همشهری آنلاین: صدا و سیما و انتخابات مجلس، آسیب شناسی انتخابات و ... از جمله موضوعاتی بودند که در ستون سرمقاله برخی از روزنامه‌های یکشنبه- ۲ اسفند- جای گرفتند.

احمد شیرزاد-رئیس کمیسیون آموزش مجلس ششم در ستون سرمقاله شرق «جرعه‌ای انصاف»نوشت:

از دو هفته پیش که مرور شرح حال مجالس گذشته در صداوسیما آغاز شد، به دوستان می‌گفتم «سهراب‌کشان» این برنامه در روزهای نزدیک به انتخابات خواهد بود و منظورم از سهراب‌کشان، همان بررسی مجلس ششم بود. چون تصورم این بود که گزارشی که از مجلس ششم پخش می‌کنند، جهت‌دار خواهد بود اما واقعا فکر نمی‌کردم در تهیه این گزارش این‌قدر سهل‌انگاری شود و غیرواقعی عمل کنند و درباره یک نهاد قانونی کشور و افرادی که بسیاری از آنها در حال کار و زندگی در این کشور هستند، خلاف واقع بگویند. به عقیده من، فرد یا افرادی که در پسِ‌پرده نشسته‌اند و این متن را نوشته‌اند و برنامه‌ای تهیه کرده‌اند، نباید فکر کنند چون در جایگاه تهیه برنامه نشسته‌اند، حق دارند هرچه دلشان می‌خواهد بگویند و چون این حرف‌ها از تلویزیون پخش می‌شود، هرچه باشد مردم می‌پذیرند و باور می‌کنند.

البته با همین نوع برنامه‌سازی هم باز بخش‌هایی از آنچه پخش شد، نشان می‌دهد که مجلس ششم یک مجلس زنده و پویا بود و اتفاقا چون درجهت خواسته‌های مردم عمل می‌کرد، هم صدایش در جامعه شنیده می‌شد و هم مواضعش مهم بود؛ اما نوع تنظیم و پخش این برنامه، در واقع جفا در حق مجلس ششم و نمایندگان آن بود؛ چراکه براساس روایت صداوسیما، این‌طور به نظر  مي‌رسيد که در مجلس ششم، نمایندگان به‌جز نطق‌کردن هیچ کار دیگری نداشتند؛ درحالی‌که نطق نمایندگان بخشی از روال کار عادی همه مجالس بوده و هست. 

 در همین مجلس نهم مورد علاقه این دوستان هم در هر جلسه علنی چند نطق میان‌دستور قرائت می‌شود؛ اما تفاوت نطق‌های نمایندگان مجلس ششم با نطق‌های مجالس بعد از آن، این بود که در مجلس ششم، دوستان ما از زمان نطق‌های خود به‌خوبی برای بیان حرف‌های مردم استفاده می‌کردند و من به یاد دارم که اکثر تاکسی‌ها هم در روزهایی که مجلس، جلسه علنی داشت، در زمان نطق‌های پیش از دستور نمایندگان، رادیوی خود را روی موج مجلس تنظیم می‌کردند تا حرف‌های نمایندگان را بشنوند و این برای مردم مهم بود؛ اما این همه کار ما نبود و به‌جز زمان حدود ٣٠دقیقه‌ای نطق‌ها، در هر جلسه علنی، سه‌ونیم‌ساعت صرف بررسی لوایح و طرح‌ها می‌شد و نتیجه عملکرد آن مجلس هم تصویب مهم‌ترین قوانین تاریخ کشور در همان مجلس ششم است.

