آنها مدتي بعد با ربودن پسر تاجر ثروتمند، قصد اخاذي 5ميلياردتوماني داشتند اما آنچه نصيبشان شد دستنبد سرد پليس بود.
بعدازظهر 28ديماه پسر16سالهاي به نام علي و همكلاسياش پس از تعطيلي مدرسه در خيابان محمدعلي جناح منتظر تاكسي ايستاده بودند تا به خانه بروند. سمند سفيد رنگي كنار آنها توقف كرد و هردو نوجوان سوار شدند.
به جز راننده كه كلاه به سر و عينك دودي به چشم داشت، جوان ديگري روي صندلي عقب نشسته بود كه بهنظر ميرسيد مسافر است. كمي جلوتر، جوان ديگري هم سوار ماشين شد و روي صندلي جلو نشست. دو پسرنوجوان گرم حرف زدن بودند و حوالي ميدان آزادي دوست علي از ماشين پياده شد و همان لحظه بود كه 3سرنشين سمند نقشهاي را كه 10ماه پيش در زندان طراحي كرده بودند اجرا كردند. جواني كه روي صندلي عقب نشسته بود تيغه چاقويش را روي پهلوي علي گذاشت و با تهديد از او خواست كه سكوت كند. پسر نوجوان وحشت كرده بود و آدمربايان دست و پا و چشمهايش را بستند و به سمت حاشيه شهر، تغيير مسير دادند.
- 5ساعت بعد
ساعت حدود 8شب بود كه مردي سراسيمه به كلانتري 150تهرانسر رفت و گفت كه افراد ناشناسي پسرش را ربودهاند و براي آزادي او 5ميليارد تومان ميخواهند. اين مرد پدر علي بود كه ميگفت آدمربايان تهديدش كردهاند درصورت نپرداختن اين مبلغ، پسرش را ميكشند. آدمربايان براي تهيه 5ميليارد تومان، 2روز به او مهلت داده بودند.
- دستنوشته گروگان
دقايقي بعد تيمي از كارآگاهان اداره يازدهم پليس آگاهي تهران با دستور قاضي مديرروستا بازپرس شعبه ششم دادسراي جنايي تهران، مأمور رسيدگي به اين پرونده شدند. درحاليكه تيم تحقيق سرگرم رديابيهاي ويژه بود پدرگروگان با پليس تماس گرفت و گفت كه گروگانگيران با او تماس گرفتهاند و گفتهاند كه علي نامهاي براي پدرش نوشته است.
آنها نامه را داخل نايلوني گذاشته و داخل فضاي سبز پاركي جاسازي كرده بودند. پدر و مادر علي به همراه كارآگاهان راهي پارك شدند. داخل نايلون علاوه بر نامه، لباسهاي علي نيز به چشم ميخورد. متن نامه كه با دستخط گروگان نوشته شده بود به اين شرح بود:« پدر، آدم ربايان مرا در خانهاي زنداني كردهاند و با تهديد مرا شكنجه ميكنند. اگر جانم را دوست داري هرچه زودتر 5ميليارد تومان را جور كن و به آنها بده.» با خواندن اين نامه، مادر علي از حال رفت و راهي بيمارستان شد.
- مرد آشنا
72ساعت از گزارش گروگانگيري گذشته بود تا اينكه سرانجام تلاش تيم تحقيق نتيجه داد و آنها توانستند ردي از يكي از آدم ربايان بهدست آورند. او كسي جز يك آشنا و از بستگان پدر گروگان نبود كه به تازگي از زندان آزاد شده بود. شكي براي پليس وجود نداشت كه اين مرد 34ساله به نام مجيد كه سوابق متعددي داشت در اين آدمربايي دست دارد. چراكه همكلاسي علي ميگفت روز حادثه سوار بر يك خودروي سمند سفيد رنگ شده و اين با مشخصات خودروي مجيد كه به تازگي خريده بود مطابقت داشت.
اين مرد ظهر پنجشنبه اول بهمنماه در شهرك وليعصر درحاليكه سوار بر خودروي خود بود دستگير شد و مأموران در بازرسي از خودروي وي يك قبضه سلاح كمري كشف كردند. او در بازجوييها مخفيگاه 2همدستش و محل نگهداري گروگان را كه خانهباغي در شهريار بود لو داد. كارآگاهان بلافاصله با نيابت قضايي راهي اين باغ شدند و عصر اول بهمنماه دو متهم را دستگير و گروگان را آزاد كردند.
