حسین تولایی: «زندگی با دور تند»، عنوان مجموعه‌شعری است از «زیتا ملکی»*؛ شاعر جوانی که برای نوجوان‌ها می‌سراید و پیش از این هم کتابی به اسم «جنگ دختر دستکش‌پوش با سرما» از او چاپ شده است.

زيتا ملكي در «زندگی با دور تند»، به‌دنبال نگاه تازه و كشف‌هاي شاعرانه است. دو عنصري كه به ماندگاري و اثرگذاري يك شعر كمك مي‌كنند.

تازگيِ نگاه و كشف و جست‌و‌جوگري نه فقط در مضمون و درون‌مايه، كه در زبان و شكل بيروني آثار اين شاعر ديده مي‌شود. او مخاطب نوجوان را دست‌كم نمي‌گيرد و به نوجويي و عمق انديشه‌هاي مخاطبش احترام مي‌گذارد.

قلب بچه‌قاصدک

می‌ریزد

از بزرگی پاییزی

که در راه است... (ص20)

شاعر گاهی با روکردن تصویرهای بکر، به مضامین تکراری هم رنگ و بوی تازه می‌دهد. به شعر «زندگی با دور تند»، كه عنوان كتاب از آن انتخاب شده، نگاه می‌کنیم.

شعری که اهمیت درک مفهوم زندگی و قدردانستن لحظه‌های پرشتاب آن را بیان می‌کند و برای این منظور اندیشه‌ي مخاطب خود را با یک تصویر ساده و ناگهانی به عصر دایناسورها می‌برد.

اشاره به عصر دایناسورها، آفرینش فضای تازه‌ای است برای حرف‌زدن درباره‌ي مضمونی شاید کمی شعاری و تکراری:

عجله کن!

زندگی را از جایی محکم بگیر!

دایناسورها فکر نمی‌کردند با

آن جثه

و کیا و بیای مثال‌زدنی،

یک روز نسلشان منقرض شود. (ص45)

 

 

شاعر در شعر «بدترین چیزهای هر از گاهی» در جهت مخالف زندگی یعنی مرگ حرکت می‌کند. این‌جا هم برای به تصویرکشیدن مفهوم از دست‌دادن کسی یا چیزی مخاطب را به اندیشه وامی‌دارد.

در این دو شعر تعبیرهاي تازه‌ای خلق می‌شود و شاعر از نزدیک شدن به تصاویر و تعابیر احساساتی و دم‌دستی پرهیز می‌کند:

منها شد

از جمع ما کسی

مثل از دست‌دادن یکی از انگشت‌های دست

که کم پیش می‌آید، اما

گاهی اتفاق می‌افتد. (ص40)

در شعر «طبقات درگیر»، ملکی نگاه تازه‌ای به مضمون تکراری تنهایی می‌کند و با خلق تصویری ساده اما عمیق، شعری در نهایت ایجاز و زیبایی می‌آفریند:

آسانسور

-3، 7، 13-

می‌ایستد

تنهایی

پخش می‌شود

میان طبقات! (ص39)

همین آرایه‌ي ایجاز نکته‌ي دیگری در شعرهای این مجموعه است که در شعرهای کوتاه، مثل شعر بالا، مشاهده می‌شود.

ایجاز مناسب به شاعر کمک می‌کند که در شعرها به زبانی شُسته‌رُفته و ساده و راحت برسد. به صمیمیت و سادگی نمونه‌های زیر از شعرهای کتاب نگاه کنید. انگار شاعر روبه‌روی مخاطب نشسته و با او گفت‌وگو می‌کند:

دوستم که وقتی می‌خندید/ سه مرد خسته در پیاده‌رو/ و دو زن فضول از پشت پنجره/ برایش گردن می‌کشیدند... (ص11)

تنها نیستم با تنهایی/ وقتی از در می‌آید/ با من می‌ماند،/ نه مثل خیلی‌ها که تنهایم گذاشتند... (ص18)

اما باوجود این سادگی در زبان و کاربرد آن در بیش‌تر شعرها، استفاده از مخفف «گر» به جای «اگر» در شعر «نه حتی بادهای موافق» جای تعجب دارد! چراکه به زبان شعر آسیب زده است:

ناخدا گر باشم

کشتی به گل نشسته‌ام را... (ص25)

یکی دیگر از شگردهای این کتاب غافلگیرکردن خواننده در پایان‌ شعرها است. اگرچه بیش‌تر شاعران به این موضوع اهمیت می‌دهند، اما باید شگردهای آن را بلد باشی و از همان ابتدای شعر برای رسیدن به پایان‌ غافلگیرکننده و ضربه‌ي نهایی زمینه‌چینی کنی.

درواقع حساسیت داشتن به محور عمودی شعر اهمیت ویژه‌ای دارد تا ذهن مخاطب، در مسیري كه شاعر طراحي كرده، به‌موقع و به‌جا در پايان به اوج شعر برسد. شعرهایی مثل «نفرین بر صدا» نشان می‌دهد زیتا ملکی این‌ها را خوب بلد است:

موزاییک لعنتی!

موزاییک لقِ لعنتی!

نمی‌گذاری هیچ‌وقت

غافلگیر آمدنش شوم! (ص14)

 

 

زیتا ملکی در «زندگی با دور تند» نشان داده که عنصر اندیشه در شعر برایش اهمیت خاصی دارد و نمي‌خواهد صرفاً در گام اولیه‌ي انتقال احساس و عاطفه متوقف شود.

در چنین شرایطی كار شاعر مثل حركت بر لبه‌اي باریک است، چرا كه هميشه بیم آن می‌رود در پرتگاه شعارنویسی و شعارزدگی سقوط کند.

یعنی شاعر آن‌چنان غرق در اندیشه بشود که ناخودآگاه شعرش در سطح نوشتن جمله‌های قصار و پیام‌های کلیشه‌ای به ظاهر متفکرانه باقی بماند. نمونه‌هايي از اين دست در كتاب ديده مي‌شود:

باید خندید،

قاه‌قاه

بلند و بی‌وقفه

آرام خندیدن

فلسفه‌ي خنده را تحقیر می‌کند. (ص15)

یا در شعر «این یک دستور است!» شاعر حتی در نام شعر هم سعی دارد اندیشه‌اش را به مخاطب تحمیل کند و این تأکید و اصرار بر اندیشه، شعر را از فضای شاعرانه دور و خالی می‌کند:

باید خواند؛ خوب

خورد؛ حسابی

عاشق شد؛ سخت

زندگی کرد؛

دوباره

و دوباره

و دوباره! (ص23)

انتشار کتاب «زندگی با دور تند» یک اتفاق خوب در فضای شعر نوجوان امروز است. این کتاب را انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به تازگی و در سری کتاب‌های «شعر نوجوان امروز» منتشر کرده است.

تصاویر این کتاب هم نوجوانانه و شاعرانه است. تصاویری که بیش‌تر به لایه‌های دوم و پنهانی شعرها می‌پردازند و به نوعی مکمل شعرها هستند. پس باید این خوش‌شانسی را به شعرهای مجموعه‌ي «زندگی با دور تند» تبریک گفت که تصویرگر آن‌ها مریم طباطبایی بوده است.

* زيتا ملكي در نوجواني از خبرنگارهاي افتخاري دوچرخه و عضو اولين دوره‌ي تيم شعر دوچرخه بود. او بعدها براي مدتي هم با بخش ادبيات دوچرخه همكاري كرد.