امام علي(ع) ميفرمايند: ... رويدادهاي جهان، تكرار تاريخ است و امور دنيا چون سپاهيان منظمي هستند كه يكديگر را پشتيباني كنند (خطبه156). نقل است كه اميرمؤمنان شنيد يكي از خوارج نماز شب ميگزارد و قرآن ميخواند. فرمودند: خواب همراه با يقين، به از نمازگزاردن با شك.
اگر حركت تاريخ را تكرارپذير بدانيم و ريشه فكري خوارج را خطي ممتد در طول تاريخ، قطعا امروز نيز كساني هستند كه مصداق سخن امامند. ميتوان اينگونه پنداشت كه هر جريان فكرياي كه شاخصههاي خوارج را در دل داشتهباشد، ادامه همان خط فكري و مطرود است. گاه اين شاخصهها در افكار نمود دارد، گاه در حزب يا گروه اجتماعي و از همه بدتر، گاه به شكل يك تشكل سياسي و نظامي، امنيت منطقهاي يا جهاني را تهديد ميكند.
اما نگاهي كوتاه به شاخصهها از منظر علي(ع):
1- درك نابخردانه و تفكري جاهلانه از دين: «همچون مردم درشتخوي عهد جاهليت مباشيد كه نه چيزي ميفهميدند و نه درباره خدا ميانديشيدند» (خطبه165).
2- ناتوان و بيبهره از درك امور و وقايع، گويي هرگز چشم بصيرت نگشودهاند (حكمت208).
3- سخت متعصب بودند و ستيزهجو، توهم خود حقپنداري، چنان نخوتي بر جانشان افكندهبود كه هيچ منطقي را برنميتافتند و سخت سخنناپذير و مخالف بودند (خطبه35).
4- متحجر و كوتهبين و ناتوان در درك امور و بسيار ظاهرپسند و گولخورنده، چنانكه در جنگ صفين و جريان حكميت آشكار گشت.
5- به قرآن با رأي خويش حكم ميكردند و آيات نوراني را بر فهم ناصواب خويش حمل ميكردند. از اينرو امام در جريان تفسير به رأي آنان از قرآن فرمودند: (آيات) كلمه حقي است كه از آن مراد باطلي را ميطلبيد...(خطبه40).
6- ناداني مفرط كه با تكبر درآميخته و در عين ناداني خود را بر حق ميپنداشتند. آنها بهدليل جهالت و غرور امر مشتبه را حق ميپنداشتند و از دانش، بهرهاي ذخيره نميساختند.
7- بس تندرو و افراطي و چون تير از چله درآمده، شتابان از مسير دين دور ميشدند.
امام درباره آنها فرمودند: شمايان بدترين مردم و بازيچه دست شيطانيد، به هر جا كه خواهد شما را كشاند(خطبه127).