من دوست دارم ضمن تفكر درباره مابعدالطبيعه به دور و برم نيز توجه داشته باشم. يعني علاوه بر نگاه به آسمانها به زمين زير پايم هم توجه ميكنم.براي همين گاهي آنچنان دغدغههايم مرا فرا ميگيرد كه ميخواهم همهچيز را رها كنم و اندكي با رهايي از تشويشها و اضطرابهاي روزانه به آرامش ذهني برسم... يكي از اين دغدغههاي روزمره اخلاقي است كه بهنظر ميرسد اين روزها در جامعه كمرنگتر از پيش شده است.
اخلاق در نظامهاي گذشته، مثلا 100سال پيش 2پشتوانه داشت يكي موعظه و ديگري تنبيه. در دنياي پيچيده امروز اما اين دو پشتوانه ديگر كارايي كافي را ندارند اگر چه لازمند. بنابراين براي مبارزه با پايمال شدن ارزشهاي اخلاقي در جامعه تنها رويكرد موعظه دادن، بازداشتن و تنبيه كفايت نميكند. در جامعهاي كه به تعبير امام دچار هزار گونه هجمه است؛ بايد درباره رواداري ارزشهاي اخلاقي بنياديتر فكر كرد. ما علاوه بر آن دو پشتوانه سنتي به دو امر ديگر نيز نياز داريم.
يكي فراهم آوردن زندگي سالم براي عموم مردم است؛ به اين معنا كه با بر طرف كردن تبعيض و ستم و مقابله با فقر شديد مردم در مقابل افزايش ثروت روز افزون برخي ديگر بتوانيم زمينهاي را براي تشويق مردم به ارزشهاي اخلاقي فراهم بياوريم. تا اين مسئله محقق نشود هيچ موعظه و تنبيهي نتيجه ندارد. بنابراين بايد روشمان را در ترويج ارزشهاي اخلاقي تغيير بدهيم و حداقل مشكلاتمان را درست درك كنيم.
در دومين مرحله نيز بايد علاوه بر فراهم كردن بستري مناسب براي زيستي عادلانه و اخلاقي الگوهاي اخلاقي را در جامعه نشانداد و به مردم معرفي كنيم. ما متأسفانه الگوهاي اخلاقي را در جامعه نميتوانيم به درستي نشان دهيم. در صدا و سيماي ما هنرمندان، اهالي موسيقي، بازيگران و ورزشكاران مدام به مردم معرفي ميشوند اما قهرمانان ارزشهاي اخلاقي كه الگوهاي عيني ارزشمداري جامعه هستند هيچ جايي ندارند. به تعبيري در يك نظام ارزشي از شخصيتهاي الگو كه پايبند ارزشهاي اخلاقي هستند خبري نيست.
ما مدام در قالب موعظه ميگوييم كه علي(ع) در برابر بيتالمال حساس بود. علي(ع) حتي دختر خود را تهديد ميكرد كه اگر چيزي را به امانت برده بايد پس بياورد و... اما يكبار نميشنويم كه مسئولي حقوق نگيرد و بگويد مثلا من مقداري ارث پدري دارم و از آن ارتزاق ميكنم و ديگر نيازي به ارتزاق از بيتالمال ندارم.
با توجه به اوضاع جاري و اينكه همه بايد اقتصاد مقاومتي را جدي بگيرند ما نميبينيم كه مسئولان، كه ميدانيم برخيشان وضع مالي خوبي نيز دارند ساده زيستي را پيشه كنند و مثلا به جاي خودروهاي شخصي از وسايل نقليه عمومي استفاده كنند. بسياري از ايشان حتي از خير يارانه 45هزار تومانيشان هم نميگذرند. اگر بنابر الگوسازي باشد رسانه ملي بايد نشان دهد ما دهها مسئول داريم كه مانند بسياري از مردم در خانههاي كوچك با وسايل محدود زندگي ميكنند و از وسايل حملونقل عمومي استفاده ميكنند.
متأسفانه گاه سفرهاي مسئولان ما نيز كه بايد براي سركشي و رفع مشكلات باشد بيشتر براي دست تكان دادن براي مردم و جلسات بيحاصل و تشريفات ميگذرد. اينها در يك نظام ارزشي ضدارزش است. از مردمي كه به جاي آشنايي با الگوهاي عملي اخلاق در جامعه دم بهدم از ويژهخواري و زندگيهاي رفاهزده و اختلاس مسئولي خبردار ميشوند، نميتوان انتظار رفتار اخلاقي داشت.
پس غير از 2 عامل سنتي موعظه و تنبيه در جهان امروز اخلاق نيازمند به 2 عامل بسترسازي و نشان دادن الگوهاي عيني اخلاقي نيز است؛ اخلاقي كه در اسلام حتي هدف بعثت پيامبر نيز تكميل مكارم اخلاقي عنوان شده است.
- استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبايي