با اینکه در این سالها شنیدن تصنیفها و ترانههای پایان فیلم و سریال اتفاقی عادی است؛ اما دور نیست سالهایی که در فیلمها و سریالهای آن کمتر صدای خوانندهای شنیده میشد.
اگرچه قبل از انقلاب بارها و بارها، موسیقی باکلام در تیتراژ سریالها و فیلمها اجرا شده بود و خوانندههای مطرحی چون فرهاد مهراد، فریدون فروغی و... با موسیقی همین تیتراژها شناخته شدند، اما بعد از انقلاب، این روند چند سالی از رمق افتاد تا اینکه در اواسط دهه60 ، بار دیگر اجرای تیتراژها رونق گذشته را پیدا کرد.
اینبار خوانندگان پاپ آغازگر این راه نبودند و خوانندگان موسیقی محلی - سنتی (در اصطلاح موسیقی فاخر ایرانی) آغازگر این راه بودند. آواز محلی تیتراژ «میرزا کوچکخان جنگلی» با صدای ناصر مسعودی یا «بوعلیسینا» با صدای صدیق تعریف از جمله این قطعات بود.
گذشته از اینها، در ابتدای سالهای دهه70 بود که بار دیگر ساخت موسیقی با کلام تیتراژ آغاز شد و بعضا خوانندگان جدیدی از دل همین تیتراژها به جامعه موسیقی معرفی شدند که از جمله آنها میتوان از محمد اصفهانی به عنوان خواننده تیتراژ سریال «پهلوانان نمیمیرند» به آهنگسازی مرحوم بابک بیات یاد کرد.
بعد از اینکه این نوع موسیقی در همان سالها گل کرد و آهستهآهسته صدای گامهای موسیقی پاپ هم شنیده شد، پای این ژانر موسیقی به تیتراژها باز شد و تا به امروز هم ادامه دارد.
در همین سالها و در همین تیتراژها بود که خواننده پشتخواننده به موسیقی پاپ ایران معرفی شد و استقبال مردم هم باعث شد که آهستهآهسته وجود یک آواز در پایان تیتراژ به شکل یک قاعده در بیاید.
حالا دیگر شرایط در ساخت یک مجموعه تلویزیونی به نوعی پیش میرود که از همان ابتدا، فکر انتها یعنی همان تیتراژ پایانی و آواز روی آن را هم میکنند و اگر حال و هوا تاریخی باشد، از یکی از خوانندههای سنتی یا ملی ایران دعوت میشود و اگر داستان در جامعه امروز اتفاق بیفتد، اغلب از هنرمندان موسیقی پاپ.
تا به حال به جز معدودی از خوانندگان، اغلب آنها اجرای موسیقی تیتراژ را تجربه کردهاند و بیشترشان هم از این تجربه راضی بودهاند. اما هنوز سؤالهای زیادی درباره چند و چون آواز و موسیقی لحظههای پایانی یک سریال باقی مانده است. برای جواب به این سؤالها سراغ چهرههای مرتبط با آهنگ تیتراژ رفتیم. از رکورد دار آنها گرفته تا کسانیکه با تیتراژ گل کردهاندتا کسانیکه جزء اولینها بودهاند تا...
بیژن کامکار اولین خواننده تیتراژ سریال در بعد از انقلاب بود
نک ناز ز من، نیاز از عشق
وقتی شیخ حسن جوری و شیخ خلیفه را کشتند و اسبهای سربداران اولین تجربههای آزادی را با دویدنشان رقم زدند، آواز بیژن کامکار زیر صدای بلند موسیقی فرهاد فخرالدینی میآمد تا ساخت اولین تیتراژ باکلام بعد از انقلاب در صدا و سیمای ایران اتفاق بیفتد.
بعدها موسیقی این سریال منتشر شد و این فرصت برای کسانی که قسمت آخر این سریال را ندیده بودند فراهم شد تا با تیز کردن گوشهایشان از لابهلای هیاهوی سازها، صدای کامکار و شعری که او میخواند را بشنوند:
نک ناز ز من، نیاز از عشق/ قبله منم و نماز از عشق
از ژاله نماز صبح خیزد / از چشم شقایق اشک ریزد
بوی تو تراود از زبانم / ریزد گل یاس از دهانم
خیلی دوست داشتیم با بیژن کامکار گپ بزنیم که به خاطر بیماری جای حرفهای او در این پرونده خالی ماند.
