اين پرونده اوايل امسال و با شكايت دختر 19سالهاي در دادگاه كيفري يك استان تهران به جريان افتاد. شاكي مدعي بود كه كارگردان معروف به بهانه بازي كردن در يك فيلم سينمايي، او را فريب داده و پس از انتقال به آپارتماني در شمالغرب تهران و خوراندن مشروبات الكلي، وي را مورد آزار و اذيت قرار داده است.
اين دختر جوان كه عاطفه نام دارد در گفتوگو با همشهري ميگويد: «سال 93بود كه پس از قبول شدن در دانشگاه، راهي تهران شدم. من از بچگي عاشق بازيگري بودم و دلم ميخواست وارد سينما شوم. مادرم هميشه ميگفت كه بايد خيلي مراقب باشم. چون اگر پايم را اشتباه بگذارم، ممكن است به باتلاق كشيده شوم اما من با همه وجود دوست داشتم كه بازيگر شوم؛ براي همين با مشورت خانوادهام، وقتي به تهران آمدم، در يك كلاس بازيگري معروف و معتبر هم ثبت نام كردم و فعاليتم شروع شد.»
عاطفه در خوابگاه دانشجويي زندگي ميكرد و آرزو داشت كه روزي پايش به سينما باز شود؛ براي همين تلاش ميكرد تا بتواند به آرزويش برسد. در يكي از همان روزها بود كه كارگردان معروفي، سرزده وارد كلاس بازيگري آنها شد. او بهدنبال بازيگري با چهرهاي معصوم ميگشت تا از او در فيلم جديدش استفاده كند.« آن روز آقاي كارگردان مرا كه ديد، گفت كه بهتر از من كسي نميتواند اين نقش را بازي كند. باورم نميشد كه براي بازي در يك فيلم سينمايي انتخاب شده بودم. او مرا به دفاتر مختلفي كه در تهران داشت ميبرد و مدام ميگفت كه مرا تبديل به يك سوپراستار خواهد كرد.»
از آن به بعد بود كه عاطفه هر بار در روياهايش خودش را روي فرش قرمز ميديد و در حال امضاء دادن به طرفدارانش. وعدههاي آقاي كارگردان چنان برايش دلنشين بود كه با همه توان براي بهترين بازي در فيلم جديد او تلاش ميكرد.« در اين مدت، با بازيگران معروف زيادي هم ملاقات كردم. كساني كه شايد در خواب هم نميديدم كنارشان باشم. فيلمبرداري فيلم جديد شروع شده بود و ما مدام در حال فيلمبرداري بوديم. در اين مدت چنان به آقاي كارگردان كه جاي پدرم بود، اعتماد كرده بودم كه هرگز تصور نميكردم روزي از او ضربه ببينم.»
- قرار شوم
در آخرين روزهاي خردادماه بود كه موبايل عاطفه زنگ خورد. آقاي كارگردان پشت خط بود و از او خواست براي برداشت يك پلان به آدرسي در شمالغرب تهران برود. دختر جوان راهي آنجا شد. داخل خانه بهغير از آقاي كارگردان، دستيار او هم حضور داشت. فيلمبرداري شروع شد و كمي بعد حادثهاي كه عاطفه تصورش را هم نميكرد اتفاق افتاد.« آقاي كارگردان يك ليوان به من داد و گفت دلستر است. ميگفت براي رفع خستگي خوب است. كمي از آن را كه خوردم، احساس كردم مزه تندي دارد. اما او گفت كه دلسترش خارجي است. چون او اصلا نميتواند دلستر ايراني مصرف كند و بايد آن را يكنفس سر بكشم. من هم اين كار را كردم و بعد از آن دچار سرگيجه شدم. ديگر نفهميدم چه اتفاقي افتاد و دستيار كارگردان چه زماني از خانه خارج شد و وقتي بهخودم آمدم كه دير شده بود. من قرباني او شده بودم.»
- شكايت
با شكايت دختر جوان در دادگاه كيفري يك استان تهران، رسيدگي به اين پرونده شروع شد. هر چند آقاي كارگردان در ابتدا منكر آشنايي با عاطفه شد و بعد هم گفت كه هيچ رابطهاي با او نداشته است، اما نتايج پزشكي قانوني و آزمايش دياناي نشان ميداد كه او دروغ ميگويد. رسيدگي به اين پرونده چندماه طول كشيد و در نهايت رئيس شعبه ششم دادگاه كيفري يك استان تهران با توجه به شواهد موجود در پرونده، متهم را به اتهام زنا به 100ضربه شلاق و بهدليل فريب دختري كه شور و اشتياق بازيگر و سوپراستار شدن را در سر داشت به 2سال محروميت از هرگونه فعاليت هنري اعم از سينما، تلويزيون و تئاتر محكوم كرد. اين حكم اما با اعتراض عاطفه روبهرو شد؛ چرا كه او معتقد است در اين ماجرا همهچيزش را از دست داده است. او ميگويد:«پدرم ديگر اجازه نميدهد كه به خانه برگردم. آبرويم در دانشگاه و حتي در محلهمان رفته است و حتي چندين بار تصميم بهخودكشي گرفتم. آيا اين حكم ميتواند آسيبهايي را كه به من رسيده، جبران كند؟