همشهری آنلاین: انتخابات موضوعی مشترکی بود که در ستون سرمقاله برخی از روزنامه‌های یکشنبه-۹ اسفند- جای گرفتند.

روزنامه كيهان در ستون سرمقاله‌اش با تيتر«پنج نکته درباره انتخابات و پسا انتخابات» نوشت:

1- انتخابات روز جمعه 7 اسفند و نتایج آن از ابعاد مختلف واجد اهمیت است. این انتخابات با همه منفی‌بافی‌ها و سیاه‌نمایی‌های دشمنان مصمم- و برخی دوستان غافل یا بی‌انصاف- در امنیت و آرامش کامل برگزار شد. آن هم در منطقه‌ای پرآشوب و ناامن که جنگ سراسر آن را فرا گرفته است تا آنجا که وزیر دفاع رژیم صهیونیستی می‌گوید «شرایط کنونی منطقه، نوعی جنگ جهانی سوم است. هرج و مرج در سوریه و منطقه، رویارویی فرهنگ‌ها و تمدن‌ها هم هست». آیا عجیب نیست که می‌شنویم سازمان سیا و موساد طی چند ماه اخیر جلسات مشترکی درباره انتخابات ایران تحت نظارت سوزان رایس مشاور امنیت ملی اوباما داشته‌اند؟ در این رویارویی فرهنگی و تمدنی به تعبیر موشه یعلون،‌ قطعاً برگزاری انتخابات گرم و پرشور در ایران برای ملت‌های ناامید از لیبرال دموکراسی غرب، الهام‌بخش است و حتماً برای تحلیل‌گران هوشمند این پرسش را پیش می‌کشد که در میانه یک منطقه جنگ زده و پرآشوب، ایران چگونه ‌توانسته به جزیره‌ای با ثبات و امن و قدرتمند تبدیل شود؟

2- مقایسه میزان مشارکت در انتخابات مجلس نهم (اسفند 1390) با انتخابات مجلس دهم از جهات گوناگونی اهمیت دارد. انتخابات مجلس نهم در شرایط تحریم شدید خارجی و داخلی برگزار شد به این معنا که از یک سو  در اوج فشارهای اقتصادی و تحریمی دشمن بود که اراده ملت ما را هدف گرفته بودند و از سوی دیگر افراطیون مدعی اصلاح‌طلبی، انتخابات را تحریم کرده بودند تا وزن خود را به رخ بکشند. آن روز در سراسر کشور 64 درصد (31 میلیون از 48 میلیون واجد حق رأی) در انتخابات شرکت کردند. 4 سال بعد، 2 اتفاق در کنار هم رقم خورد. اولاً توافق برجام با همه هیاهوها و تبلیغات به اجرا درآمد و به مردم گفته شد تحریم‌ها برداشته شده‌اند. ثانیاً مدعیان اصلاح‌طلبی که از سوی مردم ادب شده بودند، پا روی دعاوی قبلی گذاشتند و با تبلیغات انبوه و کم‌سابقه وارد گود انتخابات شدند. حاصل جمع عملکرد برجامی و غیربرجامی دولت در کنار فراخوان انبوه اصلاح‌طلبان، مشارکت 33 میلیون از 55 میلیون (حدود 60 درصد) - مساوی درصد مشارکت در انتخابات مجالس هشتم و هفتم که اصلاح‌طلبان تحریم کرده بودند- شده است.

3- مفهوم این اتفاق می‌تواند چنین باشد که اولاً «فتح‌الفتوح» ادعایی دولت در برجام و نتایج آن چنگی به دل مردم نزده است- که در غیر این صورت احتمالاً باید مشارکت از زمان تحریم‌ 4 سال پیش بیشتر می‌شد- و ثانیاً افراطیون مدعی اصلاح‌طلبی دچار نوعی بی‌وزنی شبیه حالت «تعلیق در خلأ» شده‌اند. یعنی تحریم گسترده انتخابات یا دعوت گسترده این جماعت به شرکت در انتخابات، هیچ تأثیری بر میزان مشارکت مردم ندارد. یک علت مهم این ماجرا را باید در بی‌هویتی مزمن و هرهری مسلکی طیفی از مدعیان اصلاح‌طلبی جست‌و‌جو کرد. اینکه جریانی «سبز ساختار شکن»، «بنفش شبه‌معتدل»، و «آبی ملغمه‌ای» شود و در حالی که ادعا می‌کند اکثریت با ماست و ما «بی‌شماریم» از رنگی به رنگی درآید و آخر سر هم بعد از هر رنگ عوض کردن‌ها دست به دامن طیف خاکستری شود، هیچ هویت با ثباتی برای آن جریان باقی نمی‌گذارد. اینکه جماعتی چپ‌نما، راستگرا شوند و از معرفی یک سیاستمدار به عنوان «عالیجناب سرخپوش» به معرفی وی به عنوان نامزد اصلاحات برسند یا از دامن رقبایی مانند ناطق نوری و علی لاریجانی و عمرو و زید درآویزند و در انتخابات ریاست جمهوری 92، عارف اصلاح‌طلب را وادار به انصراف کنند تا تبدیل به طرف بازنده انتخابات (مانند سال 84 و 88) نشوند، همگی از هرهری مسلکی حکایت می‌کند و چنین تذبذب فکری و سیاسی، نفیاً یا اثباتاً در حوزه بسیج افکار عمومی نمی‌تواند اثر داشته باشد.

