شايد عدهاي گمان كنند از آنجا كه ايشان در حصر و تبعيد و زندان بودهاند، امكان فعاليت سياسي، هدايت فرهنگي يا پرورش شاگردان و تربيت عارفان را نيافتهاند. اما نگاهي دقيق به زندگي كوتاه ايشان، نمايانگر آن است كه ايشان در تمامي ابعاد آثاري گرانقدر، شاگرداني عالم و احاديثي هدايتگر به يادگار نهاده است. در ادامه در گفتوگو با حجتالاسلام والمسلمين قاسم خانجاني بيشتر با زندگي و ميراث اين حضرت آشنا ميشويد.
- نقش امام حسن عسكري(ع) در زمان خود و با توجه به شرايط و محدوديتهايي كه ايشان با آنها دست به گريبان بودند چه بود؟ و امام يازدهم شيعيان از چه طرقي شرايط را جهت آماده كردن مردم براي غيبت امام دوازدهم فراهم كردند؟
يكي از مسائلي كه كمتر به آن توجه شده زمينهسازي غيبت امام زمان(عج) است البته اين بحث از زمان امام هادي(ع) آغاز شده و بهخصوص در زمان امام حسن عسكري(ع) پررنگتر شد. چراكه ايشان آخرين امام حاضر در منظر جامعه و مردم بودند و به تبع آن نقش مهمتري را نيز بايد در زمينهسازي امامت امام زمان(عج) و عصر غيبت ايفا ميكردند. در حقيقت اين زمينهسازي توسط امام حسن عسكري(ع) در دو محور انجام شد.
يكي بحث زمينهسازي ذهني بود كه بايد شيعيان را از نظر ذهني آماده ميكردند. هرچند كه از زمان پيامبر اكرم(ص) بحث پيش آمدن غيبت امام دوازدهم را مكررا داشتهايم و بهخصوص شيعيان با اين مفهوم آشنا بودند اما اينكه اين زمينهسازي و اين شرايط براي شيعيان از نظر ذهني و فضاي رواني عموم جامعه بهوجود بيايد كه به يكباره با غيبت امام دوازدهم احساس خلأ نكنند كاري بود كه امام حسن عسكري(ع) انجام دادند. يكي از مواردي كه به اين بحث كمك ميكرد اشارههاي مكرر و تذكر به اصل بحث غيبت توسط امام يازدهم بود؛ يعني اينكه مكرر گفته بشود كه بعد از من امامي كه امامت مسلمانان را بهعهده خواهد داشت زمان زيادي در ميان شما نخواهد بود و به غيبت خواهد رفت. اين آماده كردن ذهن مردم براي اين بود كه توقع نداشته باشند كه امام دوازدهمشان نيز مانند ديگر ائمه در دسترس آنها باشد و مداوم با وي در ارتباط باشند.
يك جنبه ديگر هم زمينهسازي عملي است. يعني اگر در روايات آمده و خود امام حسن عسكري(ع) هم متذكر ميشوند به فضيلت انتظار فرج و وجود بركات امام غايب و خورشيد پشت ابر، حالا به شكل عملي هم بايد اين تمرين را در جامعه ايجاد ميكردند كه غيبت براي مردم غيرمترقبه و ناگهاني نباشد و عدمدسترسي به امام دوازدهم باعث نشود كه مردم در انجام امور ديني و شرعي خود به مشكل بر بخورند. لذا از چند راهكار استفاده كردند.
يكي از اين راهها، ارتباطهاي مكاتبهاي و نامهاي بود. بهعبارتي با وجود همه محدوديتهايي كه داشتند و موانعي كه براي شيعيان ايجاد شده بود و نميتوانستند ارتباطي مستمر و هميشگي با امام داشته باشند اما باز هم شايد ممكن بود امام بتوانند حضوري پاسخ برخي را بدهند و در جمع حاضر بشوند. اما خود امام عسكري(ع) هم بهخاطر همين آمادهسازي، پاسخ شيعيان را از طريق نامه و مكاتبه و ارسال پيام ميدادند و رفع نياز ميكردند.
از نكات ديگر كه در منابع آمده است، ايشان از پشت حاجب و پشت پرده پاسخ مراجعان را ميدادند و در منظر قرار نميگرفتند. ضمن اينكه در اين زمان با وجود محدوديتهايي كه حكومت عباسي برايشان ايجاد كرده بود و هم بهخاطر شرايط سامرا و منطقه نظامياي كه وجود داشت، رفتوآمدها و رفتار وگفتارشان رصد ميشد و آن آساني دسترسي به ايشان (مانند ديگر ائمه) وجود نداشت. همچنين بهدليل عدمدسترسي آسان به شيعيان آن زمان، از عراق و ايران گرفته كه شامل مرو خراسان، ري، قم، اهواز و... ميشد تا مناطق ديگر، از سازمان وكالت براي دسترسي به امام حسن عسكري(ع) استفاده شده بود.
