به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، علیرضا عسکری چاوردی سرپرست هیات باستانشناسی با اعلام این خبر افزود: برنامه پژوهشی هیات باستانشناسی مشترک ایرانی ایتالیایی به مدت 50 روز در ماههای شهریور، مهر و آبان سال 1394 در محوطه تل آجری انجام شد.
وی گفت: دراین برنامه، علاوه بر بکارگیری روشهای دقیق باستانشناسی و تخصصهای مرتبط نظیر مطالعات آب و هواشناسی کهن، زیست باستانشناسی، استخوان باستانشناسی از انواع آزمایشها در خصوص مواد آلی و کانی و فنون پیشرفته مطالعات ژئوالکتریک، ژئوفیزیک و نقشهبرداری استفاده شد. تمام یافته و دادههای حاصل از این مطالعات در سیستمهای علمی طبقهبندی و در انواع بانکهای اطلاعاتی مورد استفاده و ارزیابی واقع شد.
عسکری چاوردی گفت: در این فصل کاوش با کشف کتیبه بابلی مشخص شد که بنای موجود در ویرانههای تل آجری دروازه بوده است. در واقع متن کلمه بابلی حک شده در زمینه آجر لعابدار از "دروازه" نام برده است.
وی گفت: در فصل پیش بخش دیگری از همین کتیبه کشف شد که در آن کتیبه خط میخی فارسی باستان نیز از کلمه شارو به معنی شاه نام برده شده بود.
او افزود: بدلیل اینکه بنای مکشوفه در قرن ششم قبل از میلاد بنا شده بود، این بنا پس از ویرانی، طی 25 قرن به تلی از آوار هزاران قطعه آجر تبدیل شده است. در طی این سدهها، کتیبههایی که در راهروی مرکزی این بنا وجود داشته فروریخته و در آوار ساختمان پراکنده شده است. لذا، مهمترین کشف در این فصل کاوش، شناخت همین آجر نبشته لعابداری است که کلمه دروازه در آن ذکر شده است.
عسکری با اشاره به اینکه یکی از مهمترین بخشهای واقع در حریم تختجمشید، بخش شمال غربی تختگاه است که به مجموعه فیروزی معروف است گفت : مطالعات هیات باستانشناسی در سالهای اخیر بر آن قسمت متمرکز شده است. جائی که امروزه ویرانههای بنائی معروف به تل آجری در آنجا کاوش میشود.
او افزود: مطالعات جامع تل آجری واقع در 3 کیلومتری شمال غربی تختگاه تختجمشید را بایستی در چارچوب کلی تحقیقات پیشین شهر پارسه مورد بررسی قرار داد.
سرپرست ایرانی کاوش تصریح کرد: ما همانند برخی از محققان پیشین تصور میکنیم که ناحیه باغ فیروزی به طور کامل بخشی از شهری بود که به اقامتگاه سلطنتی در تختجمشید مرتبط بوده است. بقایای استقرار هخامنشی در نزدیکی روستای فیروزی به مرور توسط باستانشناسان مورد توجه قرار گرفت و نواحی اطراف تختگاه به منظور مکانیابی جایگاه مقدس سلطنتی درون محدوده وسیع تر شهر بررسی میشد. مطالعاتی که از یکصد سال پیش تا به امروز ادامه داشته است.
وی گفت: در این فصل بر اساس نتایج کاوش سه گمانه شماره 11، 12 و 13، نقشه و ساختار بنای تل آجری بر اساس بخشهای مشخص شده در کاوش و همچنین نتایج به دست آمده از بررسی ژئوفیزیک، ژئو مغناطیس و الکتریسته بازسازی شد.
بر اساس اطلاعاتی مقدماتی بدست آمده ازکاوش این فصل به این نتیجه رسیدیم که پلان این ساختمان تقریباً با جهات اصلی جغرافیایی غرب/ شمال غرب - شرق/ جنوب شرق و شمال/ شمال شرق - جنوب/ جنوب غرب انطباق دارد.
این ساختمان بنای چهارگوش است که ابعاد هر ضلع آن حدود 40 متر در محور شمالی جنوبی و 30 متر در محور شرقی - غربی بوده است. دیوارهای قطور این ساختمان به ضخامت حدود 10 تا 12 متر، دور تا دور اتاقی مستطیل شکل به ابعاد 40 متر مربع در مرکز مجموعه قرار میگرفته که این اتاق مرکزی با راهرویی به عرض 5 متر در دو ضلع جنوب شرقی و شمال غربی به بیرون باز میشده است.
این باستانشناس در ادامه گفت: در واقع چشمانداز بنای تل آجری در این فصل از کاوش با شناسایی سازههای معماری یک بنای بزرگ با نام و نشان کتیبهای که از دروازه نام میبرد، روشن شد.
محور ارتباطی این دروازه در فاصله 100 متری جنوب آن یعنی در محوطه تل فیروزی 5 کشف شد که در آنجا کاخی بزرگ به ابعاد 55 در 60 متر وجود دارد. محدوده بین دروازه تل آجری و کاخ مکشوفه اخیر را پردیسهایی فرا گرفته بود که امروزه بخشی از سازههای آبرسانی این پردیس در محل وجود دارد و اطلاعات حاصل از بررسی ژئوفیزیک وجود باغها و سیستمهای آبرسانی این قسمت را روشن کرده است.