قوانینی مانند قانون مالیات‌ها و یکسان‌سازی نرخ ارز و شرح وظایف وزارت علوم که خود بنده هم در تهیه و تصویبش نقش داشتم و بسیاری قوانین دیگر که البته برخی از آنها از سوی شورای نگهبان رد شد؛ اما همین امروز هم در میان قوانین جاری کشور، بسیاری از قوانینی که از انسجام و قابلیت اجرائی و اثرگذاری برخوردارند، از مصوبات مجلس ششم هستند. بنابراین معرفی چنین مجلسی با چنین عملکرد مثبتی، به آن صورت که در صداوسیما مطرح شد، نمونه بارز بی‌انصافی بود. سؤال من از مسئولان پخش این برنامه این است که چه کسی به شما حق و اجازه داده تا در مسند قضاوت بنشینید و مجالس را به خوب و بد تقسیم کنید و بر مبنای قضاوت خودتان، بی‌محابا به یکی از ادوار نهاد قانون‌گذاری کشور، حمله کنید و عملکردش را یک‌طرفه زیر سؤال ببرید؟

اگر این دوستان نقدی به عملکرد مجلس ششم دارند و معتقدند که این مجلس عملکرد خوبی نداشته، لازم است تا با دعوت از نمایندگانی که به عملکرد آنها نقد دارند، برنامه‌ای تهیه کنند و نقدهای خود را بگویند و نمایندگان مورد انتقاد هم پاسخ دهند و مردم بین آنها قضاوت کنند.  یکی از افرادی که در برنامه پخش‌شده از صداوسیما، مورد انتقاد قرار گرفت، نگارنده بود. جالب اینجاست که تصویر بنده بعد از پایان نطقم و درحالی‌که رئیس مجلس ششم، در حال تذکردادن به بنده بود، پخش شد اما من امروز با اعتمادبه‌نفس کامل عرض می‌کنم که نطق بنده یکی از تاریخ‌ساز‌ترین نطق‌ها بود. 

اما نقطه اوج سهل‌انگاری تهیه‌کنندگان این برنامه جایی بود که نام بنده را در کنار نام چند نفر دیگر از همکارانم در مجلس ششم، به‌عنوان افرادی که به غرب رفته‌اند، مطرح کردند. هرچند نگارنده نفس مهاجرت را امری مذموم نمی‌داند و اینکه برخی افراد به دلایلی مجبور به ترک وطن شوند را محتمل می‌داند، اما درباره خودم لازم است توضیح دهم که علاوه بر چندسالی که پاسپورتم باطل شده و اجازه خروج از کشور نداشتم، تا دو سال قبل هم هیچ سفری به خارج از کشور نداشتم و سفر دو سال قبل هم برای امور علمی و پژوهشی بوده و پس از بازگشت همچنان به خدمت داخل کشور مشغول هستم. شاید همین اشاره خلاف به خروج من از کشور و اقامتم در غرب، برای اثبات غیرواقعی‌بودن ادعاهای برنامه‌ای که درباره مجلس ششم از صداوسیما پخش شد، کافی باشد.

  • مجلس اخلاق مدار؛ مطالبه مردم

 سیدرضا صالحی امیری رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی در ستون سرمقاله روزنامه ايران نوشت:

یکی از مخاطرات و تهدیدهای پیش روی نظام جمهوری اسلامی در دهه چهارم حیات خود، بحران اخلاق و کمرنگ شدن ارزش‌های معنوی و اعتقادی، بویژه در نسل‌های جدید است؛ نظامی که بر پایه ارزش‌های اخلاقی شکل گرفت و مفهوم بنیادی اخلاق، رکن اصلی انقلاب و محور گفتمان بنیانگذار و رهبر آن بود. در سپهر اندیشگی امام خمینی(ره) ساخت انسان فرهنگی یک اصل مهم به شمار می‌رود و میوه اصلی درخت فرهنگ، اخلاق است. جامعه‌ای که از فضیلت اخلاقی برخوردار نباشد، با چالش‌های خطرناکی مواجه خواهد شد. امروز باید از خود سؤال کنیم که چه میزان از آرمان‌های اخلاقی انقلابی که مردمان آن در پاسخ گلوله، گل بر سر تفنگ می‌نشاندند، فاصله گرفته‌ایم؟ واقعیت آن است که چهره امروز جامعه کمتر با تصویر زیبای ارزش‌های دهه‌های پیشین انطباق دارد. فرهنگ ایثار و شهادت، فرهنگ از خودگذشتگی و تحمل، فرهنگ انسجام و همگرایی و فرهنگ وحدت و اعتماد، کمرنگ شده است. بر سر هر کوی و برزن اسم شهیدی می‌درخشد، اما آیا رسم شهیدان هم در رفتار جامعه جاری است؟

