باباگرانده‌ی خسیس و دخترش اوژنی همه‌ی اهالی سومور باباگرانده را می‌شناسند. بابا گرانده‌ی ثروتمند و خسیس. کسی که با این‌همه ثروت، حتی برای روشن‌کردن بخاری هم خساست به خرج می‌دهد.

همسرش زنی است مذهبی كه تنها آرزویش ساخت يك محراب در کلیساست و با این‌که ثروت خانواده‌اش به شوهرش رسیده، گرانده‌ي خسيس حاضر نیست پولی به او بدهد.

حاصل اين ازدواج دختری است به نام اوژنی گرانده. اوژنی اگرچه بین این‌همه ثروت به‌دنیا آمده و تنها بچه‌ي خانه است، مورد توجه پدرش نيست. او دو خواستگار دارد كه به دنبال ثروت آقای گرانده‌ هستند.

اما اوژنی چه تصميمي مي‌گيرد؟ بخوانید تا بدانید سرانجام ماجرا چیست.

 

اوژنی گرانده

نویسنده: اونوره دوبالزاک

مترجم: محسن سلیمانی

ناشر: نشر افق (66413367)

 

 

از كتاب:

«این نقطه‌ي مشترک زنان و فرشته‌هاست: رنج بشریت مال آن‌هاست.»

 

مریم زنده‌بودی ، 15 ساله

خبرنگار افتخاري از بوشهر

 

  • ارواح بانمك!

داستان‌هایی را که پر از ارواح‌‌اند دوست دارید؟ چه خوب! داستان‌های طنز و بانمک هم می‌خوانید؟ چه عالی! هنوز کتابی که هم پر از روح باشد و هم بانمک پیدا نکرده‌اید؟ چه بد!

اما من يك كتاب مي‌شناسم كه اين ويژگي‌ها را دارد: آرمنته‌ي جن‌زده!

آرمنته با عمو و عمه‌اش در خانه‌ای بزرگ و قدیمی و پر از راهروهای پیچ در پیچ، مخفی و هیجان‌انگیز زندگی می‌کند. این خانه چند روح بانمک و دوست‌داشتنی هم دارد که برعکس بقیه‌ي قصه‌ها جیغ ساکنان خانه را درنمی‌آورند.

این مجموعه‌ي جالب پنج جلد دارد.

 

آرمنته‌ي جن‌زده

نویسنده: انجی سیج

مترجم: مهرداد مهدویان

ناشر: نشر افق (66413367)

 

از کتاب:

«توضیح دادم: این‌ها بیسکوئیت سگ هستند. قرار است به کمک آن‌ها گرگ انسان‌نما را شکار کنیم.

وندا به نظر هاج و واج می‌آمد: پس دست من چه‌کار می‌کنند؟»

 

ملیکا جلال‌پور، 15‌ساله

خبرنگار افتخاري از آمل

 

  • داستان ترديدها و تدبيرها

ناصر در جریان محاصره‌ي مغول‌ها حاضر است تا پای جان بجنگد و سرزمین مادری‌اش، آشیانه‌ي عقاب را به دشمن تسلیم نکند، اما همه‌ي الموتی‌ها، از جمله ناهید با ناصر و فدائیان الموت موافق نیستند و اين موضوع جنگ را سخت می‌کند. به قول کتاب «نبرد با مغول‌ها فقط در میدان جنگ پیش نمی‌رفت.»

شخصیت‌پردازی كتاب خوب است و احساسات شخصیت‌ها به خوبي بيان مي‌شود. در بسیاری از قسمت‌ها حس می‌کردم کنارشان ایستاده‌ام و درکشان می‌کنم، اما توصیف مکان‌ها و ظاهر افراد ضعیف است، چون فکر می‌کنم داستان‌های قديمي نیازمند توصیف‌های بیش‌تر و دقیق‌تری هستند تا بتوانیم بهتر آن‌ها را درك کنیم.

 

چشم عقاب

نويسنده: محسن هجری

ناشر: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان (88964115)

 

 

از کتاب:

«اگر اَلَموت عقاب است، این کتاب‌خانه چشم اوست.»

 

زهرا عبدالملکی، 16‌ساله

خبرنگار افتخاري از تهران

 

  • از آن زندگي‌هاي هيجان‌انگيز

بعضی‌وقت‌ها با خودت می‌گویی چه‌قدر زندگي بعضی‌ها ساده و زیبا و رنگارنگ است. چه‌قدر اطرافشان اتفاق‌های بامزه و هیجان‌انگیز مي‌افتد و همه‌چیز با طنز آغشته است. اگر پای حرف‌های این‌جور آدم‌ها بنشینی، حساب زمان و مکان از دستت در می‌رود. زندگی فيروزه دوما (جزایری) یکی از‌‌ همان زندگی‌های هیجان‌انگیز است که ذوق و شوق را به آدم منتقل می‌کند.

او كه در ايران زندگي نمي‌كند، با زبان طنز درباره‌ي تفاوت‌هاي زندگي در ايران و آمريكا مي‌نويسد.

 

لبخند بی‌لهجه

نویسنده: فیروزه دوما(جزايري)

مترجم: غلامرضا امامی

ناشر: هرمس (88795674)

 


فاطمه مشكواتي، 16‌ساله

خبرنگار افتخاري از تهران

 

  • مجله‌ى ادبى بخوانيد

همشهرى داستان، ماهنامه‌ا‌ی ادبی است که علاوه بر داستان‌های جذاب، بخش‌های متنوع دیگری هم‌چون سفرنامه، گزارش و زندگی‌نامه‌، مطالب جالب دیگری از نویسندگان دارد. از نقاط قوت این مجله می‌توان به عکس‌ها و تصویرگری‌های متناسب با موضوع  اشاره کرد. هم‌چنین اگر در تلفن‌همراه خود برنامه‌ى هم‌افزا داشته باشيد، مى‌توانيد عکس‌ها، فیلم‌ها و صداهای مربوط به هر مطلب را دریافت کنید.

همشهري داستان

ناشر: مؤسسه‌ي همشهري (36432032)

 


مرضیه اعتباری، 17‌ساله

خبرنگار افتخاري از بوشهر

 

  • کارآگاه کوچک

استوارت هورتِن، پسر 10‌ساله‌اي است که نسبت به سنش کوتاه‌تر است. او در نامه‌ای مأمور مي‌شود کارگاه شعبده‌بازی عموی پدرش را پیدا کند. استوارت، دنبال سرنخ‌هایی برای رسیدن به کارگاه می‌گردد، ولی سه‌قلوهای فضولی مزاحم ماجراجویی‌اش می‌شوند!

با این‌که داستان زبان یکنواختی دارد، خواننده کنجکاو می‌شود ادامه‌ي داستان را بداند.

 

کارگاه جادو

(ماجراهای استوارت هورتن)

نویسنده: لیزا اونز

مترجم: لیلا قنادپور

ناشر: ماهك (22414951)

 

مجتبی مرتجی

خبرنگار افتخاري از ساوه