مهرداد كورشنيا از نمايشنامهنويسان و كارگردانان تئاتر است كه بيشتر آثاري با موضوع وقايع دوران جنگ روي صحنه برده است؛ جنگي كه خيليها را چشمانتظار بازگشت عزيزانشان كرده است. اين روزها تالار حافظ و تماشاخانه ايرانشهر ميزبان 2نمايش به كارگرداني كورشنيا هستند؛ «مونس» درباره انتظار يك مادر براي بازگشت فرزندش از جنگ است و «قرار» انتظار يك پدر منتظر را روايت ميكند.
- 2 انتظار متفاوت
كورشنيا درباره موضوع نمايشهاي مونس و قرار به همشهري ميگويد: مادر تنها موجود روي زمين است كه همهچيز از او شروع ميشود. مادر مولد است، ميتواند غذا تهيه كند، خانه خالي را پر و يك كلاف را به لباس تبديل كند. زايش و توليد كار مادر است اما پدر حافظ گذشته است؛ شهرت و ارث دارد و همانطور كه مادر آينده را ميسازد، پدر از گذشته حمايت ميكند. در مونس مادر هنوز اميدوار آمدن فرزند است و با اين خيال به جريان زندگي كمك ميكند. مونس تنها از زندگي راضي نيست اما اميدوار است. در قرار انتظار پدر بهگونهاي ديگر روايت ميشود و مفهوم آن مثل ديگر موضوعهاي زندگي مردان واقعيت محض است.
- از واقعيت تا اسطورهسازي
وي در ادامه تأكيد ميكند: در مونس مادر اصرار دارد فرزندش زنده است و حتي او را در لباس دامادي تصور ميكند اما در قرار پدر منتظر به گذشته كودك و مرور خاطراتش ميپردازد و در گذشته به سر ميبرد. هر 2نمايش محصول احساس من از يك اتفاق است و با اينكه مونس را سال91 نوشتم، فرصتي شد آن را امسال روي صحنه ببرم. قرار را شهريور امسال نوشتم و اجراي آن همين امسال انجام شد.
اين هنرمند كه بيشتر نمايشنامههايش واقعگراست، عنوان ميكند: براي نخستين بار در نگارش نمايشنامه از جريان سيال ذهن و اسطوره استفاده كردم. در قرار پدري نزديك 29سال در انتظار آمدن فرزندش است و تصميم گرفتم از داستان يوسف استفاده كنم. انسان زماني سراغ اسطوره ميرود كه برخي از موضوعات را درك نكرده و نميفهمد، بنابراين براي مفاهيم، يك توضيح آغازين پيدا كرده و به سراغ اسطوره ميرود.
كورشنيا تصريح ميكند: در قرار با توجه به انتظار طولاني پدر به ياد داستان يعقوب افتادم كه سالها در انتظار يوسف بود، بنابراين داستان را با فرم روايت حضرت يوسف(ع) كه در قرآن خواندم، نوشتم. فرم روايتي از زبان داناي كل در صحنه ميتواند با مخاطب ارتباط برقرار كند. در جريال سيال ذهن هم از روشي استفاده كردم كه گفتوگوها مربوط به محل و زمان خاص نيست و بهنظرم ميتواند كاري تازه در حوزه جنگ باشد.
- درگير نشدن با ايدئولوژي
كارگردان « آخرين نامه» درباره شعارزده بودن برخي نمايشها با مضامين خاص يادآور ميشود: وقتي يك هنرمند با ايدئولوژي سراغ موضوع ميرود، ناگزير ميخواهد خوب يا بد بودن آن را اثبات كند. در هنر نميتوان قضاوت كرد و گفت جنگ خوب است يا بد. اگر ايدئولوژي را كنار بگذاريم، به حتم اثر دچار شعارزدگي نميشود. كسي جنگ را تأييد نميكند و دوست ندارد عزيز از دست بدهد اما وقتي يك هنرمند ميخواهد درباره جنگ بگويد، نبايد با ايدئولوژي به آن نگاه كند. اين نگاه با هنر همسو نميشود و آثاري ماندگارند كه وارد اين ورطه نشوند.
- 2 نمايش درباره جنگ
نمايش «مونس» از 4آذر در تالار حافظ روي صحنه رفته و اجراي آن تا دهه اول دي ادامه دارد. اين نمايش نگاهي زنانه به موضوع جنگ دارد و هر روز ساعت 20:30 اجرا ميشود. كورشنيا از 24آذر نمايش «قرار» را در سالن ناظرزاده كرماني تماشاخانه ايرانشهر روي صحنه برده است. اين نمايش كه در بخش نمايشنامهنويسي جشنواره تئاتر مقاومت برگزيده شده، هر روز ساعت 19:30ميزبان علاقهمندان است.