مشكل اصلي اين است كه كارگردان داستان فيلم را در 3 اپيزود تعريف ميكند و همين اپيزوديك بودن، نوعي اخلال در ساختار فيلم ايجاد كرده است. بهنظر ميرسد اگر روايت بهصورت خطي بود، فيلم به بهترين شكل ساخته ميشد.حميدرضا قطبي در مقام كارگردان سعي كرده به اصل داستان كه فصلي است، وفادار باشد اما اين وفاداري بيش از حد، به فيلم لطمه زده است. اپيزود اول نسبت به 2 اپيزود بعدي زائد است و بودن و نبودن آن در اصل فيلم تفاوتي ايجاد نميكند؛ ضمن اينكه هماهنگي ميان اپيزودها وجود ندارد.
حضور ناهيد طباطبايي بهعنوان نويسنده داستان در طول نگارش فيلمنامه نشان ميدهد كه فيلم از ادبيات جدا نشده و نتوانسته است به يك فيلمنامه مستقل تبديل شود. كارگرداني كه براي فيلمسازي به اقتباس روي ميآورد، يا بايد دل تماشاگر را بهدست آورد يا دل نويسنده را. بهطور حتم اگر قرار باشد كارگردان با نويسنده اثر بهطور مطلق همراه باشد، نميتواند يك فيلم كاملا مستقل سينمايي به مخاطب عرضه كند و اگر هم بخواهد فيلم مستقل بسازد، بايد وفادار صددرصد متن نباشد. كارگردان در جامهدران بهدليل وفاداري بيش از حد به متن، به فيلم لطمه زده و نتوانسته ميان 3 اپيزود به خوبي ارتباط برقرار كند.
بازيگراني خوب و صاحبنام در اين فيلم بازي كردهاند اما اين بازيگران، بازيهاي هميشگي خود را در جامهدران ارائه ميدهند. گويا كارگردان به عمد هر بازيگر را در نقشي كه شناخته شده و در آن بازي كرده، قرار داده است. مهتاب كرامتي در قامت يك زن مغموم بازي كرده و شخصيت پگاه آهنگراني هم مانند هميشه همراه با يك هيجان و شور و شعف است.
باران كوثري توانسته نقش يك زن از طيف فرودست جامعه را بهخوبي و مانند هميشه بازي كند. گرچه در اين ميان مصطفي زماني مانند همه نقشهايش متحير و درمانده است و گويا اصرار ندارد چيزي از خودش نشان دهد. با اين حال، فيلم سينمايي جامهدران بهعنوان نخستين كار قطبي در مقام نويسنده و كارگردان ميتواند تماشاگر را در سالن تاريك سينما با خود همراه كند و ميتوان گفت جامهدران فيلمي است كه تماشاي آن به ديگران توصيه ميشود.
- نويسنده و منتقد سينما