علیرضا عصار: صدای من به درد این کار نمیخورد
از آن خوانندههایی است که تا به حال حاضر نشده است هیچ تیتراژی را اجرا کند. به نظر هم میرسد علاقه چندانی به اجرای ترانههای تیتراژ ندارد. جالب اینجاست که پیشنهادهای زیادی را هم در این زمینه داشته است.
او میگوید: «صدای من خیلی به درد تیتراژ نمیخورد. محتوا باید طوری باشد که صدای من با آن تناسب داشته باشد و تا به حال خیلی این جریان پیش نیامده است. با وجود اینکه خیلی از این سریالها را من دوست دارم و قبول هم دارم اما خب، پیش نیامده است».
او اعتقاد دارد که در ایران موسیقی تیتراژ برخلاف قاعده دیگر کشورها ساخته میشود چراکه در بیشتر کشورها، موسیقی با کلام تیتراژ بیشتر در آخر فیلمها میآید و در ایران بیشتر در پایان مجموعههای تلویزیونی. او ادامه میدهد؛ «در ایران سریالی 90شبی ساخته میشود و بعد از آن هم هر روز تکرار میشود و هر روز موسیقی آن پخش میشود .
من تا به حال کمتر این جریان را در دیگر سریالهای دنیا دیدهام. البته سریال پرطرفداری چون «Friends»، موسیقی باکلام در تیتراژ ابتداییاش دارد و اتفاقا این موسیقی مدتها جزء 10 آهنگ برتر جدول موسیقی آمریکا بود.
اما من در دیگر سریالهای مطرح دنیا مثل «24» و «Bold and Beautiful»، تیتراژ همراه باکلام نشنیدهام اما همه فیلمها تیتراژ پایانی داشتهاند. با این حال این دلیل نمیشود که حالا چون خارجیها برای سریالهایشان موسیقی تیتراژ نمیسازند ما هم نسازیم. به نظر من موسیقی باکلام تیتراژ چیز جالبی است، البته تا زمانی که خوانندگان آنها قطعات را خوب اجرا کنند».
علیرضا افتخاری: خواننده تیتراژ، نیاز به شهرت ندارد
تیتراژ چند سریال را خوانده است که بعضی آنها همچون تیتراژ سریال پرطرفدار «امیرکبیر»، بسیار ماندگار شدهاند. او تیتراژ مجموعه تلویزیونی «روز رفتن» را نیز به آهنگسازی مهدی کورنگی اجرا کرده است.
افتخاری اعتقاد دارد که تیتراژهای باکلام بسیار خوب هستند و سریال را جذابتر میکنند. او میگوید: «اگر موسیقی تیتراژ باکلام یک سریال با محتوا هماهنگ باشد که دیگر عالی است و بهتر از این نمیشود.
من خیلیها را میشناسم که به عشق تیتراژ یک سریال، آن را هر شب دنبال میکنند و میبینند اما اعتقاد دارم که بهتر است از خوانندگان مشهور برای اجرای ترانههای پایانی یا ابتدایی تیتراژها استفاده نشود. مثلا اگر من خواننده، من علیرضا افتخاری - تیتراژ سریالی را بخوانم فقط به نفع تهیهکننده است؛ چرا که مردم چون با من و صدای من آشنا هستند آن را دنبال میکنند.
ما موسیقیدانها باید همانطور که سینماگرها به استعدادهای جدید میدان دادهاند، به خوانندهها و موسیقیدانان جوان توجه کنیم و نیروهای تازهای را به دنیای موسیقی ایران معرفی کنیم.
برای من چه فرقی میکند که یک تیتراژ را اجرا کنم یا نه؟ در حالی که اگر یک خواننده جوان و جویای نام این کار را بکند، امکان دارد که برایش بسیار خوب تمام شود؛ ضمن اینکه امروزه همه خوانندههای تیتراژ، شبیه به هم آواز میخوانند و بعد از مدتی نمیشود صدایشان را از هم تشخیص داد. اصل، پیام یک فیلم است که باید توسط تیتراژ منتقل شود که آن هم نیازی به خواننده مشهور ندارد».
