به گزارش فارس، رضا داوری اردکانی در کتاب «خرد سیاسی در زمان توسعه نیافتگی» بیان میکند که جهان در حال توسعه اگر آیندهای داشته باشد، آیندهاش همان گذشته یا وضع کنونی جهان توسعهیافته است؛ یعنی مردم جهان توسعهنیافته میخواهند به جایی برسند که جهان توسعهیافته پیش از آن به آنجا رسیده است و دریغا که رسیدن به گذشته جهان توسعهیافته نیز کاری آسان نیست.
وی همچنین میافزاید که میبینیم راه توسعه در بیشتر مناطق جهان به کندی و با بینظمی پیموده میشود. وجه دیگر مسأله این است که اگر جهان توسعهنیافته به منزل توسعه نرسد، تضادها و تعارضهای موجود در جهان افزایش مییابد و اگر برسد، با همان مشکلی روبرو میشود که در برابر جهان توسعهیافته کنونی وجود دارد؛ یعنی رمقی پیش روی خود نمیبیند و نمیداند به کجا باید برود. بنیانگذاران تجدد، تجدد را جهانی میدیدهاند؛ اما تجدد منطقهای شده است.
جهان کنونی با جهانهای قدیم لااقل دو تفاوت عمده دارد: یکی اینکه در آن غایت علم و عمل، بشر است و دیگر اینکه بشر با علم تکنولوژیک جهان خود را میسازد. انسان غربی پس از آنکه در رنسانس با جنبشها و تکانهای شدید روحی و فکری و سیاسی و اخلاقی از قرون وسطی پیوند برید، در قرون هفدهم و هجدهم خود را در برابر افق عالمی یافت که میبایست با کوشش و امید به آینده و اعتماد به خرد انسانی ساخته شود.
این عالم در طی مدت دو قرن به صورتی بالنسبه متناسب و متعادل قوام یافت و پیشرفت کرد؛ ولی این پیشرفت و ثبات نمیتوانست به صورتی که از ابتدای قرن هجدهم تصور میشد، دوام یابد.
تعبیر «خرد سیاسی در زمان توسعهنیافتگی» مفهوم مانوس و آشنایی نیست و ممکن است در نظر کسانی معنی محصل هم نداشته باشد زیرا معمولاً خرد را مقید به زمان نمیدانند و اغلب راعیان عقل (عقل در برابر نقل و شهود و تجربه و سنت و عادات فکری) معتقدند که بهره همه آدمیان از آن یکسان است.
این یک امر اتفاقی نیست که هم معتزله و هم دکارت گفتهاند که هیچ چیز مثل عقل میان آدمیان به تساوی تقسیم نشده است. البته فهم ژرفای قول معتزله و دکارت آسان نیست و شاید ابهام سخنشان از ابهام خرد تاریخی و منسوب به زمان توسعهنیافتگی یا هر زمان دیگر بیشتر باشد.
کتاب «خرد سیاسی در زمان توسعهنیافتگی» در 360 صفحه و قطع رقعی از سوی انتشارات سخن روانه بازار نشر شد.