 در بعد بداخلاقی‌های اقتصادی، اخبار فساد و ارتشا، اختلاس و رشوه، قاچاق و کلاهبرداری و دورزدن قانون کم نبوده و در حوزه اجتماعی آمار طلاق، خشونت، ایدز، اعتیاد و سایر آسیب‌های اجتماعی به هیچ وجه برازنده نظام اسلامی نیست. همه این معضلات ریشه در فقدان تربیت اخلاقی و کمرنگ شدن ارزش‌های نهفته درآن دارد.

متأسفانه این مشکل عرصه سیاسی را هم در نوردیده و انگ زنی و تخریب، اتهام افکنی و حذف رقیب به هر قیمت رویه‌ای معمول گشته است. به اعتقاد من علت بسیاری از این ناهنجاری‌ها به عملکرد دولت گذشته باز می‌گردد. آن روزها که تهمت و اختلاف افکنی سکه بازار بود و احترام به رقیب سیاسی و تحمل منتقد جایی در رویکرد دولت نداشت. صحنه تلخ مواجهه رئیس دولت قبل با رئیس مجلس نهم، هرگز از ذهن جامعه پاک نخواهد شد. در حالی که اقتضای مسئولیت، رعایت الزامات اخلاقی نظام سیاسی و پایبند بودن به قواعد اخلاقی است.

در آستانه انتخابات سرنوشت ساز هفتم اسفند، در نظر گرفتن بعد اخلاقی انتخابات و رأی دادن به جریانی که در جهت ارتقای اخلاق و کاستن بداخلاقی‌ها گام بردارد، معیار مناسبی برای انتخاب است. اساساً مبانی معرفتی اقتضا می‌کند رقابت در زمین بازی جوانمردانه صورت گیرد. امری که در انتخابات پیش رو با رد صلاحیت گسترده نامزدهای یک جریان و سخت شدن رقابت، عملاً دایره انتخاب را برای مردم محدود کرده و موجب دلخوری و تکدر خاطر بسیاری از دلسوزان نظام گشته است. اگرچه با‌وجود این ناراحتی، دوستداران واقعی انقلاب به دلیل عقلانیت و درک صحیح مصالح نظام از زمین بازی خارج نشده‌اند. اگر در یک مسابقه ورزشی، یکی از تیم‌ها با زیرپاگذاشتن قواعد بازی، بر تیم مقابل پیروز شود، ارزش چندانی ندارد و عملاً در جنبه اخلاقی مسابقه را واگذار کرده است. رمز ماندگاری نام تختی در ورزش، نه در مدال‌های رنگارنگ او، بلکه در منش پهلوانی و اخلاق مداری او بود. آنجا که با اطلاع از آسیب دیدگی پای حریف، در طول مسابقه به سمت پای مصدوم او نرفت.

جاودان شدن نام مدرس وطالقانی، امیرکبیر و مصدق، چمران، همت، باکری و... فقط و فقط برجسته بودن عنصر اخلاقی به مثابه یک ارزش افزوده در رفتار و سلوک آنان است. انتخابات هفتم اسفند فارغ از نتیجه آن، می‌تواند به پیروزی اخلاق و احیای ارزش‌های اخلاقی منجر شود. امروز دعوت مردم به مشارکت در انتخابات و استفاده از حق قانونی و شهروندی‌شان یک امر اخلاقی است. وقتی مجموع آرای ملت بتواند مجلسی معقول و معتدل و مجلسی خردورز و فرهنگ مدار که به معنای واقعی در رأس امور باشد، شکل دهد، آن گاه می‌توان به پاکسازی چهره نظام و جامعه از آلودگی‌ها و ناهنجاری‌ها امیدوار بود. رقابت شرافتمندانه جریان‌ها و احزاب، ایفای نقش مؤثر نخبگان و اندیشمندان و گروه‌های مرجع، تضمین سلامت و دیده شدن رأی مردم از سوی دست اندرکاران اجرایی و ناظر انتخابات و رویکرد حرفه‌ای اصحاب قلم و رسانه در این مسیر، گام‌هایی ارزشمند برای پیروزی اخلاق در روز هفتم اسفند است. من معتقدم ملت بزرگ ایران برنده واقعی را بازیگران اخلاقی این عرصه می‌شناسد. آنان که با‌وجود همه محدودیت‌ها، پا عقب نگذاشتند و همدل و همزبان با دولت، منافع ملی را بر منافع جناحی مقدم دانسته و عزم خود را برای تشکیل مجلسی عاری از رفتارهای تندروانه و در جهت ایفای حقوق اساسی ملت و ثبات و آرامش و رونق اقتصادی و عزت و سربلندی نظام جمهوری اسلامی در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی جزم کرده‌اند.