افتخاری که به عنوان یک خواننده موسیقی اصیل و سنتی ایران به اجرای ترانههای تیتراژ پرداخته است، حال و هوای موسیقی تیتراژ را حال و هوای کلی سریال میداند و میگوید: «باید موسیقی تیتراژ با موضوع سریال هماهنگ باشد. نمیشود که سریال ماه رمضانیای با حال و هوای معنوی و توحیدی پخش کرد و بعد موسیقی پاپ روی آن گذاشت.
باید هماهنگیهای لازم بین آنها وجود داشته باشد اما متاسفانه آنقدر کارها عجلهای انجام میشوند که دیگر فرصت نمیشود بیش از اینها به موسیقی تیتراژ توجه کرد. به نظر من باید مرکز موسیقی، روی روند موسیقی تیتراژ نظارت داشته باشد چرا که مردم حداقل 30 شب بیننده آن هستند».
فردین خلعتبری: ساخت موسیقی تیتراژ، خیلیها را آهنگساز فیلم کرد
با ساخت موسیقی سریالها و تیتراژهایی چون «شب دهم»، «مدار صفردرجه»، «سایه آفتاب» و... جایگاهاش را در جمع سازندگان موسیقی فیلم و تیتراژ محکم کرده است.
خلعتبری اعتقاد دارد :«ساخت موسیقی با کلام برای تیتراژ بسیار متداول است و اتفاقی است که در همه جای دنیا میافتد. در ایران هم این اتفاق افتاده و به نظر من بسیار هم مثمرثمر بوده چرا که معرف بسیاری از جریانهای روز همچون موسیقی پاپ بوده؛ چون این موسیقیها، پیش از این جای دیگری برای مطرح شدن نداشتند.
شخصی چون فرهاد از طریق ترانههای تیتراژ به موسیقی ایران معرفی شد. همچنین است ظهور ستارهای چون فریدون فروغی. اگرچه این جریان متاثر از غرب بود اما بسیار خوب در موسیقی ایران جایگاهاش را پیدا کرد.
در ایران موسیقی تیتراژ 2 نوع دارد: یکی موسیقیهایی که در قالب تیتراژ پایانی فیلمها پخش میشود و دیگر موسیقیهای تیتراژی که بر شعر استوارند. در موسیقی تیتراژها در ایران، موقعیت اساسی، دست کلام است و شما هر جایی که بخواهید نقشی فراطبیعی را نشان بدهید از شعر استفاده میکنید».
او که این روزها موسیقی تیتراژ «مدار صفر درجه»اش با صدای علیرضا قربانی پخش میشود، میگوید: «نمیشود در مورد تیتراژ یک نظر کلی داد و باید در مورد جزئیات صحبت کرد؛ مثل شعر تیتراژ که گاهی میبینید هیچ ربطی به اصل فیلم و جریان قصه آن ندارد. مسئله دیگری هم که در مورد تیتراژ فیلم وجود دارد، آهنگسازی آن است. اغلب آهنگسازان موسیقی فیلم، سازنده تصنیف پایانی هم بودهاند.
به همین دلیل است که بعضی تصنیفسازان مثل مرحوم بابک بیات، واروژان، اسفندیار منفردزاده و. . . وارد حوزه موسیقی فیلم شدند. علت این جریان هم این است که در حوزه موسیقی تیتراژ، آهنگساز یا مصنف دوست دارد تجربه جدیدی کسب کند و به عرصههای نو دست پیدا کند. شما مطمئن باشید
هر جا که پای تجربههای نو به میان بیاید، به سینما کشیده میشود و نمونه بارزش آثاری است که توسط حسین علیزاده و محمدرضا درویشی در زمینه موسیقی فیلم و موسیقی تیتراژ ساخته شده است. به نظر من، در مجموع در حال حاضر، موسیقی تیتراژهایی که ساخته میشوند خوب هستند». او روال ساخت موسیقی تیتراژ را اینطور توضیح میدهد؛ «من هرگز خودم به کارگردان یا تهیهکننده پیشنهاد نمیکنم که در تیتراژ ابتدایی یا پایانی موسیقی باکلام گنجانده شود چون موسیقی فیلم به تنهایی میتواند فضای احساسی فیلم را به وجود بیاورد.