به یک معنا می‌توان گفت بازگشت اصلاح‌طلبان به انتخابات با وجود سوابق «خروج از حاکمیت»، تحریم و «خروج علیه حاکمیت»، حاصل تأدیب و تربیت مشترک مردم و نظام است با این مضمون که اگر می‌خواهید انگشت‌نما و متهم نباشید، چاره‌ای جز همراهی با افکار عمومی و نظام ندارید. در حقیقت مردمی که با تحریم‌ انتخابات در  سال‌های 82 و 86 و 90 کمترین همراهی را نکردند، آنان را متنبه ساختند که مردم‌سالاری در ایران، متوقف به قهر و ناز قانون‌شکنان و فزون‌خواهان نیست. نفس بازگشت مدعیان اصلاح‌طلبی به ‌انتخابات بی‌آن که تأثیری- مگر منفی- بر میزان مشارکت بگذارد، نوعی ابراز ندامت و پشیمانی است. البته به تفصیل باید در موقعیت دیگری نوشت که به شهادت قرائن و اسناد متواتر، همچنان که آن تحریم انتخابات، از سوی برخی عناصر نفوذی در طیف اصلاح‌طلب و از سر مأموریت بود، این تصمیم به بازگشت به انتخابات و همرنگ مردم شدن و از انگشت‌‌نمایی «پسافتنه» و «پساتحریم انتخابات» در آمدن هم برای طیفی از این جریان مطابق مأموریت است.

4- هرچند که برای ارزیابی دقیق و نهایی نتایج انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان باید چند روز منتظر ماند، اما اخبار و آمار منتشر شده تا همین جا از پیروزی اصولگرایان  در انتخابات مجلس و موفقیت فهرست جامعتین (مجلس خبرگان) در سراسر کشور حکایت می‌کند. البته برخلاف انتخابات مجلس خبرگان، تکلیف بخشی از کرسی‌های مجلس در مرحله دوم انتخابات که اواخر فروردین یا اوایل اردیبهشت خواهد بود، معلوم می‌شود. در عین حال بر اساس نتایجی که تا پایان وقت دیروز اعلام شده، طیف‌‌های اصولگرا حدود 60 درصد کرسی‌هایی را که نتایج آن قطعی شده کسب کرده‌اند و 2 طیف اصلاح‌طلب و اعتدال مجموعا 30 تا 35 درصد کرسی‌ها را در اختیار گرفته‌اند.

این اتفاق در شرایطی رخ داده که شماری از مدیران ارشد دولتی - از رئیس‌جمهور گرفته تا برخی معاونان و وزرا و استانداران و مقامات محلی- در هزینه کرد دولت و فرصت‌های آن برای انتخابات از هیچ اقدامی دریغ نکردند؛ از بزک خلاف واقع برجام و سفرها و آمد و شدهای تبلیغاتی برخی هیئت‌ها بگیرید تا تزریق دلار به بازار برای پایین آوردن نرخ ارز و برخی دستکاری‌های دستوری در بورس و بازار سرمایه و استخدام طیفی از نشریات و رسانه‌ها برای قلب واقعیات و تخریب اصولگرایان و ایجاد شکاف در این طیف. با حجمی چنین وسیع از فضاسازی مثبت به نفع دولت و منفی‌بافی علیه اصولگرایان، منطقا باید دولت و متحدان آن اکثریت مجلس را در اختیار می‌گرفتند چرا که مدعی بودند مثلا پیروزیی بزرگ‌تر از فتح خرمشهر را به دست آورده‌اند! اما  نتایجی که تا به این جا از انتخابات مجلس در سراسر کشور منتشر شده، اتفاقا عکس این موضوع را ثابت می‌کند و حاکی از پیش افتادن اصولگرایان با فاصله‌ای قابل توجه است. به تعبیر دیگر همچنان که برخلاف توقع و فضاسازی برخی مسئولان دولتی، برجام منجر به جشن خیابانی نشد، در انتخابات نیز نتوانست محملی قابل اتکا برای موج‌سواری جریان دولتی و طیف اصلاح‌طلب همسو با آن باشد. فراموش نکنیم سخنان رئیس سازمان محیط‌زیست را که به بی‌بی‌سی گفت توافق، اهرمی را در انتخابات و در رقابت با سایر گروه‌های در اختیار اصلاح‌طلبان قرار می‌دهد.

5- اغراق نیست اگر بگوییم دوسوم ظرفیت دولت در این یکی دو سال گذشته به ویژه چندماه اخیر صرف تدارک تبلیغاتی برای پیروزی در انتخابات شد. اکنون با پایان گرفتن انتخابات، انتظار این است که مطالبات اصلی مردم در زمینه ساماندهی به اقتصاد مقاومتی و ترمیم معیشت مردم طبق وعده‌های دولت، و نیز صیانت از فرهنگ اسلامی و عزت و اقتدار ملی در مقابل زیاده‌خواهی‌ها و زورگویی دشمنان در اولویت قرار گیرد. به عبارت دیگر با سپری شدن بیش از 30 ماه و در حالی که دولت محترم تا چند ماه دیگر وارد آخرین سال فعالیت خود می‌شود، انتظار این است که وعده‌های داده شده به ویژه درباره رونق اقتصادی و خروج از رکود و چرخیدن چرخ اقتصاد و معیشت مردم، از مرحله حرف به عرصه عمل درآید. در این میان نگرانی آن است که با پایان گرفتن مرحله دوم انتخابات مجلس، انتخابات ریاست‌جمهوری خرداد 96 تبدیل به همت اصلی دولتمردان شود و باز هم صحنه‌آرایی و بزک تحولات و یارانه دادن از منافع و مصالح ملی برای انتخابات و رقابت‌های حزبی، «مسئله» اصلی دولت باشد.