در بازرسي از آنجا بيش از 200عدد فشنگ جنگي نيز كه متعلق به سلاح متهمان بود كشف شد. متهمان كه روز جمعه پيش روي قاضي كامران رضواني، كشيك دادسراي جنايي تحت بازجويي قرار گرفتند اقرار كردند كه بهخاطر مشكلات مالي وارد اين ماجرا شده بودند. در اين ميان يكي از آنها مدعي شد كه اوايل امسال بهخاطر عدمپرداخت مهريه همسرش به زندان افتاده و يكماه و نيم پيش با سپردن وثيقه آزاد شده بود.
به گفته سردار عباسعلي محمديان، رئيس پليس آگاهي تهران، خوشبختانه طي چند سال گذشته در هيچكدام از پروندههاي آدمربايي رسيدگي شده در پليس آگاهي تهران بزرگ، حتي ريالي به ربايندگان پرداخت نشده و در تمامي پروندههاي آدمربايي، افراد ربوده شده آزاد و متهمان آنها دستگير و روانه زندان شدهاند. وي در ادامه گفت: تحقيقات مأموران اداره يازدهم پليس آگاهي تهران از متهمان ادامه دارد.
- گفتوگو با سركرده باند
سردسته باند مرد آشنايي است كه نقشه آدم ربايي را اوايل امسال در زندان طرح كرد. او پيش از اين بارها به اتهامهاي مختلف ازجمله ضرب و جرح عمدي، كلاهبرداري و صدورچك بلامحل دستگير وبه زندان رفته بود. گفتوگو با او را بخوانيد.
- چه شد كه تصميم به آدم ربايي گرفتي؟
علي (گروگان) پسر يكي از بستگانمان بود و چون پدرش تاجر پولداري است با خود گفتم هرچه پول بخواهيم براي آزادي پسرش پرداخت ميكند اما اشتباه فكر ميكردم.
- نقشه را چه زماني كشيدي؟
راستش اين ماجرا اولش شوخي بود. 10 ماه پيش دربارهاش با دوستانم در زندان حرف زدم اما خيلي جدي نبود. البته آنها بهشدت مشكلات مالي داشتند، يكي از آنها بهخاطر چك و بدهي و ديگري بهخاطر مهريه در زندان بود و به پول نياز داشت اما باز هم آنموقع ماجرا خيلي جدي نبود. بعد از اينكه آزاد شدم مدتي بعد دو همدستم آزاد شدند و وقتي همديگر را ديديم مجددا درخصوص ماجراي گروگانگيري صحبت كرديم و آن زمان بود كه ماجرا جدي شد.
- اسلحه را از كجا آوردي؟
اسلحه را از يكي از افرادي كه با او در زندان آشنا شده بودم خريدم. البته سرم را كلاه گذاشت و ابتدا يك اسلحه خراب فروخت ولي بعد يك اسلحه سالم وتعداد زيادي فشنگ به من داد.
- از اسلحه هم استفاده كردي؟
نه هرگز.
- پس چرا اسلحه تهيه كردي؟
من قبلا در فيلمهاي گانگستري ميديدم، كسي كه بخواهد دست به آدم ربايي و جرايم خشن بزند سلاح همراه خود دارد براي همين اسلحه خريدم.
- خانه باغ متعلق به چهكسي بود؟
خانه را چند وقت پيش با كلي قرض بهمدت يكسال اجاره كرده بودم. به اين اميد كه بعد از گرفتن ميلياردها تومان پولي كه از اين ماجرا گيرم ميآيد قرضم را پرداخت ميكنم اما نشد.
- فكرش را نكردي كه لو بروي و آبرويت برود؟
نه به اينجاي ماجرا كه دستگيري باشد فكر نكرده بودم. در اين مدت هم هرگز خودم را پيش علي آفتابي نميكردم تا مرا نبيند و لو بروم.
- چرا گروگانتان را شكنجه كرديد؟
اگر منظورتان آن نامه است كه با دستخط علي بود، براي اين بود كه پدرش بترسد و سريع پول را جور كند. در اين مدت هرچه علي ميخواست برايش فراهم ميكرديم. حتي يك شب پيتزا هوس كرده بود كه فورا برايش خريدم و تحويل دو همدستم كه در آنجا نگهباني ميدادند، دادم تا به علي بدهند.