باشد! تو خیال کن که خیلی مردی
«مردی نبود فتاده را پای زدن»
آری پسرم! دوباره بز آوردی
رباعی دوم:
من قلدرم و از همه سرتر هستم
در قدرت و زور، حداکثر هستم
با اینهمه من برای مادر، پدرم
تا آخر عمر مثل نوکر هستم
رباعی سوم:
هم گردن و بازوی قطوری داری
هم شکر خدا، توان و زوری داری
من با فوتوشاپ هم شبیهات نشوم
اینها همه را بگو چه جوری داری؟!
رباعی چهارم:
من از همه بیشتر شجاعت دارم
تا خرخره قدرت و جسارت دارم
بین خودمان بماند امّا از سوسک
بیحد و حساب، ترس و وحشت دارم
تصويرگري: فاطمه ابوليفرد