وی در ادامه گفت و گو با خبرنگار سایت پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری گفت: تعداد 1900 قطعه آجر لعابدار رنگین از این بنا بدست آمد که بخش عمدهای از این آجرهای لعابدار مزیّن به انواع نقوش ترکیبی حیوانات بالدار هستند. نقشهای برجسته موجود در این تصاویر ترکیبی از حیوانات اسطورهای ایران باستان در سبک و سنّت هنر جنوب غرب ایران شوش و بینالنهرین در هزاره اول ق.م است.
تمام بدنه بیرونی و راهروی بزرگ بنای دروازه این بخش از شهر پارسه به آجرهای لعابدار رنگین مزیّن بوده است و در ساخت این دروازه هزاران قطعه آجر به ابعاد 33 در 33 به ضخامت 11 سانتی متر بکار رفته است. این بنای بزرگ پس از دوره هخامنشی به تلی از خاک تبدیل شده به گونهای که امروزه ساکنان محلی آن را تل آجری نام نهادهاند.
عسکری تصریح کرد: با توجه به وجود تعداد 12 بنای باستانی دوره هخامنشی در این بخش از حریم تختجمشید به احتمال زیاد به دلیل وجود مشابهت زیاد بین آجرهای لعابدار مکشوفه از بنای دروازه مکشوفه جدید با نقوش اسطورههای بینالنهرین و به ویژه دروازه ایشتار در بابل بینالنهرین و مشابهت نزدیک پلان کاخ بزرگ مکشوفه در فیروزی 5، به نظر میرسد این بخش از شهر پارسه در دورههای آغازین عصر هخامنشی در دوره کوروش بزرگ و یا کمبوجیه در امتداد محور بناهای تخت گوهر، کاخها و محوطههای باستانی همجوار آن و پردیسهای محور ارتباطی تختگاه تختجمشید بنا شده است.
وی گفت: با کشف این دروازه، خلاء تاریخی شهر پارسه به ویژه در دوره کوروش (559-529 پ.م) و کمبوجیه (529-521 پ.م) و پیش از به قدرت رسیدن داریوش در سال 521 پیش از میلاد روشن میشود.
برنامه این فصل به سرپرستی مشترک باستانشناسان دوره هخامنشی علیرضا عسکری چاوردی عضو هیات علمی بخش تاریخ و باستانشناسی دانشگاه شیراز و پروفسور پییر فرانچسکو کالیری از بخش باستانشناسی دانشگاه بولونیا ایتالیا با حمایت و مدیریت پژوهشکده باستانشناسی پژوهشگاه و معاونت میراث فرهنگی سازمان میراث فرهنگی کشور و اداره کل میراث فرهنگی استان فارس و پایگاه میراث جهانی تختجمشید انجام شد.
هیات مشترک باستانشناسی ایتالیایی - ایرانی در فارس از سال 1387 تا 1392 مشغول انجام گام اول این برنامه بودهاند و دوره 5 ساله دوم مطالعات از سال 1394 - 1398 به صورت برنامه مشترک پژوهشی بین بخش باستانشناسی و تاریخ دانشگاه شیراز و بخش میراث فرهنگی دانشگاه بولونیا، با مدیریت و پشتیبانی پژوهشکده باستانشناسی پژوهشگاه میراث فرهنگی کشور و همکاری پایگاه پژوهشی تختجمشید و سازمان مرکزی میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کشور و استان فارس در حال انجام است.
مهمترین کشفیات این دوره از مطالعات باستانشناسی شهر پارسه، کشف دروازهای است که با آجرهای لعابدار رنگین بنا شده است. این دروازه با دروازه شهر بابل در جنوب بینالنهرین در عراق امروزی معروف به دروازه ایشتار شبیه است.
تختجمشید در سال 521 پیش از میلاد در روزگار داریوش هخامنشی بنا نهاده شد و تا پایان حکومت هخامنشیان در سال331 پیش از میلاد به عنوان مهمترین پایتخت سیاسی و مذهبی هخامنشیان مورد استفاده قرار گرفت.
چشم انداز تختگاهی که کاخهای هخامنشی روی آن بنا شده است، با شناسایی بیش از 100 اثر و بنای باستانی بزرگ در پیرامون تختگاه همواره منظری شهری را برای کاخهای هخامنشی قابل تصور ساخته است. بناهایی که در محدودهای 600 هکتاری بنام عرصه و حریم تختجمشید پراکندهاند و حد فاصل فضاهای خالی بین این آثار را پردیسهایی فرا میگرفته است.
باستانشناسان از حدود یکصد سال پیش تا به امروز در پی شناخت کارکرد این آثار باستانی واقع در حریم تختجمشید هستند و تلاش دارند تا تحلیلی فضایی از انسجام و ارتباط معنایی در مفهوم شهر برای کاخهای تختگاه و بناهای وابسته به آنها در دشت پیدا کنند.