت و اينكه 2/2ميليارد نفر از جمعيت زمين در مناطق بحرانزده زندگي ميكنند، گفت: مأموريت علوم اجتماعي مدرن به منظور ايجاد امنيت بيشتر و بهبود زندگي انسان است.
اين پرسشي مهم است كه آيا اكنون دنيا امنتر شده است؟ بررسي آمار تلفات در منازعات، آمار آوارگان، آمار دولتهاي شكننده، آمار هزينههاي نظامي و استمرار خشونتها نشان ميدهد صلح در جهان امروز كمتر از گذشته است. تلفات انساني جنگها در قرن بيستم به بيش از 148ميليون نفر رسيد و اكنون نيز طبق گزارش شاخص جهاني صلح، طي 8 سال گذشته دنيا ناامنتر شده است و الگوهاي جديد از درگيري نظامي متولد شدهاند.
وی با اشاره به این که ظرفيت خشونت و جنگ در دنياي ما بيشتر شده است گفت: 5شكاف هشداردهنده ميان كشورهاي جهان ايجاد شده و دنيا را به طور كامل به كانونهايي متفاوت از يكديگر مبدل كرده است. شكاف صلح و امنيت، شكاف توسعهاي، شكاف آگاهي و اطلاعات و شكاف كيفيت حكمراني باعث شدهاند ظرفيت خشونت مردم و كشورها عليه يكديگر بيشتر شود. آمار نشان ميدهد كه تنها 500ميليون نفر از جمعيت زمين در 20 كشور از صلحي نسبتا پايدار برخوردارند و در توسعهاي بالا زندگي ميكنند، در حالي كه 2/2 ميليارد نفر از جمعيت زمين در مناطق بحرانزده و زير خطفقر زندگي ميكنند.
وی با اشاره به این سوال اساسی که آیا علم مدرن توانسته غير از توليد خشونت و توليد انحصار نقش مهم ديگري داشته باشد؟ گفت: در تحليل نقش علم در صلح و توسعه بايد مسئله را از زاويه اقتصاد سياسي خشونت ديد و متوجه بود كه علم به ابزاري براي توليد تجهيزات خشونت به ارزش اقتصادي سالانه 7تريليون دلار تبديل شده است. يعني نزديك به 10درصد توليد ناخالص جهان از طريق علوم و فناوريهاي نظامي صرف توليد ابزارهاي خشونت ميشود. اين وضعيت نيازمند بازنگري جدي در سياستهاي علمي در سطح جهان است.
دكتر كيهان برزگر، رئيس مركز آموزشهاي علمي و مطالعات استراتژيك خاور ميانه دكتر كيهان برزگر درباره جايگاه علوم انساني در توسعه و صلح گفت: علوم انساني از طريق تأثيرگذاري بر حوزه سياستگذاري دولت و ارائه راهكارهاي كاربردي ميتواند نقش مهمي در پيشبرد توسعه و صلح داشته باشد. در دنياي امروز «دولت» مهمترين موتور توسعه است. دولت يعني حكومت نخبگاني كه ارزشها و اصول خود را با توجه به ويژگيهاي سياسي، اجتماعي و اقتصادي جامعه و روند انتقال كشور به سوي توسعه، توليد ثروت ملي و امنيت پايدار عملياتي ميكنند. از اين لحاظ رشتههاي علوم سياسي و روابط بينالملل بهخصوص در حوزه تاريخ و تئوري ميتوانند به كاربردي كردن حوزه سياستگذاري كمك شاياني كنند. به عنوان مثال در حوزه سياست خارجي تبيين روندهاي تاريخي در روابط دو كشور ميتواند به سياستگذاري و فهم مسائل جاري اين روابط كمك كند.
وی افزود: مثلا در روابط ايران و آمريكا، تنها يك موضوع استراتژيك ملي مثل مذاكرات هستهاي بود كه دو كشور را در مقطعي به همديگر نزديك كرد. در اين ارتباط، گذشته تلخ تاريخي همچنان يك مانع ايدئولوژيك در نگاه نخبگان دو كشور در نزديكي روابط است. يا تئوريهاي روابط بينالملل از جمله تئوري بازدارندگي در ارائه راهكارها به سياستگذاران در دولتها كمك ميكند كه نتيجه آن ميتواند برقراري صلح باشد كه در خدمت توسعه قرار ميگيرد.
دکتر برزگر با اشاره به این که در فرهنگ و استراتژي سياست خارجي ايران، توسل به چندجانبهگرايي در حال تقويت شدن است گفت: اگر سياستگذار به اين درك برسد كه اين رويكرد سياست خارجي همزمان منافع و امنيت ملي ايران و منافع ساير كشورها را تأمين ميكند، اين خود ميتواند در خدمت صلح به كار گرفته شود. همين مذاكرات هستهاي و رويكرد برد- برد خود احتمال جنگ را به حداقل ممكن رسانده است؛ يعني انرژياي كه در خدمت جنگ ميبايد به كار گرفته شود اكنون در خدمت صلح توسعهاي قرار ميگيرد، چون جنگ خود ضد توسعه است. بنابر اين نكته اين است كه علوم انساني كاربردي كه در خدمت دولت قرار گيرد و راهحل ارائه دهد مطمئنا در خدمت توسعه و صلح قرار ميگيرد.
دكتر مسعود شفيعي، رئيس دانشگاه فني و حرفهاي ديگر سخنران اين نشست با تأكيد بر لزوم ايجاد ارتباط ميان مقالات و علم توليد شده و تبديل آنها به ايده، اختراع و كالا گفت: در دنياي امروز، اگر قدرت بتواند بين كشورها توازن ايجاد كند، جلوي بسياري از جنگها گرفته ميشود. صاحب فناوري شدن، صاحب قدرت شدن است. در زمان تحريم اگر ما صاحب فناوري بوديم كشورهاي توسعه يافته توان تحريم كردن ما را نداشتند. ما بايد صاحب فناوري شويم كه جايگاه مناسبي در جهان داشته باشيم، چراكه صاحب فناوري شدن، صاحب قدرت شدن است.»