  • آسيب شناسي انتخابات در ايران

روزنامه رسالت در ستون سرمقاله‌اش نوشت:

با پيروزي انقلاب اسلامي در ايران ، ده ها فرقه و گروهک کوچک و بزرگ که همگي از شوروي ، آمريکا ، انگليس، چين و... پشتيباني ، حمايت ، هدايت و راهبري مي شدند ، براي مصادره انقلاب به نفع کشور حامي خود در قالب مبارزه سياسي ، به ظاهر همراهي با نظام وارد ميدان مبارزه شدند. اين گروهک ها در 3 قالب کلي مشتمل بر : گروهک هاي چپي (وابسته به اردوگاه کمونيسم) ، گروه هاي راستي (وابسته به اردوگاه کاپيتاليسم) و منافقين (مسلمان نماهايي که به مقتضاي زمان و شرايط محيطي بين کمونيسم و سرمايه داري در حال چرخش بودند.) دسته بندي مي شدند.

در مقابل طيف بسيار وسيع گروهک ها ، نيروهاي انقلاب که نقش نيروهاي خودي را ايفا مي کردند نيز در سه طيف به دفاع از انقلاب نوپاي اسلامي پرداختند.

1 - نيروهاي ولايي و معتقد و وفادار به مشي روحانيت و ولايت فقيه که در قالب "حزب جمهوري اسلامي" شکل گرفته و جامعه روحانيت مبارز تهران و جامعه مدرسين را به عنوان پشتوانه با خود همراه داشتند. مهمترين شخصيت هاي

 سياسي و مذهبي نظام نظير شهيد بهشتي ، شهيد مطهري ، شهيد مفتح ، رهبر معظم انقلاب اسلامي و... در سطح کشور در اين حزب عضويت داشتند.اين جريان که بيشترين تعداد شهدا را در مسير دفاع از آرمانهاي انقلاب اسلامي و حضرت امام خميني تقديم کرده اند، بعد از انحلال "حزب جمهوري اسلامي" انسجام خود را در چارچوب روحانيت شيعي، ائمه جمعه و جماعت و ... و در قالب هاي مختلف نظير بسيجيان و رزمندگان و... حفظ نموده و تا امروز در تمام صحنه هاي سياسي و فرهنگي و اجتماعي و... با عنوان نيروهاي پيرو خط امام و رهبري با حضور مؤثر خود نقش آفريني کرده و هم اينک نيز با تابلو اصولگرايان به انجام وظايف قانوني و شرعي در دفاع از انقلاب اسلامي و ولايت فقيه و نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران مشغول هستند.

اين جريان هم اينک نيز با ليست جامعتين (جامعه مدرسين حوزه علميه قم و جامعه روحانيت مبارز تهران) در عرصه انتخابات خبرگان و ليست ائتلاف بزرگ اصولگرايان در عرصه انتخابات مجلس شوراي اسلامي حضور پيدا کرده است.

2 - انجمن اسلامي دانشجويان ايراني در آمريکا موسوم به کلوپ برکلي يا گروه نيويورکي ها که از همان آغاز چتر و سيطره خود را بر حوزه اقتصاد و سياست خارجي گسترده و بر اساس مدل هاي ليبرال سرمايه داري غربي و آموزه هاي سياسي و اقتصادي غربي در اين حوزه ها ايفاي نقش نموده و همواره در مسير ايجاد  مدل اقتصادي بومي و اسلامي مانع ايجاد کرده اند.

