علیرضا تابش*: اکران فیلم جزیره رنگین اخیرا در گروه هنر و تجربه آغاز شد. این فیلم در اسفندماه 93، در لهستان به نمایش درآمد و مورد استقبال وسیع مخاطبان قرار گرفت، چند روز قبل این فیلم در جشنواره فیلم منار بلغارستان به نمایش درآمد و نیز به زودی در تلویزیون اسلواکی پخش خواهد شد.
در آن سوی زمین و در آمریکای شمالی، چندی پیش جزیره رنگین در زمان حضور در جشنواره فیلم ونکوور با استقبالی شایان توجه مواجه شد به طوریکه بلیطهای دو نوبت نمایش آن به طور کامل فروخته شد، درکاتالوگ آن رویداد سینمایی، آخرین ساخته خسرو سینایی، با این مضمون معرفی شده است: یکی از غریبترین و شگفتانگیزترین فیلمهای جشنواره امسال فیلم - جزیره رنگین - خسرو سینایی است.
عنوان این فیلم از جزیره هرمز گرفته شده است. این جزیره در نقطهای حساس در محل ورود به خلیج فارس قرار دارد. با خاکهایی که به شکلی فوقالعاده رنگارنگ است؛ قلعه باستانی پرتغالیها و آداب و سنن هنرهای مردم بومی آن. این جزیره رویای راهنمایان جهانگردیست. ولی در ایران اسلامی مردم جزیره که پای بند عادات و سنتهایشان هستند، تا چه حد آمادگی پذیرش دنیای خارج را دارند؛ و در این فرآیند چه چیزی بدست میآوردندیا از دست میدهند؟ یک استاد از تهران میآید که میخواهد به شکلی موثر امکانات بومی جزیره را به سوی یک هدف شکوفای فرهنگی و مادی هدایت کند. این فقط به منظور جلب گردشگران نیست، بلکه به خاطر زنده نگهداشتن فرهنگ جزیره و ارتقاء شرایط مادی آن و البته زیبایی طبیعی آن است.
جزیره رنگین درامی درباره فعالیت دکتر احمد نادعلیان است. موزه و نمایشگاهی که او در جزیره هرمز ساخته امروز هم وجود دارد؛ و شهرت او به عنوان یک هنرمند محیط زیستی به خوبی در ایران تثبیت شده است. به آسانی میتوان فهمید که چرا با وجود مقاومتها و مخالفتهایی که گاهی با او میشد؛ هنرهای بومی جزیره هرمز الهامبخش او شد. این فیلم با شکوه و جذابیت نشان میدهد که چگونه یک کوشش مصمم می تواند در بزرگداشت و زنده نگه داشتن هنرهای قدیمی مثل سفالگری، حکاکی، کار روی شیشه، قالیبافی، تئاتر سنتی و نقاشی روی دیوار و غیره... موثر باشد. امیدوار باشیم که چالشهای با ایران برطرف شوند و همه ما بتوانیم برای سفر به آن کشور چمدانهایمان را ببندیم.
من به عنوان فردی که پیشتر درسازمان میراث فرهنگی و گردشگری مسئولیت داشته و امروز درکنار اصحاب سینما است، بر این باورم فیلمهایی متفاوت، مثل جزیره رنگین میتوانند مردم کشورهای دیگر را با واقعیت های ایران آشنا کنند. تصویر ذهنی بسیاری از مردم کشورهای غربی از ایران، کاملاً توسط رسانه های غربی ساخته و پرداخته شده است. در این میان نقش سینما در این تصویر سازی بسیار مهم است. در دنیای امروز وجه رسانه ای سینما اهمیت دارد ، رسانه ها قادر هستند دنیایی را برای مخاطبان خود بسازند که با دنیای واقعی تفاوت دارد. تکنیک انگاره سازی با ظرافت و دقت تمام، توسط رسانه ها برای شکل دادن به افکار عمومی دنیا به کار گرفته می شود. دقیقاً بر مبنای همین تصویر ذهنی نیز هست که سیاست های کشورها در باره دیگران نیز شکل می گیرد. رسانه ها این قدرت را دارند که تصویر عمومی از یک کشور را در ذهن مردمان دیگر کشورها بسازند.
واقعیت این است که گردشگری و حضور بی واسطه در یک کشور، بهترین راه شناخت واقعیت های آن کشور است. سینما در وجه رسانه ای اش، ابزار خوبی برای معرفی یک کشور به دیگران است. رسانه های رسمی به دلیل وابستگی به ساختارهای قدرت، نمی توانند چنین نقشی را ایفا کنند. بنابراین فیلم و سینما به جز ارزش های هنری که دارند ، می توانند نقشی بی بدیل در اصلاح تصویر ذهنی دیگران از یک کشور ایفا کنند.
سینما به مثابه قدرت نرم و در واقع ارکان اصلی دیپلماسی عمومی است. در دیپلماسی عمومی به جای ارتباط میان دولت با دولت، ارتباط میان ملت با ملت شکل می گیرد. دیپلماسی سنتی، ارتباطات بین دولت ها و دیپلماسی عمومی، ارتباطات بین ملت ها است.
بعد از امضای توافقنامه وین و اجرای رسمی برجام ، نگاهها به ایران جلب شد، امروزه گویی که در جهان کنجکاوی و جاذبهای عجیب به سمت ایران و برای شناخت بیشتر فرهنگ میهن مان ایجاد شده و موج گسترده ای برای ورود گردشگر به ایران در دنیا شکل گرفته است و پیش بینی میشود که این موج فراگیرتر نیز بشود. اما برخی گروهها در امریکا، غرب و حتی کشورهای منطقه مایل نیستند این نوع از ارتباطات شکل بگیرد و تصویر ذهنی مردم دنیا نسبت به ایران تغییر کند.
آنها مایلند همان تصویری که رسانههایشان برای افکار عمومی دنیا از ایران ساخته اند باقی بماند و با همین تصویر زندگی کنند. البته دیر یا زود مردم کشورهای مختلف متوجه واقعیت های ایران خواهند شد؛ واقعیت هایی که نشان می دهد ایران کشوری متمدن با فرهنگی غنی و درخشان است و از خشونت ، افراطی گری و تروریسم بیزار است. ایرانی که مردمانی میهمان نواز دارد و مهم ترین سرمایه اش، مردم مهربان و فهیمش هستند.
سینمای ایران نیز در معرفی شایسته زیبایی ها ، هنرها، صنایع دستی، سنن و فرهنگ میهمان نوازی ایرانیان نقش و سهمی موثر دارد و ساخت فیلمهایی چون جزیره رنگین در کنارعزم ملی ایران که برای استقبال از این موج گسترده ایجاد شده است، اثربخش و شور آفرین خواهد بود.
امیدوارم سازمانهای مسئول در امر گردشگری و فعالان این حوزه در بخش خصوصی با درک قدرت سینما در عرصه دیپلماسی عمومی و تقویت گردشگری، از ساخته شدن فیلم هایی نظیر جزیره رنگین، در این زمانه و روزگار حمایت جدی کنند. بیتردید این حمایتها سبب رغبت و توجه فیلمسازان پیشکسوت و جوان به ساخت فیلمهایی با هدف معرفی هنرمندانه ایران عزیز میشود.
* مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی