به گزارش فارس، آیتالله سیدمحمد علوی گرگانی از مراجع تقلید در درس اخلاق ميگويد:
ای اباذر! چه افرادی که به استقبال و دنبال روز رفتند، ولی نتوانستند آن روز را به پایان برسانند. یعنی عمرشان کفاف نکرد و اجل سر آمد و چه بسیار افرادی که منتظر فردا بودند و برای فردا برنامهریزی میکردند که فردا چه کنیم، اما به فردا نرسیدند.
اگر نگاهی به اجل خود و مسیر آن بکنیم، آرزوهای دور و دراز که باعث مغرور شدن آنهاست، را دشمن خواهی داشت.
اگر به اجل و سرنوشت آن بیاندیشیم، درمییابیم که ما در مسیر اجل قرار گرفتهایم؛ یعنی هیچ اطمینانی نیست که انسان ساعت دیگر هم زنده باشد. کِی این دروگر بیاید و ما را درو کند؟ و هیچ معلوم نیست حضرت عزرائیل (ع) کی تشریف بیاورند و جان ما را بگیرند.
جداً اگر انسان به اجل و عمر خودش توجهی داشته باشد، همینطور است و جای تعجب نیست. با اینکه خداوند بشر را نسبت به اجلش آگاهی نداده و نفرموده که عمر انسان کِی به سر میرسید، با این حال کارهای ما طوری است که گویی همیشه میخواهیم در دنیا زنده بمانیم. همانطور که حضرت امیر (ع) میفرماید: «چقدر اولاد آدم، بیچاره و بدبخت است»، زیرا یکی از بدبختیهای بشر طبق فرموده حضرت علی (ع) این است که «مکتومالاجل» است، یعنی اجلش پوشیده شده است.
چه وقت پایان عمر ما است، نمیدانیم که چه روزی دفتر زندگی ما بسته میشود، نمیدانیم چه زمانی پرونده ما را جمع میکنند، نمیدانیم. چه بسیار افرادی که از ما قویتر و نیرومندتر و سالمتر بودند، دور هم بودند و میگفتند و میخندیدند، یکدفعه دیدیم از دنیا رفتند و تعجب هم میکردیم، چطور شد که فلانی از دنیا رفت؟ او که سابقه کسالت و مریضی نداشت، به هر حال با اینکه تاریخ مرگ خود را نمیدانیم، کارهای ما اینگونه است، وای بر آن روزی که خدا میفرمود: تا فلان موقع زنده هستید، چه میکردیم. خدا میداند چقدر نسبت به یکدیگر زورگویی میکردیم.
با اینکه بشر نمیداند چه زمانی میمیرد و احتمال میدهد چیزی از عمرش باقی نباشد و به حسابش میرسند، این قدر جنایت و خیانت میکند. اینجا است که حضرت میفرماید: «چه بسیار افرادی که انتظار فردا را میکشند، ولی به آن نمیرسند»، آنگاه حضرت میفرماید: «اگر اجل خودت و مسیری که در این راه برای تو تعیین کردهاند را بنگری، از آرزوهای خود خشمناک میشوی و دیگر از غروری که از آرزوها به دست میآید، کناره میگیری».
این آرزوها است که انسان را بدبخت میکند، مخصوصا در این دوران که همه کارها به صورت آرزو درآمده است؛ یعنی همه کارها به صورت وعده است. اگر انسان کارهای هر روز را همان روز تمام کند، چقدر زیبا است.
روزی «اُسامه» معاملهای را انجام داد و در آن وعده یکماهه داد. این خبر که به گوش پیامبر اکرم (ص) رسید، ایشان اسامه را سرزنش کردند که چقدر آرزویش دراز است. «ان اسامه لطویل الامل»؛ آیا اسامه میداند که یکماه دیگر زنده است؟!
امروز جامعه ما از آن مسیری که باید داشته باشد، فاصله گرفته است، حتی معاملاتی که انجام میشود، چند ساله است. من معتقدم اینها یک سلسله مسائل استدراجیه است و اگر خدای ناکرده اینگونه باشد، خطر دارد. قرآن کریم در این خصوص میفرماید: «سَنَسْتَدْرِجُهُم مِّنْ حَیْثُ لاَ یَعْلَمُونَ»؛ یعنی گاهی اوقات بندگانم را به استدراج میکشانم، یعنی رفتهرفته آنها را از بین میبرم و طوری میشود که در مسیر بدبختی و گرفتاری و خطر قرار میگیرند.
قرآن کریم میفرماید: «اگر در مسیر دنیا قرار گرفتی، بترس که مبادا استدراج باشد». دنیا ظاهرش خوش خط و خال است و باطنش خراب. خداوند متعال در آیه 45 سوره مبارکه «قلم» میفرمایند: «وَ أُمْلی لَهُمْ إِنَّ کَیْدی مَتینٌ» ما اینجا مهلت میدهیم که هر کاری میخواهند انجام دهند؛ چراکه نقشههای ما محکم و دقیق است.