اين بخشي از تنشهاي موجود ميان روسيه و غرب به حساب ميآيد كه اگرچه جدي هستند اما مرگبار نيستند. اگر هوشمندي و ادراك درستي بهكار گرفته شود، اين رويدادها حتي ميتوانند سودمند هم باشند. سودمند هم براي حل مشكلات منطقهاي و هم براي كنترل بحرانها در نظام جهاني كه اكنون سهقطبي است.
همين ماجراي سقوط هواپيماي روس نشان داد كه واكنشها به چنين وقايعي ديگر مانند گذشته نيست. روسها هم مانند غرب دريافتهاند كه دميدن در تنور بحران، راه به جايي نميبرد. بنابراين همه خونسرد برخورد كردند. درحال حاضر ما شاهد پيشرفتي در رفتار قدرتها هستيم.
همه ميدانند كه برخورد، پيامدهاي مخربي بهدنبال دارد. ماه گذشته من يادداشتي در روزنامه فايننشيال تايمز نوشتم و درخواست كردم كه با روسيه درباره آينده منطقه خاورميانه مذاكرات جدي صورت گيرد. اتفاقي كه اكنون بالاخره درحال روي دادن است و نمونه آن همين مذاكرات وين درباره سوريه است.
حساسيت روابط ميان قدرتهاي هستهاي، چنين مذاكراتي را ايجاب ميكند. نه آمريكا از تأكيد بر بركناري فوري بشار اسد سودي ميبرد نه روسيه از اينكه بشار اسد تا ابد در قدرت بماند. برخورد و تنش بيشتر نه به نفع آمريكاست و نه روسيه. شايد اين سادهلوحانه باشد اما من فكر ميكنم اوضاع آنقدر كه بهنظر ميرسد خطرناك نيست. درباره اوكراين هم تأكيد ميكردم كه نبايد ماجرا به مرز بحران برسد. اوكراين نبايد عضو ناتو بشود و البته كه بايد استقلالش را حفظ كند. اكنون اوضاع در اوكراين به سمت آرامش ميرود.
بعد از ساقط كردن هواپيماي روسيه توسط تركيه، همه طرفها منطقي رفتار كردند. بهنظر من شانس آورديم كه ما (آمريكا) اين هواپيما را ساقط نكرديم. چون در اين شرايط پوتين نميتوانست اين موضوع را هضم كند. يا شانس آورديم كه چنين برخوردي در كشورهاي حوزه بالتيك روي نداد، چون برخورد روسيه شديدتر ميشد.
منافع آمريكا و روسيه اكنون نسبت به جنگ سرد، بسيار نزديكتر است. روسيه و غرب در حفظ ثبات خاورميانه منافع مشترك دارند. درباره سوريه مذاكرات زيادي بايد صورت گيرد و راه زيادي در پيش است. اما بدون شك همه طرفها در اين مذاكرات نفع دارند و به ادامه آن پايبند خواهند بود.