در نقطه مقابل و در آنجا که حریفان به تحولات منطقه و ایران به عنوان بخشی از جنگ سوم جهانی و جنگ تمدنی و گفتمانی می‌نگرند، هیچ تردیدی درباره تداوم پروژه اصلی جبهه استکبار وجود ندارد و آن پروژه، سیاست توأمان فشار و تهدید و تحریف و فریب  با هدف تغییر هویت انقلابی ملت و حاکمیت ایران - بدل از تغییر ساختار- است. دشمن در این نبرد، ضمن رصد کردن برخی پاشنه‌های آشیل‌ یا عقبه‌های مغفول فرهنگی و اقتصادی و سیاسی، قصد دارد به اقتدار ایران اسلامی به عنوان گرانیگاه محور مقاومت در منطقه ضربه بزند. در چنین شرایطی، انتخابات با همه اهمیت، تنها یک ایستگاه و منزل مهم است و همه نیروهای انقلابی و همه دل‌سپردگان به عزت و اقتدار و پیشرفت ایران باید پس از این  برای مقاومت بلکه پیشدستی و تک هوشمندانه در مقابل جبهه استکبار، طراحی و تدارک تازه کنند. تجدید سازماندهی و تشکیلات برای تقویت بنیان‌های انقلابی افکارعمومی و سپس بسیج این ظرفیت عمومی - که همواره در چالش‌ها و فراز و نشیب‌های انقلاب علت اصلی پیروزی‌ها بوده - یک ضرورت و اولویت مهم در سال جدید است.

  • هفتم اسفند رابه‌خاطر بسپاريد

جواد دليري در ستون سرمقاله روزنامه اعتماد نوشت:

روز ٧ اسفند را بايد به خاطر سپرد. در هفتم اسفند امسال در واپسين روزهاي زمستان، انتخاباتي شورانگيز در ايران برپاشد؛ انتخاباتي كه شور صد جوانه را در جان صاحبان سياست جاري ساخت و دل مردم و حاكمان اين سرزمين را شاد و شادمان كرد.

بهاري كه در اسفند امسال آمد يك نماد ناب نامدار داشت؛ «صندوق راي» و پيام‌هايي دارد كه نمي‌توان آنها را ناديده گرفت:

يكم: ٧ اسفند را بايد به خاطر سپرد، چراكه با پايان انتخابات و اعلام نتايج آن همه خوشحالند و حس پيروزي دارند؛ هم «حماسه» خلق شد و هم پيام راي مردم به ثبت رسيد. هم جناح‌هاي سياسي و مردم خوشحالند و هم حاكميت.

حس پيروزي بهار دوباره ايران است كه با سرانگشت‌هاي جوهر خورده مردم ايران آفريده شده و دوباره نه تنها اميد مردم را چندين برابر مي‌كند كه پيام خوش الحانش افزايش ضريب اتحاد و انسجام ملي است. اين رخداد البته پس از دعوت تاريخي رهبر معزز انقلاب از دوستداران و منتقدان ايران و نظام اسلامي براي شركت در انتخابات و نيت و اراده اهالي سياستمدار براي كسب راي از مردم محقق شد. ايرانيان هم با ادراكي صحيح از فضاي كشور به دعوت ديده‌بان نظام لبيك گفتند وروز جمعه سنگ تمام گذاشتند تا بر اساس آمار رسمي قريب به ٣٥ ميليون نفر با سلايق و علايق رنگين كماني پاي صندوق‌هاي راي حاضر شدند.

مشاركت حداكثري مردم در انتخابات بي‌ترديد حضوري پر رمز و رازاست كه مي‌شود از لابه‌لاي آن رنگ و بو و صداي مشابه داشت به دوم خرداد ٧٦. چه آنكه رايي كه در روز جمعه به صندوق ريخته شد و رايي كه ديروز خوانده شد مختصات و مشخصات همان راي تاريخي خرداد ٧٦ را نيز دارا بود. رايي كه مدرن‌ترين، مدني‌ترين و تاريخي‌ترين رفتار سياسي شهروندان ايران را به نمايش گذاشت و جاي هيچ حرف و حديثي باقي نگذاشت.

راي روز جمعه و دست چين كردن نامزدهاي انتخاباتي پر از حرف و پيام مردمي است. از ميان موج گسترده ايرانيان، اما مردمي بي‌شمار آنگاه كه پاي صندوق‌هاي راي آمدند، قرار نبود به نامزدي مشخص و شناخته شده راي دهند. آنها حتي در اين انتخابات نيامده بودند به وعده و برنامه‌اي ذهني يا شعاري راي دهند كه چنين برنامه‌اي هم از سوي نامزدها اعلام نشده بود. مردم آمدند تا خودشان را و حرف‌شان و مطالبه‌شان را با واسطه‌گري صندوق‌هاي راي به گوش مديران و مسوولان كشور برسانند. راي آنها به كانديداهاي كمتر شناخته شده و امتحان پس نداده به واقع جز اين چه تفسير و تعبيري ديگر دارد؟ مردم آمدند تا تاثيرو قدرت راي را نشان دهند، آمدند بگويند كه نسبت به سرنوشت و ملك خويش بي‌تفاوت نيستند. آنها آمدند تا بگويند بي‌تفاوتي آنچنان كه در سال‌هاي پيشين نشانش داده بودند چقدر مخرب خواهد بود و ازهمه مهم‌تر آمدند تا نشان دهند كه بر استمرار اميدي كه در خرداد ٩٢ و پس از آن باز يافته‌اند چقدر تاكيد دارند.

 اين حضور پر رمز و راز در حالي رقم خورد كه فضاي سكوت روزهاي قبل از روز انتخابات بيش از همه به چشم مي‌آمد اما ساعت ٨ صبح هفتم اسفند چيز ديگري رقم خورد تا مشخص شود كه بيش از پيچيدگي‌هاي امروز سياست و بازي‌هاي سياسي اين مردم ايران هستند كه پيچيده شده‌اند و ديگر نمي‌شود به اين راحتي‌ها كنش‌هاي آنان را پيش بيني كرد. همه اينها شاهد مثال اين ادعاست كه انتخابات ديروز تابلويي از پيوند و استحكام دروني يك نظام سياسي بود.

دوم؛ انتخابات هفتم اسفند اما براي حسن روحاني و دولتش يك برگ زرين رقم زد و خاطره‌اي شيرين از نخستين رخداد سياسي در دولت اعتدال را بر كام همگان به جاي گذاشت. چه آنان كه پيروز شدند و چه آنان كه رقابت را به رقيب واگذار كردند حرفي و اما و اگري بر صحت و سلامت انتخابات نداشتند.

