حدود ساعت 3 بامداد ديروز ماموران كلانتري 108 نواب در جريان درگيري خانوادگي در خيابان مرتضوي قرار گرفتند و راهي آنجا شدند. آنها وقتي به محل حادثه رسيدند كه مرد ميانسال پسرش را به قتل رسانده بود. اين مرد دستگير و ماجرا به قاضي سيدمجتبي حسينپور، بازپرس جنايي تهران گزارش شد.
با شروع تحقيقات پليسي، خواهر 18 ساله مقتول گفت: چند ساعت قبل از حادثه پدرم به خانه آمد و به برادرم گيرداد. ميگفت چرا مادربزرگت را اذيت ميكني. مدت ها بود كه ما در خانه مادربزرگم زندگي ميكرديم. آنها با هم درگير شدند اما چند ساعت بعد همه چيز تمام شد. پدرم و برادرم به اتاق رفتند و خوابيدند اما نيمههاي شب با شنيدن صداي خس خس از خواب پريدم. صدا از اتاق برادرم ميآمد به سرعت به آنجا رفتم و ديدم پدرم با حوله در حال خفه كردن برادرم است. جيغ كشيدم كه همان لحظه مادربزرگم هم از خواب بيدار شد. او به سمت پدرم رفت و ميخواست با چنگال جلوي او را بگيرد اما پدرم ، مادربزرگم را هل داد به طوريكه دستان او مجروح شد. در چنين شرايطي همسايهها را خبر كرديم و با پليس تماس تماس گرفتيم.
- تصميم سخت
مرد ميانسال پس از دستگيري به قتل پسرش اقرار كرد و مدعي شد كه او مادربزرگش را اذيت ميكرده است. اين درحاليست كه در ادامه بررسيها مشخص شد كه مرد فرزندكش شهريور سال 90 نيز دست به جنايت زده و در يك درگيري همسرش را به قتل رسانده بود. اما در آن زمان توانسته بود با پرداخت 100 ميليون تومان خونبها از اولياي دم رضايت بگيرد. بررسيها نشان ميداد كه او اسفندماه سال گذشته پس از گذشت بيش از 3 سال حبس از زندان آزاد شده و هنوز يك سال از آزادياش نگذشته جنايت ديگري رقم زد كه اينبار قرباني پسر14سالهاش بود. با اعترافات عامل جنايت، او دستگير و روز گذشته به دادسراي جنايي تهران منتقل شد. اين مرد در حاشيه جلسه بازپرسي در گفت و گو با همشهري از جزئيات جنايت گفت.
- چه شد كه دست به قتل پسرت زدي؟
راستش را بخواهيد كشتن پسرم سختترين تصميم زندگيام بود اما از طرفي ديگر خسته شده بودم و درواقع ميخواستم به مادرم آرامش بدهم. چون پسرم خيلي مادر پيرم را اذيت ميكرد و بارها شنيده بودم كه او را با عصا كتك مي زد. همه اينها باعث شد كه سختترين تصميم زندگيام را بگيرم و او را به قتل برسانم.
- اعتياد داري؟
گاهي ترياك ميكشم چون خيلي دست درد و پا درد دارم. البته گاهي هم شيشه مي كشم و شب حادثه هم شيشه مصرف كرده بودم.
- پس توهمات ناشي از شيشه باعث شد كه جان پسرت را بگيري؟
نه من و پسرم از مدت ها قبل با هم درگيري داشتيم. خصوصا بعد از مرگ مادرشان.
- چرا همسرت را به قتل رساندي؟
من و همسرم اختلافات شديدي داشتيم. او اخلاق تندي داشت و روز حادثه كه اول شهريور سال 90 بود بعد از درگيري او را به قتل رساندم و به زندان افتادم. از آن زمان به بعد فرزندانم به خانه مادرم رفتند. من هم بعد از آزادي ديگر به خانه خودمان كه خيلي هم قديمي است برنگشتم. درواقع ترجيح داديم پيش مادرم بمانيم چون او پير و تنها بود.