اما معمولا اگر قبول کنم که این کار را انجام دهم، در طول کار ساخت آن را شروع میکنم». خلعتبری گرایش به موسیقیهای با کلام تیتراژ را به 2 دسته تقسیم میکند؛ یکی گرایش به پاپ و دیگری گرایش به موسیقی ملی که او در این زمینه میگوید: «من خودم گرایشم بیشتر به ساخت قطعاتی در حال و هوای موسیقی ملی است».
محمدرضا عیوضی: دیگه هیشکی به سراغم نمیآد!
حسابی با موسیقی تیتراژ سریال «روزگار جوانی» معروف شد. قطعهای که شعرش اینطوری آغاز میشد: «همزبونیها اگه شیرینتره، همدلی از همزبونی بهتره». در آن روزها محمدرضا عیوضی با قطعه همدلی ها ، حسابی مشهور شد و این شهرت به کمک او آمد تا آلبومهای دیگرش را هم منتشر کند.
در همان روزهای شیرین شهرت بود که راه به راه تلویزیون در انواع و اقسام جشنهایش از عیوضی دعوت میکرد که این قطعه را اجرا کندو آنقدر با همین یک آهنگ معروف شد که در سریال بعدی، تهیهکننده و کارگردان علاوه بر اینکه از صدای او در تیتراژ پایانی «کژدم 33» استفاده کردند، او را برای بازی در نقش یک خواننده هم انتخاب کردند.
عیوضی از کمکاری این روزهایش میگوید: «منتظر هستیم که بیایند سراغمان که نمیآیند».
او معتقد است که یک موسیقی باکلام تیتراژ خوب، باید رابطه مستقیم با محتوای فیلمنامه داشته باشد و همیشه پیش از آنکه موسیقی تیتراژی را اجرا کند، فیلمنامه آن را خوانده است . او میگوید: « یادم میآید زمانی که قرار بود «روزگار جوانی» را بخوانم، ارتباط بسیار خوبی با عوامل فیلم و موسیقی آن داشتم.
همه ما نشستیم و فیلمنامه را خواندیم، در حالی که اگر فقط به من میگفتند که موضوع فیلم داستان زندگی دو سه تا دانشجو است، من اصلا نمیتوانستم با آن حس آن را اجرا کنم.».
عیوضی که خودش هم اعتقاد دارد اجرای موسیقی باکلام یک تیتراژ میتواند به شدت در گل کردن یک خواننده مؤثر باشد، در مورد خودش میگوید: «به نظر من اجرای یک تیتراژ تلویزیونی با شهرت ارتباط مستقیم دارد. من پیش از آنکه تیتراژ بخوانم، «سرزمین عشق» را با آقای «ناصر چشم آذر» اجرا کرده بودم و آلبوم هم منتشر شده بود اما کمتر کسی یادش بود».
علی لهراسبی: جای خالی ویدئو کلیپ
اجرای تیتراژ سریالها به کمک این خواننده هم آمد. او با اجرای ترانه تیتراژهای مجموعههای تلویزیونیای همچون «دریاییها» و «پیلههای پرواز» حسابی مشهور شد و بعد از آنها تیتراژ خیلی از سریالها و برنامههای تلویزیونی مثل «صبح به خیر ایران» و «عبور شیشهای» به او سفارش داده شد.
لهراسبی در مورد موسیقی تیتراژ اینطور نظر میدهد؛ «به دلیل اینکه در تلویزیون ما کمتر ویدئوکلیپ پخش میشود، مردم همیشه دوست دارند که سریالها موسیقی و ترانه داشته باشند و از این موسیقی حتی اگر در تیتراژ هم باشد حسابی تاثیر میگیرند.
البته این مسئله در همه جای دنیا وجود دارد چرا که موسیقی تیتراژ به محتوای فیلم هم میتواند کمک کند و مخاطب را برای فهم آن آماده کند. اگرچه سن من قد نمیدهد که موسیقی تیتراژهای قبل از انقلاب را به آن صورت به یاد بیاورم اما در موسیقی تیتراژهای بعد از انقلاب، واقعا بعضی آنها مثل «پهلوانان نمیمیرند» - به آهنگسازی مرحوم بابک بیات و خوانندگی محمد اصفهانی - روی من تاثیری شگرف گذاشتند. اما خب، مگر ما چقدر از این تیتراژهای خوب داریم؟ واقعیت این است که تیتراژهای جریانساز کم بودهاند ولی آنهایی هم که گل میکنند دیگر ماندگار میشوند».