اين همان وعده‌اي بود كه حسن روحاني و دولتمردانش بارها بر آن تاكيد موكد كرده بودند و چه خوش و خجسته از آن سربلند بيرون آمدند.

روحاني و يارانش از روزهاي آغاز انتخابات بر قانون تاكيد كردند هر چند در مقدمات انتخابات رخداد‌هايي رخ داد كه خارج از قدرت و توان دولت بود اما برقراري آرامش و امنيت در طول برگزاري انتخابات، سعه صدر در بررسي صلاحيت‌ها، استفاده از توان رايزني و دوري از حاشيه‌سازي‌هاي مرسوم، فراهم كردن مقدمات دو انتخابات صعب وسهمگين، عدم وجود فضاي امنيتي و بسته رسانه‌اي، عدم دخالت در انتخابات، نامزد‌سازي و... همه نشانه‌هايي بود كه دولت اعتدال از آن سربلند بيرون آمد تا علاوه براين عيار مردم سالاري و شاخص مشاركت براي دولت روحاني نيز در مقام يك ركورد انتخاباتي، ثبت شود .

دولت روحاني اينچنين سال ٩٤ را پايان مي‌برد كه اگر آغازش كام مردم شيرين شد پاياني گواراتر داشت هم براي مردم هم براي دولت.

حالا دولت در سال پاياني دوره اول خود راحت‌تر مي‌تواند طعم اعتدال را در جامعه جاري سازد و برنامه‌هاي اقتصادي و اجتماعي‌اش را اجرا كند و اين همان چيزي است كه هم دولت به آن نياز داشت و هم مردمي كه به برنامه‌ها و وعده‌هاي روحاني اميد بسته‌اند.

سوم ؛روز ٧ اسفند را بايد به خاطر سپرد. چون رخوت روزهاي سرد از تن احزاب رخت بر مي‌بندد وجاني دوباره به پيكره آنان مي‌دمد. اينگونه است كه اين انتخابات براي احزاب پر از دستاورد خواهد بود.

الف) اصلاح‌طلبان: اكنون آن اجماع بزرگ و ائتلاف تاريخى سال ٩٢ دوباره شالوده حركتى جديد را در پهنه سياست ايران فراهم كرده است. آرمان‌هايى كه اين جبهه بر پايه آن شكل گرفت، همان هدف‌هاى مقدس و والايى است كه جنبش اصلاحى دوم خرداد را رقم زد. نفى انحصار و افراط‌گرى، استقرار عدالت و اعتدال، و حفظ و حراست از عزت و امنيت ايران و ايرانى مجموعه اصولى بود كه شهروندان ايرانى را از تيره و طوايف گوناگون در ٢٨ خرداد ٩٢و هفتم اسفند ٩٤ زير بيرق ائتلاف جديد گرد آورد.

صحنه سياست در عطش و اشتياق يافتن اعتدال است و اين دغدغه را نه تنها اصلاح‌طلبان بلكه آحاد كارگزاران عالى نظام بر زبان جارى مى‌كنند، قيام و غلبه بر افراط‌گرى و انحصارطلبى يك دغدغه ملى بود كه روز جمعه به منصه ظهور رسيد. اما عملياتى شدن اين اصول والايى كه ائتلاف ملى بر پايه آن شكل گرفت، فريضه‌اى است بر ذمه خانواده احزاب و سياست ورزان كشور. اگر سه ضلع اين ائتلاف را شهروندان، نخبگان فرهنگى - فكرى و سياست ورزان (درون احزاب و حكومت) ببينيم، اكنون دو گروه نخست دين خود را در دو مرحله با ارزانى راى خويش به سه كانديداى ائتلاف ادا كرده‌اند و اينك نوبت احزاب و اهالى سياست است تا مبانى اين منشور نانوشته را در انديشه و عمل خويش جارى سازند و چارچوب مفهومي را در قالب منشوري رسمي در معرض ديد راي‌دهندگان‌شان بگذارند.

اينك اصلاح‌طلبان با تجربه‌اي تازه با صندوق راي آشتي كردند، آنان كه سالياني است در تلاش بودند تا ميان خود و حاكميت اعتماد‌سازي كنند و بدبيني‌هاي بدلي و تصعني را به خوش‌بيني‌هاي واقعي مبدل سازند روز هفتم اسفند را به عنوان روز موعود و صندوق‌هاي راي را به مثابه ميعاد خود براي رسيدن به اين هدف والا، انتخاب كردند. هفتم اسفند ماه بهترين فرصت براي اصلاح‌طلبان بود و حالا آنان با صبر بر مصايب و عقلانيت در سياست ورزي به اين توفيق دوباره دست يافته‌اند. اصلاح‌طلبان در اين انتخابات و با نتيجه آن نه تنها چهره زخمي و خسته خود را سامان دادند و در تكميل راه ٩٢ به ميدان آمدند كه دوباره توانستند محبوبيت و اقتدار اجتماعي و وزن سياسي‌شان را به نمايش رقبا بگذارند.

آنان با استفاده از پشتوانه هواداران و همراهان و همراهي بزرگان ائتلافي تازه شكل دادند و از ماه‌ها قبل منسجم و اميدوارانه گام دوم خود را محكم‌تر از گام اول برداشتند. آنان در مقدمات انتخابات و تبيين و تعريف انسجام گام‌هاي موثري برداشتند و به يك سازمان و ساختار ائتلافي رسيدند و پس از آن در دوران چيدمان نامزدها و تنظيم ليست‌ها با وجود همه سختي‌ها و تلخي افراد ناشناس، خود را كنار اندك چهره‌هاي شاخص و شناخته نشده روانه كارزار انتخابات كردند تا نشان دهند به صندوق‌هاي راي، به هواداران‌شان و به دولت و اميدي كه در دل مردم كاشته شده ايمان دارند و مي‌دانند تنها راه پيروزي از صندوق‌هاي راي مي‌گذرد.

