اكنون پس از گذشت چند سال از اجرا، اين نظام آموزشي به دوره متوسطه دوم رسيده و قرار است سال تحصيلي آينده نظام آموزشي هنرستانها را تحت پوشش قرار دهد. شنيدهها حاكي از آن است كه متأسفانه تصميم مسئولان يكبار ديگر پيمودن راه سال 1370است. در اين سال مسئولان وقت به جاي اهميت دادن به آموزشهاي هنرستاني بهعلت كثرت دانشآموز، تصميم بر كاهش طول مدت آموزش گرفتند و عملاً با11سال آموزش، يكسال از آموزشهاي هنرستاني كم كردند و اين آموزشها دچار ضعف و اشكال شدند.
بهدنبال اعتراضها، پس از مدتي مسئولان براي جبران آن اعلام كردند كه نظام هنرستانها را 5ساله برنامهريزي ميكنند و همه دانشآموزان تا دوره كارداني پيش خواهند رفت غافل از آنكه ظرفيت آموزشكدهها پاسخگوي جمعيت هنرجويان نبوده و از طرفي همه علاقهمند به ادامه تحصيل نبودند. اما سرانجام سند تحول بنيادين آموزش و پرورش تصويب و مقرر شد يك سال به سنوات تحصيل هنرجويان براي افزايش سطح مهارت آنها مبتني بر بازاركار اضافه شود.اما حالا يكبار ديگر و به بهانه كمبود امكانات و تجهيزات كافي، كم كردن طول اين آموزشها بهنوعي ديگر و با ترفند ارائه آموزش عمومي در پايه دهم براي هنرستانيها ممكن است تكرار شود.
بهنظر ميرسد ناديده گرفتن توسعه آموزشهاي فني و حرفهاي و كاردانش و كاهش حدود 7درصدي آن طي 2سال اخير كه از حدود 44درصد به 37درصد در پايه دوم رسيده نتيجه همين تصميمات اشتباه باشد. سؤال اين است كه اين بيتوجهي به هدايت تحصيلي براساس سند تحول كه موجب كاهش آمار هنرجويان شده با چه هدفي بوده و آيا نتيجه آن افزايش اين 7درصد به رشتههاي نظري نخواهد بود؟ اين يعني تضعيف آموزشهاي فني و حرفهاي و افزودن 7درصد به جمعيت 4ميليون بيكار دانشآموخته كشور. يكي از نگرانيهاي دانشآموزان و خانوادههاي آنان در گذشته اين بود كه با 2سال آموزش شرايط خوب براي ورود به بازاركار فراهم نميشود، انتظار اين است كه 3سال پيشبيني شده در سند تحول بنيادين آموزش و پرورش براي ارائه آموزشهاي مبتني بر بازار كار و تقويت مهارت دانشآموزان براي آمادهسازي آنان در موضوعات اشتغال و كارآفريني صرف شود.
با توجه به فرصت يكساله تا ورود به اين نظام در هنرستانها، لازم است حداكثر استفاده را از كارشناسان با عنايت به آينده كشور و اسناد بالادستي برد. در اينجا مجال پرداختن به آنها نيست، اما فراموش نكنيم در بند2 سياستهاي كلي اشتغال كشور كه از سوي مقام معظم رهبري به همه قوا ابلاغ شده، آمده كه آموزش و پرورش يكي از 3وزارتخانهاي است كه مسئوليت اشتغال جوانان را برعهده دارد و بايد پاسخگو باشد. بنابراين انتظار ميرود افزايش يك سال به سنوات تحصيلي هنرجويان كه يك فرصت طلايي است تبديل به تهديد نشود. بايد آموزش واقعي و خاص هر رشته از همان بدو ورود دانشآموزان به هنرستانها شروع شود و تمام 3سال نيز به آن پرداخته شود تا شاهد تربيت نيروي انساني مولد براي بالا بردن كيفيت توليد كالا در كشور باشيم.
محمد شريفزاده
مديركل سابق دفتر آموزشهاي فني و حرفهاي و كاردانش