اين سازمان وكالت خودش سازوكاري بود براي انس شيعيان با دوران غيبت و آمادگي مسلمين براي آنكه بايد عادت بكنند از طريق وكلا و نمايندگاني كه امام مشخص كرده بودند اقدام كنند.
بعد از امام حسن عسكري(ع) نيز همين وكلا نمايندگي امام دوازدهم را بهعهده داشتند و در دوران غيبت صغرا هم كه نايبان ارتباط داشتند همين رويه به شكل ديگري تمرين شد و شرايط مهيا گشت. ميبينيم كه در دوران غيبت صغري اين استراتژي نقش مهمي را ايفا كرد و نايبان خاص حضرت جامعه را هدايت ميكردند. در دورانهاي بعدي نيز همين رويه به شكل ارتباط با فقها و مراجع تقليد مطرح ميشود كه تاكنون هم ادامه دارد.
- پس با اين همه، نقش امام حسن عسكري(ع) در زندگي امروزي و جامعه نوين شيعيان بسيار زياد و پررنگ است؟
همه اين فرايند در اثر آمادهسازي و زمينههايي بود كه امام حسن عسكري(ع) در زمان حيات خودشان ايجاد كردند. از اينرو نقش ايشان در پرورش و زندگي شيعيان بسيار پررنگ بود.اين سيستم كارآمد و جا افتاده امروزي ارتباط مسلمين با مراجع تقليد، از بركات امام حسن عسكري(ع) است و همچنان ادامه دارد. البته بحث ارتباط با امام به شكل مستقيم در مواردي كه درباره برخي علما مطرح شده بحث ديگري است كه چون عموميت ندارد قابل تجويز و قابل بحث نيست؛ بهخصوص براي عموم جامعه و افراد عادي كه چنين امكاني برايشان تقريبا وجود ندارد.
- در زمينه انتظار و آموزههاي امام حسن عسكري(ع) براي شيعيان در زمينه صبر و انتظار چه ميشود گفت و ما منتظران امام زمان(عج) چه نكاتي را ميتوانيم از نگرش امام حسن عسكري(ع) براي زندگي امروزي و انتظار امامزمان(عج) برداشت كنيم؟
مهمترين بحثي كه بايد به آن دقت بشود اين است كه ما بيشتر از آنكه در توهم انتظار امام زمان(عج) به سر ببريم با حقيقت آن آشنا باشيم و يك انتظار حقيقي را در زندگي داشته باشيم. انتظار همچنان كه از مفهوم آن پيداست يعني آنكه انسان چشم به راه يك حقيقت و واقعهاي باشد. ما امروز بايد ببينيم در زندگي خود چقدر واقعا چشم به راه ظهور و فرج آقا امامزمان(عج) هستيم. بايد توجه داشته باشيم كه انتظار نبايد فقط در حد يك شعار باشد. چطور اگر مادري منتظر فرزندش باشد مثلا پسري كه مدتها نبوده و حالا در راه خانه است، سعي ميكند تمام شرايط را بهگونهاي فراهم بكند كه فرزندش بعد از رسيدن به منزل از فضا و شرايطي كه مهيا شده لذت ببرد، يعني انتظار با تمام وجود و فراهم كردن همه شرايط بهمعناي واقعي آن. خب ما چقدر اين آمادگي را در انتظار امام زمان(عج) ايجاد كردهايم؟ نكته ديگر اينكه در مفهوم انتظار بايد براساس آموزههاي امام حسن عسكري(ع) عمل كنيم. بهعنوان شيعيان بايد ببينيم كه امام از زندگي كردن ما در تمام شئون چه انتظاري دارند در تمام جنبهها نه فقط در يك بعد. يعني آن چيزي كه هم امام حسن عسكري(ع) از ما خواستند هم ساير ائمه، رعايت حقوق شرعي و حقوق واجب ديني و ترك محرمات است. يعني اگر شيعهاي در واجبات كوتاهي كند و محرمات هم برايش عادي شود بايد بداند كه هرچقدر در جلسات ديني و عزاداري اهلبيت باشد و... (كه همگي سرجاي خود خوب است) فايدهاي ندارد.