حالا بايد گفت اصلاح‌طلبان ديگر سياستمداراني پخته و آزموده و كاركشته‌اند. اينك راه بازگشت آنان از طريق صندوق‌هاي راي، هموار و فراهم است. اميد آنان به اعتماد مجدد مردم و حمايت آنان مي‌تواند روزهاي نويد بخش و مثمر ثمرتري را براي رفرميست سياسي ايران فراهم كند.

البته اين نكته را نبايد از نظر دور داشت كه بخشي از راي اصلاح‌طلبان راي منفي به رقيب بود نه تاييد اصلاح‌طلبان.

ب) اصولگريان: انتخابات هفتم اسفند براي اصولگريان نيز آموزنده خواهد بود. اصولگرايان در اين انتخابات همان راهي را رفتند كه اصلاح‌طلبان ساليان پيش در انتخابات شوراي شهر اول تهران رفتند. در خشت خيال اصولگرايان نمي‌گنجيد كه مردم و حتي هواداران پرو پا قرص شان آرام آرام و اندك اندك آنان را ترك كنند اما مديران اصولگراكه عادت به حكم معجزه و برد در بازي يك طرفه عادت كرده بودند بي‌توجه به نارضايتي‌هاي موجود افكار عمومي از مديريت آنان در سه دوره مجلس و دو دولت قبل پا در مسيري گذاشتند كه اصلاح‌طلبان پيش از اين از آن صدمه خورده بودند. واگرايي ميان اصولگرايان در حالي روز به روز پر رنگ‌تر مي‌شد كه اصلاح‌طلبان در همان لحظات بر همگرايي‌شان افزوده مي‌شد. اختلاف و تكثر داخلي، انحراف از مسير اصولگرايي از سوي شماري افراد بانام و بي‌نام، تقابل بي‌دليل با دولت منتخب و نمايش دادن رفتارهاي هيجاني هر روز در بدنه اجتماعي اثري معكوس و منفي داشت اما اصولگرايان آنچنان درگير به رخ كشيدن قدرت خود براي رقيب بودند و آن‌قدر به لطايف الحيل‌ها و كمك‌هاي برخي نهاد‌ها دل خوش كردند كه ناخواسته حالا مي‌بينند كه فرمان ماشين قدرت و سياست كه تا سال‌ها از راست به چپ نمي‌پيچيد حالا با قدرت راي مردم و كم كم از دست آنان خارج مي‌شود. آنها شايد بازهم بر طبل پيروزي در انتخابات بكوبند اما اتفاقاتي واقعي همچون ناديده گرفتن اصولگراياني همچون علي لاريجاني و ديگراني بي‌ترديد مايه درد سر آتي آنان خواهد شد. اصولگرايان امروز با ديدن پيروزي اصلاح‌طلباني گمنام بر ژنرال‌هاي پر طمطراق‌شان به اين نتيجه خواهند رسيد كه براي ماندگاري در قدرت بايد راه و روشي ديگر را به كار بگيرند، همان كاري كه اصلاح‌طلبان امتحانش را در انتخابات رياست‌جمهوري ومجلس پس داده‌اند.

  • ائتلاف بزرگ، انتخاب عقلانی

 سیدرضا صالحی امیری رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران در ستون سرمقاله روزنامه ايران نوشت:

صندوق‌های رأی واجد پیام‌های نهفته‌ای است که رمز گشایی از آن می‌تواند به درک بهتر مسئولان از مطالبات اصلی مردم و اصلاح رویه‌های نادرستی که خود را مقابل رأی مردم می‌بیند بینجامد. در واقع مردم با اعتماد به سازوکار انتخابات و علنی کردن گرایش خود، به طرح مطالبات اصلی پرداختند و انتظار تحقق خواسته‌های  خود از جمله حل چالش‌های اقتصادی، آسیب‌های اجتماعی، حفظ امنیت ملی و... را از منتخبان خود طلب کردند. واقعیت آن است که بعد از شمارش آرا، بخشی از  پیام‌های نهفته انتخابات فراموش می‌شود.

از این رو فارغ از نتیجه شمارش آرا، تحلیلگران و کارشناسان جامعه شناسی، باید رفتارشناسی انتخاباتی جامعه ایران و پیام‌های نهفته در آن را در دستور کار خود قرار دهند. انتخاب پرشور هفتم اسفند با مشارکت بالای 60 درصدی مردم ایران، یک تصمیم آگاهانه و بیانگر رشد و بلوغ سیاسی آنان در تعیین حق سرنوشت است.  برغم همه محدودیت‌ها و ایجاد موانع و چالش هایی که در مسیر این انتخابات قرار گرفت، اقبال به صندوق رأی نه به عنوان یک تاکتیک که به منزله یک استراتژی موفق بدرستی عرصه را برای تحریم و قهر یا مناقشه تنگ کرد. ظرفیت عظیمی که در این انتخابات از رهگذر ائتلاف سه جریان اصیل و دارای تبار انقلاب، یعنی اصلاح طلبان، اعتدالیون و اصولگرایان معتدل پدید آمد و در تاریخ سی و هفت ساله انقلاب اسلامی حرکتی بی‌نظیر در عرصه سیاست داخلی قلمداد شد، امید رفتار عقلانی و هوشمندانه مردم در قبال اقدام دوراندیشانه  این جریان‌ها را در دل‌ها ایجاد کرده بود. اکنون حماسه شکوهمند دیگری شکل گرفته که فرصت‌های بزرگی را پیش روی کشور قرار داده است.