او که تیتراژ مجموعههایی چون «بوی عیدی» و سریالهایی مثل «هویت پنهان» و «مثلث» را اجرا کرده است، اعتقاد دارد که اجرا و آهنگسازی ترانه یا تصنیف تیتراژ کاری است کاملا تخصصی و باید به شکل تخصصی هم به آن نگاه شده و با آن برخورد شود.
او میگوید: «من تمام کارهایی را که در موسیقی تیتراژ اجرا کردهام، آهنگسازی جداگانه و مخصوص به خود داشتهاند (چرا که این کار، کاری است جدا)، به جز موسیقی تیتراژ سریال «دریاییها» که در آن هم آهنگساز- محمدرضا چراغعلی- با من آشنایی کامل داشت و ما مشغول تهیه آلبوم با هم بودیم. این روزها هم دیگر به خوبی متوجه شدهام که چه تیتراژی میگیرد و چه تیتراژی نه.»
مجید اخشابی: به نفع تهیهکننده است
رکورددار اجرای ترانههای تیتراژ است. او آواز تیتراژ سریالهایی چون «گم گشته»، «محله بندهنواز»، «مهتاب»، «همراز»، «خانه بهدوش»، «متهم گریخت»، «بوی خوش زندگی» و... را اجرا کرده است و این روزها هم هر شب صدای او را در آواز تیتراژ ابتدایی سریال
«یک وجب خاک» روی شعری از عبدالجبار کاکایی میشنویم. اخشابی بعد از اجرای آواز تیتراژ سریال «گم گشته» حسابی معروف شد.
درباره آوازهای تیتراژ مجموعههای تلویزیونی میگوید: «این آواز به نفع تهیهکننده است و آنها برای جلب توجه مردم، چند دقیقه از پایان سریال را به آن اختصاص میدهند».
او که از اجرای تیتراژهای خودش راضی است میگوید: «به حمد خدا تا به حال تمام کارهایی که اجرا کردهام مورد توجه مردم قرار گرفته و خوب بوده است. در مجموع هم به نظر من اجرای ترانه روی تیتراژ اتفاق خوبی است و اگر آهنگ و شعر خوب باشند و با فیلمنامه همخوانی داشته باشند، میتوانند بسیار تاثیرگذار باشند.
من فکر میکنم که موسیقی تیتراژ به مخاطب این اجازه را میدهد که در حین شنیدن این موسیقی، بتواند روی سریال تامل و تعمق کند. به هر حال سالها تلاش در زمینه اجرای آوازهای تیتراژ، موجب به دست آوردن تجربهای زیاد در این زمینه برای من شده است.
الان که به گذشته نگاه میکنم، میبینم که این کار کلا نیاز به تجربه زیادی دارد و ساخت موسیقی تیتراژ با توجه به محدودیت زمانی و محوریت یک موضوع خاص، تبحر ویژهای میطلبد. از نگاه من توجه به موسیقیهای باکلام تیتراژ در سریالهای بعد از انقلاب بسیار خوب است چرا که پیش از این کمتر به این مسئله توجه میشد و از این رویکرد تازه، مردم هم استقبال خوبی داشتهاند».
صدیق تعریف : نباید مثل فیلمفارسی شود
تلویزیون همیشه نقشی اساسی در شناساندن چهرهها به مردم داشته است ولو اینکه آن چهرهها آدمهایی باشند که پیش از این هزار و یک اثر هنری خلق کرده باشند. با این حال تا این چهرهها به تلویزیون نیایند، عامه مردم افتخار آشنایی با آنها را پیدا نمیکنند.
نام صدیق تعریف هم بعد از خواندن تیتراژ سریال «امام علی(ع)» (به آهنگسازی فرهاد فخرالدینی) بر سر زبانها افتاد و گل کرد. او قبل از اجرای ترانه این سریال - که بازسازی یک تصنیف قدیمی از ساختههای عبدالقادر مراغهای بود - تیتراژ سریال «بوعلیسینا» را کار کرده بود و به عنوان اولین خواننده رسمی بعد از انقلاب شناخته میشود چرا که اولین آلبومش - «سه گاه» - را در سال62 به آهنگسازی محمدرضا لطفی منتشر کرد.
