به گمانم سردبيري كه اين تيتر را انتخاب كرد به شكلي موجز به مسير دشواري كه تيم ما طي كرد تا به جام جهاني 98 برسد اشاره كردهبود. ما آن سال تقريبا همه بخت هايي كه فيفا براي تيم ها جهت صعود به جامجهاني قائل شده بود را از دست داده بوديم.
ميتوانستيم بهعنوان تيم اول گروه مستقيم به جامجهاني برويم كه با باخت به عربستان و قطر اين اتفاق رخ نداد.
در مرحله پليآف اگر ژاپن را ميبرديم بليط فرانسه را دريافت ميكرديم كه اين اتفاق رخ نداد در بازي رفت با استراليا در استاديوم آزادي هم باز اين بخت را داشتيم كه با شكست رقيب با خيالي آسودهتر به ملبورن برويم كه آن بازي را هم يك يك مساوي كرديم تا رسيديم به آوردگاه ملبورن. ميتوانم آن دقايق اوليه بازي را با واژه نفسگير توصيف كنم. 2 گل دريافت كرديم و با فشار همه جانبه استراليا ميتوانستيم چند گل ديگر را هم بخوريم. يكي از بازيكنان تيم ملي روايت جالبي از اين دقايق دارد. او وقتي كه براي پرتاپ اوت به كنار زمين ميرود با فرياد پيرمردي استراليايي مواجه ميشود كه ميگويد:
«پس خداي شما كجاست؟» به هر حال ما را بهعنوان نظامي كه حكومت ديني دارد ميشناختند و از سر كنايه و با تفرعن سر بازيكن ما داد ميزدند پس چرا خدايي كه به آن اعتقاد داريد به دادتان نميرسد؟ تنها چند دقيقه طول كشيد تا آن ديوانه معروف به درون زمين بشتابد و با پاره كردن تور دروازه ما وقت بازي را بگيرد. همگان به ياد داريم كه پس از آن اتفاق به بازي برگشتيم و با گلهاي كريم باقري و خداداد عزيزي به يك پيروزي دراماتيك دست يافتيم. آنجا بود كه تريونهبلز سرمربي وقت استراليا گفت: «معجزه را ديدم و باور نكردم.» مسابقه ايران و استراليا به اعتقاد من تنها ابعاد فني نداشت.
من شخصا هيچ وقت نتوانستم با ديد فني و فوتبالي به اين بازي نگاه كنم. بازي ايران و استراليا شور ملي كمنظيري را در سراسر كشور پهناورمان ايجاد كرد و اين تنها به واسطه يك توفيق صرفا ورزشي نبود. ما بعد از آن هم دو بار به جامجهاني صعود كرديم ولي خاطره 8 آذر 76 ديگر تكرار نشد و گمان هم نميكنم ديگر تكرار شود.
نكته ديگر اينكه هر وقت اين مسابقه را ميبينم احساس ميكنم در حال تماشاي يك مسابقه زنده هستم. اين هم حس كميابي است كه به ندرت رخ ميدهد. تكتك لحظات آن مسابقه در ذهن و جان ما حك شده است. بهخصوص آن 8 دقيقه پاياني وقت اضافه كه به نظر مي رسيد زمان براي ما متوقف شده است. بخشي از آن شادي بينظير ملي را هم بايد حاصل تخليه فشار وحشتناكي دانست كه همه ما ايرانيها در آن 8دقيقه پاياني تحمل كرديم. جفا كردهايم كه اگر به نقش حماسه سازان ملبورن اشاره نكنيم.
رشادت عابدزاده، گل اميدواركننده كريم باقري، ضربه تاريخي خداداد و پاس درخشان علي دايي كه در زندگي فوتبالياش با گلهاي فراواني كه زده به شهرت جهاني رسيده ولي 2پاس گل به يادماندني هم داده كه يكياش در همين بازي بوده ديگري در بازي مقابل آمريكا و پاسي كه به مهدويكيا داد. به هر حال خاطره 8 آذر 76 براي هميشه در حافظه تاريخي ما حك شده است و هر سال به آن ارجاع ميدهيم، پس از آن بارها به موفقيتهاي ورزشي رسيديم ولي اين بازي داستان ديگري دارد.
- كارشناس فوتبال و مربي اسبق تيم ملي