گذر از انتخاب پوپولیستی و احساسی به انتخاب آگاهانه،  دستاورد بزرگی است که باید مورد ارزیابی و بررسی جامعه شناسان قرار بگیرد. در فرآیند تصمیم‌گیری عقلانی، انتخاب بین گزینه‌های ممکن صورت می‌گیرد نه بین گزینه‌های مطلوب و رسیدن به چنین تصمیمی نیازمند خردورزی و آگاهی بالایی است. برای فراگیر شدن چنین رویکردی جامعه باید به حدی از توسعه یافتگی رسیده باشد تا رفتاری عقلانی از خود بروز دهد. از این رو برخلاف نظر عده‌ای که توسعه سیاسی را مطالبه مردم نمی‌دانند، معتقدم توسعه سیاسی از اولویت‌های فرآیند توسعه در ایران به شمار می‌رود؛  روندی که از سال 1376 آغاز شده و با فراز و نشیب‌های بسیار راه خود را بتدریج باز می‌کند.

نباید فراموش کرد که در جامعه ایرانی به دلیل ضعف نهادهای مدنی، عرصه رقابت انتخاباتی با مشکلاتی روبه رو است و مسیر انتخاب و طرح درست مطالبات چندان سهل و آسان نیست. مسلماً اگر امکان رشد و تقویت احزاب در عرصه سیاسی ایران بیشتر بود، رفتار انتخاباتی جامعه هم به موازات آن به سمت عقلانیت بیشتری سوق پیدا می‌کرد. چرا که یکی از کارکردهای احزاب، تسهیل گری انتخاب مردم است. احزاب می‌توانند پیش از نظارت استصوابی و با سازوکارهای درون تشکیلاتی خود،به منظور مقبولیت بیشتر نزد افکار عمومی، نسبت به معرفی افراد موجه تر و شایسته تر اقدام کنند و از این منظر هزینه‌های ناشی از عدم تأیید صلاحیت‌ها از سوی هیأت‌های نظارت را به طور چشمگیری کاهش دهند. به میزانی که فضای رقابت حزبی محدود و تنگ تر شود، فضای تنش زایی و انگ زنی و تخریب و بی‌اخلاقی فراخ تر خواهد شد. چنانکه در انتخابات اخیر هم شاهد بی‌اخلاقی و حرمت شکنی‌هایی بودیم. تا آن جا که رئیس جمهوری محبوب، دکتر روحانی را به واکنش واداشت و در مقابل موج اتهام افکنی‌ها تأکید کرد: «به فهم مردم توهین نکنید... استعمارگران پیر قدیمی را بزرگ و ملت ایران را کوچک نشمارید.» مردم در هفتم اسفند یک «نه» بزرگ به بی‌اخلاقی گفتند و از تبلیغات تخریبی، انگ زنی و برچسب زنی دروغین انگلیسی و رویکردهای غیر ملی برخی رسانه‌ها اعلام برائت کردند.

نتیجه انتخابات هفتم اسفند از منظری دیگر، رفراندوم ملی در اقبال به رویکرد دولت تدبیر و امید و حمایت از سیاست‌های جناب آقای روحانی هم هست تا دولت ایشان بتواند مسیر آغاز شده از بهار 92 را  با اقتدار بیشتری پیموده و برای اجرای برجام 2 گام‌های محکم‌تری بردارد.

 

پیروز این رقابت بی‌شک در وهله اول ملت بزرگ ایران و نظام سیاسی جمهوری اسلامی  است که میزان مقبولیت و اقتدار خود را با تدبیر رهبر معظم انقلاب مبنی بر مشارکت حداکثری مردم، به رخ جهان کشید و در وهله دوم تمام جریان‌های سیاسی درون نظام که با حفظ هویت خود و مرزبندی شفاف با مخالفان جمهوری اسلامی در رقابت انتخابات ایفای نقش کردند و میزان مقبولیت و مشروعیت خود را نه از روابط پشت پرده یا پشت کردن به انقلاب قهر با صندوق رأی، که با مراجعه به آرای عمومی کسب کردند. تداوم و تقویت این رویکرد می‌تواند جلوی هر فرصت سوزی را بگیرد و منشأ تحولات قابل توجهی شود. می‌توان گفت رفراندوم ملی هفتم اسفند محصول ائتلاف بزرگ عقلانی  و رهبران جریان‌های اصلاح طلبی واعتدالی با اصولگرایان معتدل  بود. برگزاری سالم انتخابات و تمکین به آرای ملت هم، اعتماد بازسازی شده  نزد افکار عمومی را به میزان تصاعدی بالا می‌برد و به ارتقای سرمایه اجتماعی می‌انجامد. باید از همه دست اندرکاران این امر بویژه برادر عزیزم جناب مهندس مقیمی که مسئولیت سنگین ستاد انتخابات کشور را عهده دار بود صمیمانه تشکر کنم.

  • 6 نكته در مورد انتخابات 7 اسفند

روزنامه رسالت در ستون سرمقاله‌اش نوشت:

* نكته اول: برنده واقعي اين انتخابات بي ترديد نظام مقدس جمهوري اسلامي ، حضرت امام خامنه اي و مردم هستند و بازنده اين ميدان دشمنان اين نظام مقدس و در صدر آن شيطان بزرگ و عناصر دلال و نفوذي شيطان در داخل بودند. غرب به ويژه آمريکا که روي پسا برجام بيش از حد حساب باز کرده بود، هم اينک خوب فهميده که در مصاف به رهبري ايران در بازي دوقطبي سازي هاي کاذب قافيه را به کلي باخته است . البته اين موضوع در مورد برخي از دولتمردان خودمان که روي پسابرجام حساب هاي خاصي باز کرده بودند نيز صادق است * نكته دوم: مردم در اين انتخابات نشان دادند که در وهله اول برايشان رضايت رهبري معظم انقلاب شرط است نه رضايت احزاب سياسي و...

و در وهله ثاني با هيچ حزب و فردي عقد اخوت نبسته اند و ميزان رضايتمندي مردم به نمايندگان به ميزان کارآمدي و تعهد آنان به نظام و خدمت خالصانه به مردم و... بستگي دارد .

