ناهيد در گروه فيلمهاي زنانه سينماي ايران طبقهبندي ميشود، چرا كه محور داستان زنانه است و تماشاگر با تماشاي آن متوجه ميشود امضاي يك زن فيلمساز زير آن وجود دارد.كارگردان داستان را راحت روايت كرده و با توجه به ظرايفي كه در فيلم ديده ميشود، ميتوان آن را متمايز از كارهايي دانست كه كارگردانان مرد با همين موضوع ميسازند كه شايد از منظري اين يك امتياز براي فيلمساز جوان باشد.
بازي بازيگران قابلقبول و ساره بيات بهعنوان بازيگر اصلي انتخابي مناسب است. بعد از «جدايي نادر از سيمين»، بيات بيشتر نقش زن رنجديده را بازي ميكند كه بار خانواده را به دوش ميكشد و اين موضوع در «فصل فراموشي فريبا» عباس رافعي هم ديده ميشود.
بازي بازيگران در نقشهاي شناختهشده موضوعي عجيب نيست و اين موضوع در سينماي دنيا هم امري پذيرفته شده است و تعريف خودش را دارد. بسياري از كارگردانان ترجيح ميدهند در انتخاب بازيگر سراغ گزينههايي بروند كه امتحان خود را در يك نقش خاص پس داده باشند.
پناهنده بهعنوان يك فيلمساز اول توانسته موضوع عشق و درگيري آن در يك خانواده را به خوبي به تصوير بكشد اما نكتهاي كه بايد گفت اين است كه بيات با حالتي كه در بازيهايش دارد، مخاطب را با شخصيتي سركوبشده مواجه ميكند؛ كسي كه به واسطه داشتن برخي مشكلات در زندگي نميتواند تنها باشد و نيازمند يك حامي است.
اين داستان بيانگر وضعيت بخشي از زنان جامعه است كه فيلمساز آن را بدون اغراق نشان ميدهد. رويكرد پناهنده به داستان خيلي مهم است اما بهعنوان منتقد انتظار من اين بود كه فيلمساز خوشفكر ما كه در اثر خود به دنبال ابتكار است، بتواند يك زاويه ديد متفاوت ارائه دهد.
مخاطب با شخصيتي روبهرو ميشود كه مردان اطراف او (برادر، پسر، همسر و...) همه قرباني ميشوند اما فيلمساز ميخواهد ما اين افراد را محكوم كنيم و براي زن نقش مثبت رقم بزند. با وجود اين، ميتوان پيشبيني كرد خالق ناهيد در فيلمهاي بعدي خود موفقتر از اين خواهد بود.
- منتقد و نويسنده