حال آنكه تشكيل زندگي و ازدواج بيدنگ و فنگ براي جوانان، مانند آب روي آتش يا بهتر بگويم، نشاندن عطش يك مزرعه تشنه است كه ميتواند پس از آبياري درست و بجا و بهموقع و به مقدار مناسب، محصول خوب بدهد. علماي بزرگ در علوم مختلف هم ازدواج را مبناي اصلي تأمين بهداشت رواني انسانها ميدانند. پس چرا ما نميتوانيم به محدوده اين مفهوم نزديك شويم و ديگ احساسات جوانانمان را بهموقع از روي آتش برداريم؟ تجربه در شيوه زندگي ما ايرانيان مسلمان نشان ميدهد كه با رعايت چند مورد از سبك زندگي نسلهاي پيشينمان ميتوانيم زندگي بهتري داشته باشيم. يكي از اين موارد همسريابي و ازدواج است كه تأمل بر شاخصهاي آن ميتواند ما را از مشكلات كنونيمان كمي دور سازد.
1- سادگي و قناعت: تجربه نشان داده افرادي كه تنها و تنها بهدنبال حفظ مناسبت تشريفاتي در امور زندگي باشند نميتوانند آنچنان اهداف والايي در زندگي داشته باشند. به تبع آن نسل و تربيت كودكان براي نسل آتي نيز در همين عرصه اتفاق ميافتد.
2- هزينهتراشيها و سلسله مراحل نفسگيري كه بر سر راه جوانان در مسئله ازدواج وجود دارد نشان از ضعف بينش و اراده عمومي در عمل كردن به سنت الهي ازدواج است.
3- صبر و بردباري مانند خون در رگهاي زندگي است كه با تأمين آرامش و بهداشت رواني فرزندان، پايههاي شخصيت اعضاي خانواده را ميسازد. آنچه ريشه ازدواجهاي موفق در گذشته فرهنگ ما است توجه به ذات محبت و تربيت عواطف در زندگي است.
4- نسلي كه بتواند شخصيت تربيتي يك نسل ديگر را تأمين كند در ساختار مستحكم يكزندگي خوب و طيب و طاهر برميآيد. با توجه به حاكميت زندگي مدرن و ماشيني، اكنون جامعه ما بيش از هر زمان ديگر به آسانسازي اين سنت الهي بين جوانان نياز دارد. فراموشي يا پشت گوش انداختن اين مسئله ما را به قعر تاريكيهايي خواهد برد كه آن سرش ناپيدا خواهد بود. توجه داشته باشيم كه زنگ خطر رسيدن به لبه پرتگاه تاريكيها، ديرگاهي است با به صدا درآمدن ناقوسهاي تجدد، در جامعه ما نواخته شده است. بهوش باشيم.