در اين خصوص تعدادي از نمايندگان فعلي مجلس با عدم اقبال مردم در حوزه انتخابيه خود مواجه شده و از حضور در مجلس بعدي محروم شدند و اين درس بسيار خوبي است به کساني كه موفق به جلب اعتماد مردم براي حضور در مجلس دهم شده اند که از همين آغاز راه کمر خود را براي خدمت واقعي به مردم و انجام تکاليف نمايندگي خود در چار چوب قانون اساسي و تبعيت از منويات و انتظارات ولايت فقيه محکم بسته و از بازي هاي سياسي فاصله بگيرند.

درس هاي مردم به نمايندگان طبعاً براي احزاب سياسي نيز درس آموز است و به آنان تکليف مي کند که با هر سليقه و گرايشي ، حضور در مجلس را براي خدمت بيشتر و خالصانه تر به مردم و نظام مغتنم شمرده و به شدت از ورود در معرکه هاي هم آغوشي با بيگانگان فاصله بگيرند.

نامزدهاي راه يافته به مجلس دهم بايد بدانند که دشمنان مانند شيطان در کمين آنان نشسته اند تا با تحت تاثير قرار دادن آنان زمينه نفوذ به نظام را فراهم نمايند.

علاوه بر موضوع نفوذ براي مردم بسيار مهم است که نمايندگان از لابي هاي ثروت و فساد اقتصادي و... فاصله بگيرند و مواظب باشند که دامن آنان به هيچ وجه به مفاسد اقتصادي و... آلوده نشود.

* نكته سوم: فرمان تشکيک در نتايج انتخابات از آمريکا صادر شد.

سخنگوي وزارت خارجه آمريکا در اولين موضع گيري پيرامون انتخابات ايران اعلام کرد : « انتخابات ايران بايد شفاف باشد. مردم ايران بايد آزادانه عقايد خود را بيان کنند. »

درحالي فرمان تشکيک در نتايج انتخابات ايران از آمريکا صادر مي شود که روزنامه تايمز در تحليلي نوشت : « پيروزي اصولگرايان در انتخابات ايران محرز است به نظر مي رسد اصلاح طلبان از هم اکنون بازنده انتخابات روز جمعه خواهند بود. » با اين تفاسير به نظر مي رسد اولين واکنش کدخدا پذيران و فتنه گران نسبت به انتخابات قابل پيش بيني باشد.

* نكته چهارم: نتايج قم قطعي شد/ لاريجاني با هفتادهزار راي اختلاف دوم شد.

با توجه به آمارغيررسمي منتشره از شمارش آراء شهر قم از مجموع 464071 راي آقايان:

امير آبادي با  225556 راي-لاريجاني با  162040 راي-ذوالنور با 143654راي به عنوان نمايندگان قطعي اين شهر برگزيده شدند.

گفتني است لاريجاني که در انتخابات پيشين مجلس، بابيش از 270 هزار راي نفر اول شده بود؛ در اين دوره از انتخابات با کاهش 110هزار نفري آرائش به عنوان نفر دوم قم به مجلس راه يافت.

در انتخابات گذشته وي 65 درصد کل آرا را به خود اختصاص داد. ولي دراين انتخابات لاريجاني توانست 34 درصد کل آرا را به خود اختصاص دهد. اين آرا را بايد تحليل کرد. بايد  ديد مردم در داوري خود نسبت به ارزيابي انجام وظايف نمايندگان چه فکري مي کنند و به آنها در دوري و نزديکي به اين وظايف چه نمره اي مي دهند؟

*  نكته پنجم: درسي که حزب بنفش اعتدال از اين انتخابات مي آموزد

دولتمردان قبل از اتمام شمارش آراء به خوبي  متوجه شده اند که ايجاد مجلس دولتي و انعقاد قراردادهاي سري و به دور از چشم مردم و نمايندگان ، توهم و سرابي بيش نبوده است و ايجاد مجلس اصلاح طلب و اعتدالي از هم اکنون خوابي تعبير ناشدني و آرزويي دست نايافتني است. طبعاً اين عدم توفيق براي پسابرجامي ها، نامبارک است. دولتمردان که در آرزوهاي خود از پسابرجام فرصتي براي ورود به ميدان برجام 2 تا برجام 2020 ساخته بودند هم اينک چاره اي جز تمکين از اراده ملي و تبعيت از رهبري ندارند.

* نكته ششم : انتخابات 7 اسفند خلق حماسه اي ديگر از جنس 9 دي اين انتخابات براي فتنه گران هم حاوي صدها درس و حکمت انقلابي از جنس خلق حماسه 9 دي بود.

بزرگترين پيام در اين انتخابات براي اصحاب جمل و فتنه گران، تثبيت امنيت و اقتدار ملي بود.

ترکيب منتخبين ملت به گونه اي است که اكثريت مجلس آينده نيز همچنان در اختيار سربازان ولايت و خادمان نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران خواهد بود که با تمام قوا از حريم "استقلال و ولايت" دفاع نموده و پاسدار آزادي ملت خواهند بود.

اين انتخابات پس از حماسه فراموش نشدني 22 بهمن امسال براي خواص قابل پيش بيني بود. خواص واقعي که همواره در کوران حوادث پشت سر رهبري و مردم بوده اند پيام 22 بهمن را درک کرده بودند .

حماسه 7 اسفند پيامي شفاف نيز براي حاميان غرب دارد و آن اينکه نقشه هاي آنان براي نفوذ با مشکلات بسيار جدي مواجه شده و از اصحاب جمل براي آنان کاري ساخته نيست.

