يعني پايهها و ريشههاي آن محكم است و سازهاي يكپارچه دارد. اينكه در دين ما آييني مثل نماز جماعت است كه در روايت آمده اگر تعداد نمازگزاران 10نفر و بيشتر باشد، ثواب چنين نمازي را جزخداوند متعال نميداند و اگرتمام فرشتگان و انسانها نويسنده بشوند و درياها مركب و درختها قلم شوند، از عهده نوشتن ثواب اين عبادت به جماعت برگزار شده بر نميآيند، كه نشانهاي و جلوهاي از اهميت يكپارچگي و اتحاد اسلامي را نشان ميدهد.
اينكه قرآن ميفرمايد اگر تفرقه و اختلاف داشته باشيد سست خواهيد شد و هيبتتان از بين خواهد رفت بر همين اساس است كه جامعه ديني يعني جامعه متحد. جامعهاي كه اگرچه درون خودش به تعبير قرآن مجيد «قبائل و شعوب» دارد و ظرفيتهاي گوناگون ، رنگارنگ و سليقههاي متنوع دارد اما اصول و مباني و مواضع مشتركش آنقدر زياد هستند كه اگر از بيرون هركس به اين جامعه نگاه كند يك برداشت بيشتر ندارد و آن برداشت به تعبير قرآن مجيد «رحماء بينهمي» و«اشداء علي الكفاري» آن جامعه است. و باز به تعبير قرآن مومنين درنسبت باهم با «خفض جناح» مواجه ميشوند.
اما اگردر جامعه ديني چنين ويژگياي به چشم نخورد و آن جامعه مانند قطعات پراكنده يك جورچين و پازل بودند آن جامعه ديگر يك جامعه ديني نيست. بهويژه اگر بهدنبال هماهنگي هم نباشند و فريب توطئه توطئهگران و استراتژي اصلي شيطان رادرتفرقه واختلاف بخورند.
با اين وصف براي چنين جامعهاي نميشود اعتباري حقيقي بهعنوان جامعه ديني قائل شد.بعد از انقلاب اسلامي نداي وحدت از حنجره الهي امامخميني(ره) طنينافكن شد و بسياري از جانهاي پاك اين ندا را شنيدند و حول محور قرآن و اهلبيت و دستورهاي ايشان به فضل خدا جمع شدند و اين انديشه در بسياري از كشورها ريشه دواند و البته در اين ميان دسيسههاي دشمن نيز براي متفرق كردن امت اسلامي درون كشورهاي خودشان و در وراي اين مرزها بياثر نبوده است.
وجود داعش و گروهاي تكفيري كه از درون خود جوامع اسلامي با نشاندن بذر تفرقه وتعصبهاي كور و نفاق بروز كردهاند براي شناساندن آسيبهاي تفرقه در جامعه اسلامي نمونه مناسبي است.مسئله وحدت جامعه اسلامي و دوري از تشتت و پراكندگي در موضوع انتخابات كه آوردگاه مهم پيش روي ملت ماست نيز موضوعي مهم به شمار ميرود.
كساني كه در انتخابات شركت ميكنند بايد براي انجام دادن بهتر وظيفه با هم رقابت كنند. اين رقابت است كه سبقت به خير محسوب ميشود.كه قرآن نيز درباره آن ميفرمايد:« سابِقُوا إِلي مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ..» اما اگر كسي داعيه دار نفس خودش باشد و افكارش ريشه در منيتها و خودخواهيهايش داشته باشد، طبيعتا چنين كسي هم در رقابت به وحدت جامعه آسيب ميزند و هم رقيب خود را تخريب ميكند و هم اگر خداي ناكرده به كرسي موفقيت دست بيابد، به تعبير شاعر: «گزيدهتر برد كالا».
به هر حال ضرورت دارد كساني كه در عرصه انتخابات تلاش ميكنند همگي براي انجام دادن بهتر وظيفه و رسيدن به آرمانها رقابت كنند، نه براي رسيدن به قدرت. اين باوريعني اگر در ميانه راه متوجه شدند كسي بهتر از ايشان در انجام وظيفه توانايي دارد اخلاقا وشرعا براي او ميدان را خالي كنند، نه اينكه بر طبل منيت و دعوت به خويش بكوبند و حتي دست به تخريب نيز بزنند.
- كارشناس فرهنگي، عضو هيأت علمي دانشگاه هنر