معمولا زماني كه بهداشت عمومي شهروندان با تهديدات جدي روبهرو ميشود، وظيفه سياستگذاران و مديران امور اجرايي شهري بايد معطوف به موارد زير باشد:
1- توجيه و جلب مشاركت عمومي شهروندان براي مقابله با آلايندهها
2- ايجاد زمينههاي گسترش وحدت عمل ميان اقشار شهروندان
3- ترسيم خطمشي مشاركت مسئولان و متخصصان
4- جلوگيري از بهرهوري سياسي جناحين از مشكلات موجود
تجربه نشان ميدهد كه فرهنگ عمومي ما، در برخورد با مشكلات فراگير از كارآمدي مؤثر برخوردار نيست.
علت اين ناكارآمدي يك نكته بيشتر نيست؛ لجاجت و سياسيكاريهاي اشتباه و ناكارآمد. متأسفانه به مرور عادت كردهايم كه از مسائل، مشكل بسازيم و مشكلاتمان را به آسيب تبديل كنيم؛ نكتهاي كه در كمال ناباوري، توانسته است به طول تاريخ مشكلات بسيار زيادي برايمان درست و سرمايههاي هنگفت و بيبازگشتمان را تلف كند و به راستي كمبود ما چيست كه نميتوانيم سلامت و بهداشت عمومي را نجات بدهيم؟
شايد كليد اصلي حل مسائل عموميمان رعايت موارد زير باشد:
تحمل آرا و نظرات ديگران در برخورد با مسائل
بالا بردن ظرفيت انتقادپذيري
يافتن راهكارهايي مبتني بر وحدت و جلب مشاركت عمومي
جلب اعتماد اخلاقي شهروندان گرامي
تجربه ميگويد اصليترين نياز ما ايرانيان مسئوليتپذيري و حفظ اخلاق در عمل است. ما هر جا لطمه خوردهايم و متحمل هزينههاي بسيار زياد شدهايم علتش بيتوجهي به اين عوامل بوده است. قوانين حقوقي شفاف در جهان امروز، كار را ساده كرده است. علاج آلودگي هوا تنها در پيچيدن نسخههاي تخصصي و فوقتخصصي نيست. جامعه ما در گردنههايي هولناك از آلودگيهاي مرگبار گرفتار شده است.
دعوت صريح و شفاف از عموم مردم براي مسئوليتپذيري و همكاري در حفظ بهداشت و سلامت عمومي حق فراموش شده شهروندي است. اگر به دنبال حل مشكلات خود هستيم بايد قانون و اخلاقشهروند را با تكليف همگاني و وظيفه عمومي همراه كنيم. آنچه امروز در قالب آلايندهها، آسيبها و مشكلات عمومي، شهروندان گرامي را با مخاطرات بسيار روبهرو ساخته، نيازمند حس مشاركت و مسئوليتپذيري عمومي است. بياييم كليد وحدت را در اين قفل مشكلات بچرخانيم.