وظيفه اصلي بانك مركزي را اجراي درست سياست پولي ميدانست و در تعريف سياست پولي آن را نوعا روشي ميدانست كه مقامات پولي يك كشور براي ثباتبخشي به اقتصاد كلان از ابزارها يا سياستهايي چون حجم پول در جريان يا نرخ بهره براي اثرگذاري بر رفتار اقتصادي بنگاهها و مصرفكنندگان بهره ميگيرند. به ابزار پولي نرخ بهره در شكل نرخ سود سپرده توجه كنيد كه به رفتار مردم در انتقال مصرف حال آنها به آينده (پسانداز) و يا در شكل نرخ تسهيلات و وامها كه مصرف آينده آنها را به زمان حال منتقل ميكند، دقت كنيد او برخلاف كليگوييها براي هر واژه لااقل تعريفي مفهومي ارائه ميكرد.
مثلا براي ثبات اقتصادي ميگفت اين به معني عدم تغيير نيست بلكه منظور آن است كه وقتي اقتصاد در ثبات قرار دارد كه بتوان با دادهها و اطلاعات گذشته، آينده را با درصد معقولي از درستنمايي پيشبيني كرد؛بنابراين گذشته، چراغ راه آينده ميشود درحاليكه در يك اقتصاد بيثبات، مردم به درستي احتمال وقوع وقايع آينده و متفاوت از آنچه در گذشته رخ داده، ميدانند. بازار سهام و ارز نمونه خوبي از اين قصه هستند.
مصيبتهاي اين بيثباتي براي يك كشور صادركننده نفت دوچندان است و لذا تدوين اهداف و سياستهاي پولي در آن با چالشهاي عديده روبهروست. چه عواملي موفقيت بانك مركزي را شكل ميدهند؟ يكي از مهمترين آنها آن است كه بانك مركزي بداند كجا ميرود و چگونه؟ لذا تدوين چارچوب پولي از الزامات موفقيت نسبي آن بانك است. منظور من از چارچوب پولي كه مقامات پولي كشور با هماهنگي مقامات مالي و مجلسيان و دولتيان مسئول تهيه آنند، عبارت است از:
1-تدوين مجموعهاي از اهداف كلان اقتصادي مانند ثبات قيمتها بدون غفلت از اهداف ديگري چون حفظ رشد اقتصادي و حفظ و تعميق بازارهاي مالي و سلامت نظام بانكي.
2-تدوين مجموعهاي از سياستها يا ابزارهاي پولي براي دستيابي به اهداف بالا.
3-تدوين رويههايي بهعنوان راهنماي عمل جهت انتخاب درست آن ابزارها به شكل تابعي از متغيرهاي قابل مشاهده كه قابليت اندازهگيري و قضاوت داشته باشند.
4-تدوين يك استراتژي منسجم براي ارتباط تعاملي بانك مركزي با مردم. چگونه ميتوان براي مثال به موفقيت رژيم هدفگذاري تورم و يك رقميكردن آن اميدوار بود اگر رسانهها به ميان نيايند يا با صاحبنظران مستقل اقتصاد پولي اثربخشي آن مورد بحث و نقد قرار نگيرد و شفافيت چارچوب آن هدفگذاري «پاسخگويي» بانك مركزي را شكل ميدهد و ضريب انحراف بانك از هدف اعلام شده را حداقل نموده و هزينه كاهش تورم را براي جامعه كاهش ميدهد.
- كارشناس اقتصادي