یکبار بهجای خوابِ درس و مشقم
یک خواب قشنگ و خوشمزه میدیدم
- دوم
بابای گلم! نخواه بیدار شوم
کاری نکن از مدرسه بیزار شوم
دیرم بشود خب بشود؛ طوری نیست!
من مثل تو نیستم که بیکار شوم
- سوم
در مدرسه خواب ناز و راحت رفتن
سخت است ولی عجیب چسبیده به من
پس لطف کنید و همه ساکت باشید
دنبالهی درس هم بماند بعداً
- چهارم
هی لای پتو و رختخوابش پیچید
راحت تا لنگ ظهر جمعه خوابید
مامان که تکاند رختخواب او را
چون فرفرهای روی زمین میچرخید
تصويرگري: محمدرضا ثقفي