ما ديواري بين خودمان و بيمهها نميبينيم. اين باور را نيز داريم كه اگر جامعه پزشكي همراهي كند، ميتوانيم هزينهها را كنترل كنيم. ما از روز اول طرح تحول نظام سلامت، فكر ميكرديم با فاصله 3ماه در دانشگاهها كميتهاي ايجاد ميكنيم كه بررسي كنترل هزينهها را با آن عملياتي ميكنيم. اما بيمهها هنوز نتوانستهاند خودشان را آماده كنند و راهنماي باليني را به مرحله عمل در آورند.
ما حدود 400راهنماي باليني داريم كه اكنون در قفسههاي بيمه و مراكز ما معطل مانده است. وزارت بهداشت از گذشته تعداد زيادي راهنماي باليني نوشته است. 20مورد راهنماي باليني نيز براي پزشك خانواده داريم و اينكه چرا تا به حال اين راهنماها اجرا نشده، مشخص است. صرفنظر از نگاههاي سطحي در جامعه كه بعضي از آنها آلوده به اغراض شخصي است، اجراي اين راهنماها توسط كسي انجام ميگيرد كه پول دست اوست. بيمهها بايد درست شوند. تا آنها توانمند نشوند، تمام كارهايي كه ما پيگيري ميكنيم، روي زمين ميماند.
وقتي بيمه راهنماي باليني در خدمت استفادهكننده و ارائهكننده نيست هرقدر هم كه منابع را دراختيار او قرار بدهند، باز هم كم ميآورد. در حال حاضر هيچ رقمي به آن قراردادي كه بين ما و بيمهها بوده، اضافه نشده است.