  • امتداد تجربه ٩٤ در ٩٦

عبدالواحد موسوي‌لاري . نایب‌رئیس شورای‌عالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان در ستون سرمقاله شرق نوشت:

انتخابات هفتم اسفند چند ویژگی داشت. ویژگی اول این بود که مردم، برای حضور در عرصه انتخابات مصمم شدند و این حضور در نقاط مختلف کشور، با شور و شعور توأمان بود. در تهران و شهرهای بزرگ که بیش از یک کرسی در مجلس دارند،  باوجود فضاسازی رسانه‌های منتسب به یک جناح خاص که خواستار بی‌اعتنایی مردم به فهرست‌ها و تصمیم‌گیری روی اشخاص بودند، مردم کاملا برعکس عمل کرده و فهرستي رأی دادند. «فهرست‌محور»بودن یکی دیگر از ویژگی‌های انتخابات مجلس دهم و خبرگان پنجم بود. در واقع مردم به گرایش‌های سیاسی ائتلاف‌ها و چهره‌هایی که مؤید تدوین‌کننده فهرست‌ها بودند اعتماد کردند. رخداد رد صلاحیت‌ها و حذف چهره‌های معروف، مردم را متوجه «نقطه اتکایی» فهرست اصلاح‌طلبان کرد و آنان در جبهه‌های سیاسی، این مؤلفه را یافتند. این البته درباره شهرهای بزرگی مثل تهران، اصفهان، شیراز و تبریز صادق است. در این شهرها اعتماد به احزاب، جناح‌ها و گروه‌ها مشخص بود.

از ویژگی‌های دیگر انتخابات هفتم اسفند، توجه جریانات مختلف به تجربه‌های گذشته بود. به طور مثال جریان اصلاحات تلاش کرد مدل تجربه‌شده و موفق انتخابات ریاست‌جمهوری سال ٩٢ را در انتخابات مجلس ٩٤ نیز به کار بگیرد. حرکت به سمت ائتلاف و اهمیت‌یافتن آن، مهم‌ترین دستاوردی بود که در جریانات سیاسی حاصل شد. احزاب براساس شرایط به‌وجود‌آمده، سلیقه‌های درون‌جناحی را کنار گذاشتند و به صورت اجماعی وارد صحنه انتخابات شدند. این روند به گونه‌ای بود که جامعه هم احساس کرد جریانات سیاسی داخل یک جبهه و ائتلاف، قدم‌هایي جدی در جهت هم‌گرایی برداشته‌اند.

البته اصولگرایان نتوانستند به هم‌گرایی کامل برسند و با چند فهرست وارد انتخابات شدند؛ اما اصلاح‌طلبان در قالب ائتلاف منسجم انتخابات ٩٢، قدم به عرصه انتخابات مجلس دهم گذاردند.

بااین‌حال در هر حوزه‌ای که این نقطه قوت نادیده گرفته شد، مشکلاتی بروز کرد که آثار آن را در برخی شهرستان‌ها می‌توان مشاهده کرد. البته این موارد نادر است اما بعضی از احزاب راه خود را جدا کردند و به‌این‌ترتیب، هم به خودشان ضربه زدند و هم ائتلاف را دچار آسیب کردند. نکته دیگر درباره این انتخابات، آرامش حاکم در سطح کشور در مراحل مختلف برگزاری انتخابات بود به این ترتیب که جریانات مختلف سیاسی بر این باور بودند كه هر نوع تندروی و تنش به زیان آنها و منافع ملی تمام خواهد شد. توصیه مسئولان دولت و چهره‌های شاخص اصلاحات مبنی بر حفظ خونسردی و آرامش در مقابل حرکت‌های تحریک‌کننده، به خوبی در تمام سطوح هواداران اصلاحات پیگیری شد و این جای تقدیر بسیار دارد. اکثر فعالان سیاسی جریان مقابل نیز سعی کردند در قالب یک جریان رقیب و نه مخالف خود را نشان دهد که این نقطه قوت آنها و یک گام به جلو ارزیابی می‌شود.

بااین‌حال این جریان سیاسی از امکان وسیع تبلیغی برای مطرح‌کردن خود برخوردار بود و حتی در مواردی از آیین‌نامه‌های انتخاباتی و تبلیغاتی عدول کرد. بااین‌حال این جریان به این نتیجه رسیده بود که با رقبای خود فقط در قالب رقیب مواجه شود.

و اما نکته آخر درباره انتخابات هفتم اسفند، نابرابری در تبلیغات انتخاباتی بود. که از بین دو جریان اصلی موجود، جریان اصولگرا از دو ماه پیش همه امکانات را در اختیار داشت و همه کاندیداهای آنها با دریافت تأیید صلاحیت، از لحاظ تبلیغاتی، منابع مالی و رسانه‌ای از آمادگی لازم برخوردار بودند.

 در سوی مقابل جریان اصلاحات تا روز بیست و هفتم بهمن، در بسیاری از حوزه‌ها حتی در تهران نتوانسته بود فهرست‌های خود را نهایی کند؛ چراکه وضعیت کاندیداهای این جریان در خصوص تأیید صلاحیت‌ها همچنان در هاله‌ای از ابهام قرار داشت و در آخر هم تغییر خاصی پیدا نکرد. البته این روند در دوره‌های گذشته هم رخ داده بود اما این دوره به طور بی‌سابقه‌ای خود را نشان داد.

جریان اصلاحات در حدود ٧٠ حوزه کاندیدا نداشت و خیال جریان رقیب از این بابت راحت بود. ازاین‌رو فعالان سیاسی و بزرگان اصلاحات در انتظار آخرین بررسی‌های شورای نگهبان ماندند و بعد از آن این مسئله فرصت زیادی از تبلیغات را از ما سلب کرد.

آنچه در این میان نباید فراموش شود، دستاوردهای اجماع‌ و هم‌گرایی کم‌نظیر ایجاد شده در این انتخابات است که کنشگران اصلاح‌طلب حتما به این سرمایه گرانبها توجه لازم را دارند. یعنی همان‌طور که در انتخابات ٩٤ از تجربه سال ٩٢ استفاده شد، این انتخابات نیز باید اندوخته‌ای باشد برای سال ٩٦ و چنانچه كاستي‌هايي هم وجود داشته در فرصت باقي‌مانده نسبت به رفع آنها اقدام كنيم.