اعضاي کلوپ برکلي پس از جنگ و در دولت سازندگي با تشکيل حزب دولت ساخته "کارگزاران سازندگي" وارد عرصه فعاليت هاي حزبي شده و به عنوان تکنوکرات يا عمل گرا معروف شده و تحت حمايت و هدايت شخص آقاي هاشمي ، با قوت و قدرت تسلط خود بر اقتصاد و سياست خارجي را قوام بيشتري بخشيده است.

حزب کارگزاران سازندگي به عنوان پيروان مکتب اقتصادي غرب  "نئوکينزي ها" در تمام دوران فعاليت خود حتي براي يک لحظه هم عرصه اقتصاد و سياست خارجي را به نفع رقباي خود خالي نکرده و به صورت کاملاً بي سر و صدا و به دور از بازي ها و جنجال هاي سياسي فعاليت نموده و هم اينک نيز به منظور حفظ سلطه خود بر ارکان اقتصادي و سياست خارجي با پوست اندازي جبري در قالب و تابلو اعتدال وارد عرصه انتخابات 7 اسفند ماه شده است.حاصل سال ها سلطه تکنوکراتها و کارگزاران بر اقتصاد و سياست خارجي ايران گسترش بيشتر فقر، فساد ، رانت خواري ، پديده زشت آقازادگي و... از يک طرف و تکثير تفکر غير انقلابي و تغيير ميل مردم از ارزش هاي اخلاقي و الهي به ارزش هاي منحط غربي، بي بند و باري ، اباحي گري ، ميل يه تکاثر ثروت و... از طرف ديگر شده است.همچنين تکنوکراتهاي عمل گرا و کارگزاراني که در حال حاضر به شکل جريان انحرافي و استحاله طلب اعتداليون وارد عرصه سياست شده اند ، هم اينک در بعد سياست خارجي اصول مسلم قانون اساسي را زير پا گذاشته و کشورهاي غربي را که در حلقه آخر ارتباط قرار دارند به حلقه اول سياست خارجي منتقل کرده اند و تمام همت خود را در جهت گسترش روابط جمهوري اسلامي ايران با غرب به کار گرفته اند.

3 - سازمان مجاهدين انقلاب متشکل از 7 گروه به صورت منسجم و در قالب "سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي" سازمان يافته و بلافاصله تمامي عرصه هاي اطلاعاتي ، امنيتي و... را به تصرف خود در آوردند.

در سازمان تازه تأسيس مجاهدين انقلاب که بيشتر به يک سازمان اطلاعاتي ، امنيتي شبيه بود ، ديدگاههاي متفاوتي در مورد روحانيت و ولايت فقيه بروز نمود :

عده اي از اعضاي سازمان که طالب حضور نماينده ولي فقيه در سازمان بودند در مقابل عده اي قرار گرفتند که به وجود نماينده ولي فقيه در سازمان اعتقادي نداشتند. کساني که به حضور نماينده ولي فقيه اعتراض داشتند به صورت يک طيف گسترده ، تا افراطي ترين ديدگاه همانند اخباريون ، روحانيت شيعي را نفي کرده و تقليد را هم رد مي کردند.

سازمان مجاهدين انقلاب براي غلبه بر بحران هويت و اتهام ضديت با روحانيت و ولايت فقيه، خود را به روحانيون جوان در جامعه روحانيت مبارز نزديک کرده و مقدمات انشقاق در جامعه روحانيت مبارز تهران و تشکيل مجمع روحانيون مبارز را فراهم آورده و به اين ترتيب با يک تير دو نشان را هدف گيري کردند.

اين جريان سياسي در طول سي و اندي سال گذشته با رويکردي انحرافي همواره بر خلاف مسير انقلاب و ارزش ها و باورهاي ديني و ملي مردم حرکت کرده و در هر مقطعي که به سپهر سياست بازگشته حتماّ مقدمات يک فتنه بزرگ را فراهم کرده اند.

