به گزارش ايسنا؛ حمید شانس اظهار کرد: بشر موجودی است که دو بخش فیزیولوژی و فرهنگ دارد و فرهنگ، بخشی جدی از سرشت انسان را میسازد. ورزشهایی مانند فوتبال و والیبال از ضرورتهای زندگی انسان نیستند، اما وقتی شکل میگیرند، ضرورت پیدا میکنند، چون وجهی به وجوه قابلیتهای انسانی اضافه میکنند، تکنولوژی هم همینطور است. شما میتوانید تهران را شهری بیمجسمه تصور کنید، اما با حذف مجسمه، بخشی از قابلیتهای انسانی از بین میرود.
این هنرمند بیان کرد: مجسمهها را میتوان از لحاظ مکانی به سه دسته تقسیمبندی کرد؛ مجسمههایی که در گالریها و روی پایه قرار میگیرند، مجسمههایی که در نمایشگاه هستند و با محیط نمایشگاهی رابطه برقرار میکنند و مجسمههایی که در فضای باز هستند و رفتار فضاآرایی دارند. در شهرهای مختلف دنیا، مکانهایی مانند پارکها و فضاهایی برای نصب مجسمه اختصاص مییابد و هنرمندان با دیدن فضا و برحسب ذهنیتشان برای آنجا مجسمه میسازند. باغ - موزهها نیز فضاهایی برای مجسمهها هستند که شامل طیف وسیع آثار هنری نمیشوند.
شانس ادامه داد: باغ - موزهها زمینهای وسیعی در حاشیه شهر با عوارض طبیعی جغرافیایی هستند که مجسمهها در آن، ارتباط تنگاتنگی با محیط برقرار میکنند و میتوانند مخاطب را از عناصر بنیانی طبیعت و کلیترین نمادهای انسانی که خلقت تمدن بر این پایه شکل گرفته است، آگاه کنند. آثاری که بشریت در آن تفکر و تعمق کند.
این هنرمند همچنین با بیان اینکه در سالهای گذشته، دو رفتار مختلف را در موزهها شاهد بودیم، توضیح داد: یکی موزههایی که به نمایش و تولید آثار هنری اختصاص دارند. این موزهها برای جوامعی هستند که مبتنی بر تولید انبوه پیش میروند. البته در جوامع امروز که مبتنی بر مصرف انبوه هستند نقش فضاهای عمومی تغییر کرده است. موزهها امروز فقط جایی برای نمایش آثار تولیدشده نیستند، بلکه به مراکز تبادلات فرهنگی تولید شدهاند و هنرمند میتواند با کیفیت عاطفی، معنایی و ارزشگذاری قابلیتهای انسانی را در حوزههای عمومی گسترش بدهد.
او با اشاره به تصمیم سازمان زیباسازی برای ساخت باغ - موزه مجسمه در تهران، گفت: پیشنهاد من این است که باغ - موزهای که برای مجسمههای تهران ساخته میشود، به آثار فضامحور اختصاص داده شود و فضاهای سربستهای هم برای نمایش مجسمههای روی پایه اختصاص دهند. همچنین میتوانند در موزه، فضایی را بهعنوان نمایشگاه دائمی برای نمایش آثاری که با فضای آنجا ارتباط برقرار میکنند، در نظر بگیرند.
شانس اظهار کرد: سازمان زیباسازی باید در این زمینه رویکرد خود را تخصصیتر کند و به تثبیت و گسترش نقش خود بهمثابه سازمانی برسد که مدیریت عواطف جمعی در مکانهای عمومی را برعهده دارد. سازمان باید از نقش بزککننده شهر به مدیریت عواطف عمومی ارتقا پیدا کند، وظیفهای که در جوامع امروز کوچک نیست.
این هنرمند در پایان سخنانش اضافه کرد: چند سال است که زندگی برای ما تلخ شده است، چون کارگاه ما هنرمندان اغلب در حاشیه شهر قرار دارد و هر صدایی که میشنویم باید منتظر صحنههای ناراحتکنندهای مانند «سگکشی» باشیم، حیواناتی که غیر از همنشینی در حاشیه زندگی انسانی، جایی برای سکونت ندارند. امیدوارم مسؤولان فکری به حال آنها کنند.