تعریف درباره موسیقی باکلام تیتراژها میگوید: «من فکر میکنم هر مقولهای را باید جدای از اینکه خوب است یا بد، به عنوان یک پدیده بررسی کرد اما الان میبینیم که علاوه بر موسیقیای که در تیتراژ سریالها پخش میشود، در اول و وسط و آخر آن هم موسیقی اجرا میشود.
در همین ماه رمضان شما نگاه کنید، روی تیتراژ همه سریالها موسیقی باکلام گذاشته شده است. اما باید به این مسئله هم دقت شود که آیا این تیتراژها با محتوای سریال همخوانی دارند یا نه؟ حتی باید به محتوای آن بیش از خود سریال هم دقت کرد چون اولین یا آخرین چیزی که بیننده میشنود همان است.
باید ضرورت استفاده از موسیقی باکلام در تیتراژ وجود داشته باشد که از آن استفاده کرد وگرنه میشود همان فیلمفارسیای که ایرج میخواند و فردین روی آن لب میزد. استفاده از تیتراژ باکلام هم شده است نوعی اپیدمی.»
او که از اجرای تصنیفهای پایانی 2 مجموعه تلویزیونی «بوعلی سینا» و «امام علی(ع)» راضی است میگوید: «آن موقعی که من این تیتراژها را میخواندم، هنوز تا این اندازه آنها مد نشده بودند و اگر هم مد میشد، من آدمی نبودم که براساس مد راه بروم. این دو کاری هم که توسط من اجرا شد، دو تا از بهترین کارهای آقای فخرالدینی بودند».
علیرضا قربانی : همه کاره ها زیاد شده اند
دوشنبه شبهای هر هفته، صدای علیرضا قربانی را میشنویم که در تیتراژ پایانی سریال «مدار صفر درجه» پخش میشود که روی قطعهای از ساختههای فردین خلعتبری آن را اجرا کرده است.
قربانی معتقد است که باید در ابتدا، بودن آواز یا ترانه روی تیتراژ لازم باشد تا بعد اصلا بشود در موردش حرف زد. او که بسیار تحت تاثیر موسیقی فیلم و تیتراژ سریال «زیر تیغ» به آهنگساری حسین علیزاده قرار گرفته است میگوید: «گاهی پیش میآید که شما اصلا نیازی به اجرای آواز نمیبینید، مثل کاری که آقای علیزاده در زیر تیغ کردند و تنها اصوات به گوش میرسید و واقعا عالی بود.
من فکر میکنم بودن قطعه با کلام در تیتراژ خیلی مهم است چرا که باید این موسیقی کمک به تکمیل مطالبی که در سریال بوده است بکند.
به هر حال استفاده از موسیقی باکلام هم نوعی است از موسیقی که باید باشد و نمیشود که همه موسیقیها را در کنسرت گوش کرد. باید تنوع وجود داشته باشد و اتفاقا موسیقی باکلام تیتراژ نوع بسیار جالبی است از موسیقی.
شاید اصلا خوب نباشد که من در مورد خوبیهای سریال «شب دهم» و قطعه پایانی تیتراژ آن بگویم اما واقعیت این است که موسیقی این سریال واقعا خوب بود و حال و هوای عاشورایی و مذهبی را به خوبی میرساند.
اما این روزها میبینید که دیگر اجرای ترانه تیتراژ مد شده است. هنرپیشه یا کارگردانی میآید و شروع میکند یکی از بهترین تصانیف قدیمیرا بازخوانی کند، آن هم به بدترین شکل ممکن.
چند وقت پیش یکی از همین افراد، برای تیتراژ سریال خودش هم خوانده بود و من به جرات میتوانم بگویم که علاوه بر بد بودن صدا و تنظیم، کلیت ماجرا افتضاح بود.
من نمیدانم چه انگیزهای پشت این کار بوده است. این مسئله همانقدر عجیب و بد است که یک خواننده ادعای کارگردانی یا بازیگری کند. با این حال این روزها زیاد هستند افرادی که دوست دارند ادعا کنند که همه کاری را بلد هستند».
قربانی که تیتراژ سریالهایی چون «شب دهم»، «کیف انگلیسی»، «سایه آفتاب»، «مدار صفر درجه»، «روشنتر از خاموشی» و... را خوانده است، چند فاکتور خاص از جمله کارگردان و آهنگساز را برای قبول کردن اجرای تیتراژ یک سریال در نظر میگیرد.