جريان مجاهدين انقلاب در دولت خاتمي ضمن ائتلاف با مجمع روحانيون مبارز و شکل گيري جبهه برانداز مشارکت ، فتنه ي بزرگ 18 تير 78 و مجلس برانداز ششم و ده ها پروژه بزرگ براندازانه را در کارنامه سياه خود ثبت نموده است.

هم اينک نيز اين جريان سياسي همانند گذشته تاريک و ننگين خود ،بر دفاع غلط از فتنه گران کودتاچيان آمريکايي سال 88 اصرار ورزيده و رفع حصر از سران باغي و ياغي و طاغي فتنه 88 را اولويت اقدامات خود در مجلس دهم قرار داده است.

از ويژگي‌هاي خطرناک اين جريان سياسي استحاله طلب و تجديد نظر طلب ،اصرار بر دوقطبي سازي جامعه و زدن اتهام تندروي به عناصر مؤمن و انقلابي است. اين جريان در مقاطع سياسي و انتخاباتي ، در حد و اندازه هاي اپوزيسيون خارج از نظام ظاهر شده و سنگ همراهي با غرب را به سينه مي زنند و بر  غرب باوري ، غرب انديشي و غرب پرستي اصرار مي ورزند.

در انتخابات پيش رو ، دو جريان تکنوکرات هاي اعتدالي و جريان وابسته به سان فتنه به عنوان دو لبه يک قيچي ، با استفاده از فرصت تخيلي و پروپاگانداي پسابرجامي (دولت ساخته) و با تاکتيک ايجاد تفرقه در بين اصول گرايان، با جديت هر چه تمام تر به دنبال استحاله نظام و تحريف انقلاب و حرکت حضرت امام خميني سلام الله عليه و تفوق مشي غير انقلابي و متمايل به غرب هستند. اين دوجريان سياسي که از سوي يک مرکزيت هدايت و حمايت مي شود ، بر اين باور است که انتخابات مجلسين در 7 اسفند ، يک فرصت غير قابل تکرار براي تحقق اهداف پيش گفته و مقدمه پروژه 2020 در اختيار آنان قرار داده است.

اگر در ادوار انتخاباتي پيشين ، جريان رسانه اي غرب بر طبل عدم شرکت در انتخابات ايران مي کوبيدند ، در انتخابات پيش رو با تمام موجوديت تبليغاتي خود به حمايت تام و تمام از دو لبه اين قيچي وارد ميدان شده و مردم ايران را به رأي دادن به برخي ليست ها و پرهيز از رأي دادن به برخي چهره هاي حامي ولايت فقيه ترغيب و تشويق مي کنند. به همين دليل اين جريان مورد حمايت بوق هاي خارجي به ويژه بي بي سي قرار گرفته است.

با اين حساب به نظر مي رسد تنها راه خراب کردن بازي شيطان بزرگ و مسدود کردن راه نفوذ دشمن اين است که به فرمايش مولايمان حضرت امام خامنه اي به کساني رأي بدهيم که :

1 - دلشان با آمريکا و غرب نباشد.

2 - توسط شبکه رسانه اي غرب مورد حمايت قرار نگرفته باشند.

3 - به فکر حل مشکلات معيشتي مردم و اقتصاد مقاومتي باشند.

4 - داراي تفکر انقلابي بوده و سينه خود را در برابر غرب و شيطان بزرگ سپر کرده باشند.

5 - خودشان را سپر بلاي مشکلات کشور قرار بدهند.

6 - کشور را به دشمن نفروشند.

7 - فاني در خدمات ، مصالح و منافع عمومي مردم باشد.

8 - مصالح کشور را براي رو دربايستي با اين و آن زير پا نگذارند.

9 - به دنبال اشرافي گري نبوده و خوي اشرافي گري هم نداشته باشند.

10 - منافع ملي را بر منافع حزبي و جناحي ترجيح بدهند.

به اين ترتيب است که مي توان ضمن مسدود سازي راه نفوذ دشمن به صورت عملي به غرب و شيطان بزرگ تفهيم کنيم که بويي که به شامه آنان خورده بوي کباب نيست.