همیشه که نباید دنیای فناوری دربارهی جدیدترین ابزارکهایش داد سخن بدهد و کارهای شگفتانگیز آنها را به رخ بكشد.
گاهی هم پیش میآید که یک عینک با یک ظاهر رنگی میتواند تحولی در دنیای فناوری بهوجود بیاورد و زندگی خیلیها را دگرگون کند. خیلیهایی که تا پیش از این قادر به تشخیص برخی از رنگها نبودند و هرگز درکی از رنگ قرمز و سبز نداشتند.
کسانی که اصطلاح «کوررنگ» به آنها اطلاق میشود و حالا به کمک یک عینک (O2Amp) که اختراع دکتر «مارک چنگیزی»، یک پزشک ایرانی-آمریکایی است، میتوانند معنای سبز و قرمز را بفهمند، بدون اینکه لازم باشد تن به درمانهای سخت پزشکی بدهند یا یکی از آن تراشههای پیچیده در مغزشان کار بگذارند.
مارک چنگیزی سالهاست که در حال پژوهش در رشتهی بیولوژی نظری اعصاب و ارتباط بین مغز و چشم است. او دکترای ریاضیات دارد و مقالات و کتابهایی دربارهي علوم نظری اعصاب هم نوشته است.
او همچنین مجری برنامههای علمی و پيشرو در شبکههای جهانی دانشمحور همچون شبکهي «دیسکاوری» و «نشنالجئوگرافی» است. 45سال دارد و پدر دو فرزند است.
برای پیدا کردن ایمیل دکتر مارک کار چندان سختی نداشتم. اطلاعات تماس با او در سایت شخصیاش در دسترس بود. یک روز بعد از اینکه در ایمیلي از او درخواست کردم تا یک گفتوگوی اختصاصی با دوچرخه داشته باشد، یک ایمیل دریافت کردم با یک پاسخ یک کلمهای: Bashe!
(باشه!)
البته مدتی طول کشید تا دکتر مایک سؤالهایی را که برایش فرستاده بودم، پاسخ دهد، چرا که فرستادن این سؤالها درست مصادف شده بود با تعطیلات سالِ نوی میلادی.
دکتر چنگیزی خوب نمیتواند فارسی صحبت کند و این گفتوگو هم به انگلیسی انجام شده است، با این حال ردپایی از فارسی هم در پایان این گفتوگو وجود دارد. پس این شما و این دکتر مارک چنگیزی:
- کمی دربارهی ریشهی ایرانیتان توضیح بدهید.
پدر من در اواسط دههی 60 میلادی برای گرفتن تخصص پزشکیاش از ایران به آمریکا آمد. من در سال 69 میلادی به دنیا آمدم و حالا در 45سالگي پدر دو فرزندم؛ يك دختر 31ساله به نام «اِل» و يك پسر 9 ساله به نام «يات».
- عینک O2Amp، چه جور عينكي است؟
این عینک محصولی از لابراتوارِ 2ai، است. لابراتواری که من بههمراه همکار دانشمندم دکتر «تیم باربر» آن را میگردانیم. این فناوری از آخرین كشف من سرچشمه گرفت. يعني كشفي دربارهی ریشههای دید تکاملی برای تشخیص رنگ.
برای صدها سال باور انسانها این بود که بينايي ما نسبت به دیگر پستانداران برتر است؛ آنهم در تشخيص رنگهاي سبز و قرمز! و اين برتري به این دلیل شکل گرفته كه انسان بتواند میوهها را در جنگل پیدا کند.
اما من این باور را دگرگون کردم. ما این توانایی را داریم كه بتوانیم رنگ خون را در زیرپوست تشخیص دهیم. نه برای دیدن خون به خودی خود، بلکه برای دیدن طیف رنگی خون در زیرپوست که نشاندهندهی حالتهای متفاوت است.
خجالت، رنگپریدگی،گرگرفتگی، از جمله تغییراتی است که خون در بدن ما بهوجود میآورد و به کمک آن میتوانیم از سلامتی یا مریضی بدن اطلاع پيداکنیم. این اتفاق البته کم و بیش در بعضی پستاندارانِ دیگر هم رخ میدهد.
در واقع پستانداران با پوست برهنه و بدون مو همانهایی هستند که قابلیت تشخیص رنگ دارند و پستاندارانِ معمولی دیگری با مو، همچون سگها، در دستهاي جاي ميگيرند که توانایی تشخیص رنگ بالایی ندارند.