او میگوید: «زمانی هست که نام فردی چون استاد فخرالدینی به عنوان مصنف و آهنگساز مطرح میشود که خب، در این شرایط من خیالم راحت میشود چون ایشان هم آدمی نیستند که به راحتی ساخت موسیقی یک فیلم را قبول کنند.
برای من علاوه بر این موضوع، شخص کارگردان هم مهم است. اگر در کارنامهاش ساخت فیلمی در حال و هوای کمدی یا پاپ داشته باشد، من قبول نمیکنم.
من باید سناریو را بخوانم و فکر میکنم که این نکته بسیار مهم است. مثلا شما سریال «کیف انگلیسی» یا «شب دهم، را در نظر بگیرید، اینها جدای از موسیقی، سریالهای بسیار قوی و پربینندهای بودند تا آنجا که به گفته آقای لاریجانی، «شب دهم» پربینندهترین مجموعه تلویزیونی بعد از انقلاب بود».
قربانی که تا به حال بیشتر در حال و هوای تاریخی موسیقی تیتراژ اجرا کرده است، با همه حساسیتاش اعتقاد دارد که استفاده از موسیقی ملی و سنتی در تیتراژها بسیار خوب است و یکی از بهترین نمونههای اخیر آن را موسیقی تیتراژ «زیر تیغ» میداند.
قربانی اعتقاد دارد که مهمترین مسئله در مورد موسیقی باکلام تیتراژ، سنخیت داستان با نوع موسیقی است و مثال میزند؛ «زمانی که شما فیلمی چون «دلشدگان» را در آن فضای قدیمی و قاجاری میبینید، توقع ندارید که یک ارکستر زهی بیاید و قطعات آن را اجرا کند بلکه اجرای قطعات در آن یک آنسامبل سنتی ایرانی میطلبد.
اما برعکس زمانی که در سریالی چون «مدار صفر درجه» شما با موضوعات محوری جنگ، صنعت و... مواجه هستید، عجیب نیست که از موسیقی کرال و سازهای غربی و ارکستر زهی بزرگ در آن استفاده شود. »
افشین یداللهی : باید یه جور خوب تموم بشه
افشین یداللهی این سالها پای ثابت ترانههای سریالها - به خصوص سریالهای مناسبتی ماه رمضان – بوده است. امسال هم او با ترانه تیتراژ «میوه ممنوعه» و «یک وجب خاک» برگشته است.
- از نظر شما ترانه تیتراژ چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟
ترانه باید متناسب با موضوع سریال باشد، با تکتک قسمتهای سریال متناسب بوده و با زمانی که داستان دارد در آن اتفاق میافتد، همسو باشد. از طرفی باید با موسیقی متن و قشر فرهنگی که در سریال مطرح است، هماهنگ باشد و از همه مهمتر، آخر داستان را لو ندهد.
- اما از ترانههای تیتراژ سریالهای ماهرمضان امسال میتوانیم آخر داستان را حدس بزنیم؛ مثلا برای سریال «میوه ممنوعه»، میشود حدس زد علی نصیریان بعد از عمری دینداری وسوسه میشود و..
اول اینکه حدستان اشتباه است. شما این حدس را از روی شکلگیری رابطه ابتدایی این دو شخصیت میزنید. شاید این فقط 10 درصد موضوع باشد نه تمامش. اما در مورد سریالهای ماهرمضان همیشه یک استثنا بوده که به خاطر جشن روز عید فطر، آخر داستانها باید ختم به خیر شود؛ بنابراین حدس زدن آخر قصه کار سختی نیست. من حتی در سریال «فقط به خاطر تو» که چند سال پیش در همین ایام پخش میشد، اول ترانه اشاره کرده بودم؛ «آخر این قصه باید یه جور خوب تمام بشه».
- ترانه تیتراژ را از قبل میگویید یا فقط برای یک فیلمنامه خاص ترانه میسازید؟
ممکن است از قبل ترانه گفته باشم و بعد با حال و هوای فیلمنامه هماهنگ باشد؛ اما معمولا بعد از خواندن فیلمنامه ترانه را میگویم.
- به نظرتان میشود به عنوان یک کار مستقل، از این ترانهها استفاده کرد؟
ترانه «برای آخرین بار»و سریال «غریبانه» در یک آلبوم و به صورت مستقل عرضه شد که مورد استقبال هم قرار گرفت.