اينكه شهرداري تهران 2ورزشگاه به اين 2تيم اختصاص داده را اقدام خوبي ميدانم. به هر حال سرخابيها مهمترين نشانه فوتبال پايتخت هستند. 2تيمي كه آنقدر اهميت دارند كه وزارت ورزش هم حاضر نيست مالكيتشان را به ديگران واگذار كند. اميدوارم حركت حمايتي جالب توجه شهرداري شامل تيمهاي ديگر هم شود و شاهد تداوم توجه مديريت شهري به مقوله فوتبال باشيم. فوتبالي كه ميتواند نقش مهمي در پركردن اوقات فراغت مردم و بهخصوص جوانها ايفا كند. در حال حاضر ورزشگاههايي هم داريم كه از آنها استفاده بهينه نميشود.
الان اصفهان يكي از قطبهاي مهم فوتبال ما به شمار ميآيد ولي شاهديم كه تيمهايشان در يك ورزشگاه كوچك كه استاندارد هم نيست بازي ميكنند. در اين شرايط اينكه پرسپوليس و استقلال ورزشگاه اختصاصي داشته باشند نكتهاي اميدبخش است. ورزشگاههايي كه ظاهرا مجهز هم هستند و جداي از تمرين، امكان برگزاري مسابقه هم در آن وجود دارد. الان تمام بازيهايي كه اين تيمها ميزبان هستند در ورزشگاه آزادي برگزار ميشود. تا چند سال پيش و قبل از اينكه چمن استاديوم آزادي ترميم شود و شكل آبرومندي پيدا كند، حتي مسابقات كارگري هم در آزادي برگزار ميشد.
درحاليكه در كشورهايي كه فوتبال پيشرفتهاي دارند برخي ورزشگاهها ملي هستند و بهندرت در بازيهاي باشگاه مورد استفاده قرار ميگيرند. مثلا در كشور انگلستان ورزشگاهي ويمبلي اختصاص به بازيهاي تيم ملي دارد و فقط فينال جام اتحاديه يا حذفي ممكن است در آن برگزار شود.
يعني به يك شكلي باشگاه بايد لياقت حضور در ورزشگاه ملي را پيدا كند. الان ميبينيم كه برأي بازيهاي پرسپوليس و استقلال تماشاگر زيادي هم به استاديوم نميآيد و بهراحتي ميشود بازيهاي اين دو تيم را در ورزشگاههايي با ظرفيت 10الي 15هزار تماشاگر برگزار كرد. اينكه چرا از تماشاگران فوتبال كاسته شده است خود داستان مفصلي است كه اتفاقا تمامش هم فوتبالي نيست.
بهنظرم نقش دلايل فرهنگي و اقتصادي را بايد در اين زمينه پررنگ دانست. اغلب افرادي كه علاقهمند جدي فوتبال هستند و تماشاگر بالقوه محسوب ميشوند به اقشار ضعيف جامعه تعلق دارند. وقتي وضعيت اقتصادي مردم خوب نيست طبيعي است كه تعداد تماشاگرانمان هم كاهش مييابد. موضوع هم فقط بهاي بليت استاديوم نيست و هزينه اياب و ذهاب و هزينههاي جانبي را هم بايد لحاظ كرد كه واقعا پرداختش براي يك جوان علاقهمند به فوتبال كه درآمد چنداني هم ندارد، ساده نيست.
من كاري به قشر مرفه و پولداري كه شايد از بدحادثه ثروتمند شده و در VIP به تماشاي فوتبال مينشيند ندارم. تماشاگر اصلي فوتبال و سرمايههاي اين ورزش را مردمي تشكيل ميدهند كه خيليهايشان در فقر به سر ميبرند. ضمن اينكه ما خيلي وقتها به همين تماشاگري كه وقت و هزينه صرف ميكند و به استاديوم ميآيد حرمت نميگذاريم.
ما هنوز استانداردهاي حضور تماشاگر در استاديوم را رعايت نميكنيم. خاطرم هست سالها پيش كه با تيم ملي آلمان حضور داشتيم با علي پروين به استاديوم رفتيم تا بازي اشتوتگارت و كلن را تماشا كنيم. وقتي با آقاي پروين وارد ورزشگاه شديم از خالي بودنش متعجب شديم.
يكربع كه گذشت ورزشگاه پر شد. تماشاگران مرتب و منظم وارد استاديوم ميشدند و روي صندلي خودشان مينشستند. جاي هركس در استاديوم مشخص بود و نيازي هم نبود براي تماشاي مسابقه از شب قبل به مقابل ورزشگاه بيايند و همانجا هم بخوابند. اتفاقي كه الان براي دربي پرسپوليس و استقلال رخ ميدهد و علاقهمنداني كه اغلب شهرستاني هستند از مسافتهاي دور، از شب قبل به استاديوم ميآيند.
در اين زمينهها ما خيلي عقب هستيم و بهلحاظ فرهنگي هم دچار مشكلاتي شدهايم كه مثلا پدر يك خانواده نميتواند فرزند كودك يا نوجوانش را به استاديوم بياورد. پس موضوع كاهش تماشاگر فقط به اين دليل نيست كه تيمهاي ما زيبا بازي نميكنند يا وقفههاي پيدرپي در برگزاري مسابقات ليگ، شور و هيجان فوتبالي را از جامعه ميگيرد. موضوع تماشاگرگريزي بيشتر به تحليلهاي جامعهشناسانه نيازمند است و ما با يك آسيب اجتماعي مواجه هستيم كه نتيجهاش ميشود همين؛ استاديومهايي كه بيشتر صندليها و سكوهايش خالي هستند.
- كارشناس فوتبال و مربي اسبق تيم ملي