با همین کشف بود که من و دکتر باربر به فکر اختراعی افتادیم که میتوانست سیگنال تغییرات خونی در زیرپوست را تقویت کند و به پرسنل پزشکی کمک کند تغییرات خونی را در زیر پوست بهتر ببینند. (رگها، زردی، کبودی و ضايعات پوستی.)
مارك چنگيزي و فرزندانش
اما دیدن رنگ حاصل از تغییرات خونی در زیرپوست، تواناییاي است که افراد کوررنگ از آن محروماند. به همین دلیل دنبالهی این پژوهش به ساخت این عینک برای اینگونه افراد رسید.
- اختراع این عینک تاکنون چه بازتابی در دنیا داشته است؟
بازتابش فوقالعاده بود و در روزنامهها، رادیو و تلویزیون و نشریههایی در همه جای دنیا، به آن پرداخته شد. البته بدون اینکه یک پنی خرج روابط عمومی
شود.
- اختراع بعدی شما چیست؟
در لابراتوار2ai در حال کار روی یک موضوع مهم هستیم. یعنی تلاش برای ایجاد یک جهش کیفی در هوش مصنوعی. ما بر این باوریم که احساستان کلید هوش ماست.
این که چهطور میشود کیفیت هوش حیوانات را مانند یک ماشین هوش مصنوعی ارتقا داد. ما در حال کار روی این موضوع هستیم.
- چهجور نوجوانی بودید؟ درسخوان؟
در نوجوانی سخت درس میخواندم. خوشبختانه، قبل از اینکه به سال آخر دبیرستان برسم، یک دبیرستان دانشمحور جدید درمنطقهای که زندگی میکردم بازگشایی شد. (دبیرستان فن و دانش توماس جفرسون واقع در فیرفاکس.)
من در آنجا ثبتنام کردم و پذیرفته شدم. بههمین دلیل فعالیتهای علمیام کمی زودتر از حد معمول شروع شد.
- در نوجوانی چه رؤیايی داشتید؟
میخواستم خیلی زود پیشرفت کنم و کار روی موضوعات علمی را آغاز کنم.
- در حرفهی شما سختترین و بهترین چیز کدام است؟
سختترین لحظه، زمانی است که ایدههای تازه بهذهن میرسند. ایدههایی کاملاً جدید و جالب که باید با آنها تجربیات عملی خودم را شروع کنم. و البته بهترین چیز هم دقیقاً همین
است.
- آیا شما شخصیت الهامبخشی در زندگی داشتهاید؟
بله، من همیشه دانشمندان و فیلسوفانی مثل رودلف کارناپ (فیلسوف آلمانی آمریکایی، درگذشته به سال1970 میلادی)، آلن تورینگ (دانشمند انگلیسی در گذشته به سال 1954 میلادی) و هیلری پانتام (ریاضیدان و فیلسوف آمریکایی، درگذشته به سال 1926 میلادی) را الگوی خودم قرار دادهام.
- چه توصیهای برای نوجوانهای علاقهمند به رشتهي خودتان دارید.
یک توصیهي جديام این است که ریاضی و در کنار آن فیزیک، علوم کامپیوتر و دروس دیگری از این دست را در کمترین سنی که میتوانند، یاد بگیرند، یعنی تا قبل از سن 22سالگی، چون وقتی به این سن برسید دیگر برای به عقب برگشتن و فراگرفتن این علوم حسابی تنبل میشوید.
شما برای اینکه با عملکرد مغز و بیولوژی آشنا شوید، بايد ریاضیداني فوقالعاده باشید تا مسائل دشواری از این دست را درك كنيد.
- تا به حال ایران را دیدهاید؟
متأسفانه خیر.
- اولین جایی که دوست دارید در ایران ببیند، کجاست؟
خیلی دوست دارم به ایران بیایم. خانوادهام که خیلی دلشان میخواهد. اگر به ایران بیایم، اول به منزل پدریام در شیراز میروم و بعد به منزل دوستم در تهران.
- بهترین غذاي ایراني از نظر شما چیست؟
خب معلوم است دیگر، فسنجان!
- دربارهي رسم و رسوم ایرانی، همچون یلدا و نوروز چهقدر میدانید؟
خیلی خوب آنها را میشناسم و در مراسمی که در آمریکا به همین مناسبتها برگزار میشود شرکت میکنم.
- چه پیغامی برای نوجوانهای ایرانی دارید؟
بزرگترین ایدهها از ذهن میآید نه از لابراتوارها!
- جملهای به فارسی بگویید.
az ashnayi ba javanane bahushe irani besyar khushhal shudam
(از آشنایی با جوانان باهوش ایرانی بسيار خوشحال شدم.)