در چنين شرايطي چطور ميشود دم از وحدت زد و تلاش كرد تا مذاهب اسلامي زير سايه وحدت قرار بگيرد؟ دشمنان چقدر در تفرقه ميان مسلمانان نقش دارند؟ اين سؤالات را با دكتر محمود ويسي از اساتيد فقه شافعي در دانشگاه مذاهب اسلامي مطرح كرديم.
- ما در قرآن ميبينيم كه آيات زيادي درباره وحدت آمده و از مسلمانان ميخواهد كه با هم وحدت داشته باشند چرا كه اين مسئله وسيله نجات مسلمانان است؛ با اين حساب ما چطور ميتوانيم به اين مهم دست پيدا كنيم؟
ابتدا نياز است كه ما سؤالات كلي كه درباره وحدت وجود دارد را ريز كنيم تا بتوانيم اين پروژه مهم را به سرانجام برسانيم. ما ميبينيم كه سالهاست درباره وحدت صحبت ميشود و قدمهاي خوبي هم برداشته شده است اما نياز است كه قدمهاي بيشتري برداشته شود كه حالا به هر دليلي برداشته نشده. وحدت يكي از مباني اساسي ميان ما مسلمانان است كه 1400سال پيش، از سوي پيامبرگرامي اسلام(ص) مطرح شد و بارزترين شكل وحدت را ما در پيمان اخوت ميان مهاجرين و انصار شاهديم. اما گامي كه بايد برداشته ميشد و تا الان كسي به آن توجهي نكرده، مسئله آموزش محبت و مودت ميان فرقههاي مختلف اسلام است. يعني ما بايد تمرين كنيم تا همديگر را دوست داشته باشيم و تا الان چنين اتفاقي نيفتاده. براي همين است كه ما هر روز شاهد اخبار مصيبتبار هستيم كه هركدام به تنهايي دل انسان را به رنج ميآورد. اين نشان ميدهد كه مسلمانان تمرين نكردهاند همديگر را دوست داشته باشند. اگر چنين شد ما بايد قدم دوم را برداريم و آن مسئله «دگرپذيري» است. يعني براي رسيدن به يك وحدت واقعي، ما بايد همديگر را آنطور كه هستيم قبول داشته باشيم نه اينكه بگوييم همه بايد عين ما شوند؛ متأسفانه چون چنين تمريني نداشتهايم ميبينيم كه هر روز در يك كشور فرقهاي ايجاد ميشود و شروع به كشتار ديگر مسلمانان ميكند.
- شما هم اشاره كرديد كه ما هربار ميبينيم گروهي مثل داعش يا طالبان سر برميآورد و اتفاقا از طرف دشمنان اسلام هم حمايت ميشوند. در مواجهه با اين رويه بايد چه كاري انجام داد؟
بهنظر من در يك قاعده كلي ميتوان گفت كه تفرقه محصول جهل است. اگر ما اين حجم جهل را درون و بيرون از مرزهاي اسلامي بكاهيم به تبع آن تفرقه هم يا اتفاق نميافتد و يا بسيار كم خواهد شد. ما بايد جهالتهايي را كه در حوزههاي مختلف اعم از فكري، اجتماعي، اخلاقي و... وجود دارد از بين ببريم و مهمترين وظيفه خود را مبارزه با اين جهالت بدانيم. بهنظر من اين پديدههاي نو، چيزهايي را كه بهوجود آوردهاند اسلام مطلق ميدانند و اين نتيجه جهالت است و اتفاقا كساني كه پشت پرده اينها را هدايت ميكنند كاملا عالمانه اقدام ميكنند. مسلمانان هرقدر جهالت به خرج دهند دشمنان عالمانهتر آنها را گمراه ميكنند و ميانشان تفرقه مياندازند؛ اين هم سياست قديمي انگليسهاست كه ميگفتند «تفرقه بينداز و حكومت كن». اين تفرقهافكني آنها نشان از علمشان است اما متفرق شدن مسلمانان نماد جهل آنهاست و بايد با اين پديده مبارزه كرد.
- آيا حركت به سمت وحدت مسلمين بهدرستي صورت ميگيرد؟
وقتي قرار است ما تحليلي بر موضوعي داشته باشيم بايد نقاط قوت و ضعف را با هم ببينيم، يعني بايد كساني كه كارشناس هستند اين موضوع را بررسي كنند و صرفا در مجالس عام و كنفرانسها نميشود موضوعي به اين مهمي را تحليل كرد. اين اقدام وجهه بيروني و تبليغي دارد كه لازم است ولي كافي نيست. براي رسيدن به حد كفايت نياز است كه كارشناسان، نهتنها در يك هفته خاص يا حتي سالي خاص سراغ وحدت بروند بلكه بايد در طول سالها اتاقهاي فكري را ايجاد كنند و افراد با تفكرات مختلف را كنار هم قرار دهند. مرحله بعد اين است كه ما كرسيهاي آزادانديشي كه مدنظر رهبري هم هست را ايجاد كنيم تا اين افراد بتوانند با آزادي انديشه با هم حرف بزنند و تلاش كنند تا شكافهاي موجود را درست كنند. به اميد روزي كه ما هيچ تفرقهاي ميان مسلمانان نداشته باشيم.