اگر ما به انجام واجبات و ترك محرمات آنطور كه ائمه از ما خواستند توجه نكنيم، وارد يك زندگي شعاري شدهايم كه مورد رضايت و خشنودي ائمه ازجمله امام زمان(عج) نخواهد بود. اگر منتظر ظهور هستيم و اگر آرزوي در ركاب ايشان بودن را داريم، امام زمان(عج) بيش و پيش از آنكه به شعار ما نگاه بكند به عمل ما نگاه خواهند كرد. منتظر يعني كسي كه تمام شرايط را براي حضور امام فراهم ميكند. دينداري كاريكاتوري مؤثر نخواهد بود اما جهات ديگر دينداري بهخصوص حقوق مردم اگر توجه نشود طبيعتا عملكردمان به آموزههاي امام حسن عسكري(ع) نيست.
- نوع تربيت و رفتار امام حسن عسكري(ع) را در رشد و آموزش فرزند بزرگوارشان چطور ميشود بررسي كرد و از آن استفاده كرد؟ اصولا ارتباط ميان اين دو امام بزرگوار چگونه بوده است؟
اگر بهعنوان يك آموزه مشخص بخواهيم درنظر بگيريم، آموزههاي ديني ائمه چون از منظر وحي است از يك چشمه و منشا سرچشمه ميگيرد. اما اينكه بخواهيم درباره ارتباط امام حسن عسكري(ع) با امام زمان(عج) موضوعي را مشخص بكنيم، طبيعتا چون زمان خيلي كمي بعد از ولادت امام زمان(عج) تا شهادت امام حسن عسكري(ع) وجود دارد شايد به اين شكل نشود براي ارتباط خاص امام با فرزندشان مطرح كرد. اما آموزههاي كلي مثلا در ارتباط با سيره عبادي، نوع نگاه و عبادت، امام حسن عسكري(ع) يك الگو بود؛ به جهت توجه و تأكيد ايشان بر عبادت كه گاه در شرايط فوقالعاده سختي انجام ميشد. يا بحث درباره مفاهيم دينياي كه مطرح است مثل مبارزه با ظلم و توجه به پارسايي و از قبيل اينها موارد زيادي است. متأسفانه چون امام زمان(عج) را خيلي در انظار عمومي مردم نشان نميدادند و پنهان ميكردند نيز از اين مهم كمتر ميدانيم. وقتي شيعيان از امام حسن عسكري(ع) درباره امام دوازدهم ميپرسيدند، جواب كلي ميدادند و فقط در شرايط خاصي به برخي از شيعيان خاص ايشان را نشان ميدادند.
- امام چطور با مردم ارتباط ميگرفتند؟
دوران امام حسن عسكري(ع) از يك سو با فشار مضاعف حاكمان جور بر شيعيان و از سويي ديگر با زنداني و محصوركردن ايشان همراه بود، آنچنان كه ايشان در شهري نظامي سكونت داشتند و همچون تبعيديان موظف بودند تا 2روز در هفته به نزد حاكم رفته و حضور خويش را اعلام كنند مبادا از شهر خارج شده باشند، اما در اين وضعيت نيز شيعيان وظيفه ارتباط با امام خويش را فراموش كردند و امام عسكري هم از هر فرصتي براي ارتباط با ايشان استفاده ميكردند، نگاهي به برخي از احاديث ميتواند بيانگر آن خفقان و اين ارتباط درخشان باشد.
علي بن جعفر از «حلبي» روايت كرده است: در «عسكر» جمع شديم و روزي كه حضرت از خانه خارج ميشد، منتظر مانديم تا او را زيارت كنيم. اما دستور كتبي حضرت صادر شد كه: «كسي بر من سلام نكند و حتي كسي با دست مرا نشان ندهد و به طرف من اشاره نكند، چون جان شما در خطر است.»
آنچه از امام حسن عسكري (ع) نقل شده است، در اوج اين خفقان بوده است و بيان هر سخني از ايشان يا حتي ارتباط با اشاره به ايشان، ميتوانسته به قيمت جان برخي از شيعيان تمام شود. اما در همين وضعيت ايشان سخن ميگفته و برخي نيز با ازخودگذشتگي اين سخنان را شنيده و نقل كردهاند.
داوود بن اسود ـ كه عهده دار آماده كردن حمّام امام بوده است ـ ميگويد: « مولايم ابومحمّد عليهالسلام مرا خواست و چوبي گرد و بلند، كه شبيه پاشنه در بود و دست را پُر ميكرد، به من داد و فرمود: اين را به نزد «عَمْري» ببر. من راه افتادم و در بين راه به سقّايي برخورد كردم كه استري همراهش بود و اين استر، مزاحم مسير و راه من بود. سقّا گفت: بر استر بانگ بزن تا حركت كند. من چوب را بلند كرده، استر را زدم و چوب شكست. به محلّ شكستگي چوب نگاه كردم و ديدم در آنجا نامههايي قرار دارد، به سرعت چوب را در آستين خود مخفي كردم.»