نخستين نشانههاي اين رونق هم در همين روزهاي نخست آشكار شده است؛ در يك نمونه بانک مرکزی چند ساعت پس از آغاز اجراي برجام بخشی از منابع بلوکه شده خود را از یک بانک در ژاپن به بانک دیگر در آلمان برد و در یک مورد دیگر هم بخشی از پول بلوکه شده خود در کره جنوبی را به بانک ملی امارات که در گذشته تحریم بود، منتقل کرد.گفته اند بر اثر رفع تحریم ها و اجرایی شدن برجام، 32 میلیارد دلار از منابع ارزی بلوکه شده ایران آزاد می شود.البته كه استفاده از اين پولها حساب وكتاب خودش را دارد و دولت در اين اوضاع اقتصادي از پيش چاله آنها را كنده است.
حتما كه منطقي نيست توقع داشته باشيم نتایج توافقات و تصویب برجام در كوتاهمدت سفره گرسنگان را فقط به اندازه يك وعده غذاي گرم بزرگ تر و زندگي روستا نشين ها را به اندازه رسيدن آسان به يك پزشك متحول كند،اما اين هم توقع زيادي نيست كه در ميانه اين همه خبر خوب و خوشحالي كام آنها را هم اگر شيرين نمي كنيم،دست كم تلخ نكنيم. اگر قرار باشد اين اتفاق موجب تغيير در وضعيت مالي مردم بشود،بايد فقرا و مستضعفان را در اولويت قرار داد. درك اين نكته خيلي نيازي به سواد اقتصادي ندارد كه فشار تورم بيشتر برگرده فقرا بوده است.به استناد آمار ها بيشترين رشد تورم در همه سال هاي گذشته مربوط به گروههای خوراکی و آشامیدنی بوده و خوراکیها سهم بیشتری از بودجه فقرا را تشكيل مي دهد.
براي آنها سفر،تفريح و گاهي حتي آموزش و بهداشت هم اولويت ندارد.آنها توقع زيادي ندارند و به همان لقمه نان و ماستي كه گاهي از ميان خون بيرون مي آورند هم راضي هستند.براي فقرا اهميت ندارد كه بعد از برجام بنز نمايندگي رسمي فروش در ايران مي زند يا همبرگرهاي مك دونالد در تهران فروخته مي شود يا نه،آنها گاهي فقط غذايي براي زنده ماندن مي خواهند. در شرایط سخت محاصره اقتصادی، تحریم ها و كمبود ها، بيشترين فشار ها متوجه قشر ضعيف بود و اين حق آنهاست كه بعد از اين گشايش،بيشترين سهم هم به آنها برسد.بودجه كميته امداد امام خميني(ره) در سال 95 فقط 7 درصد افزايش يافته است، لطفا سهم شان را فراموش نكنيد!