او كه از ميهماني برميگشت وقتي براي پيدا كردن كمك كنار خيابان ايستاده بود، در دام سياهي افتاد كه 2جوان سانتافهسوار پهن كرده بودند.ساعت 3بامداد 21مردادماه امسال مأموران كلانتري 123نياوران هنگام گشتزني در خيابان كامرانيه جنوبي سانتافه سفيدرنگي را در يكي از كوچهها ديدند كه بهنظر ميرسيد افرادي داخل آن هستند.
ماشين روشن بود و موضوع مرموز بهنظر ميرسيد و همين باعث شد كه مأموران به طرف سانتافه بروند. راننده كه پسري جوان بود به محض ديدن خودروي پليس تصميم به فرار گرفت. به جز او پسرديگري داخل ماشين بود و همزمان دختري در عقب سانتافه را باز كرد و درحاليكه فرياد ميزد و وضعيت نامناسبي داشت خود را به بيرون پرت كرد. 2جوان سانتافهسوار با حركات مارپيچ توانستند از دست مأموران فرار كنند و دختر جوان كه وحشت كرده بود، درحاليكه آسيبي نديده بود به كلانتري منتقل شد.
او در جريان تحقيقات گفت: دو ساعت قبل در خيابان اندرزگو بودم كه ماشينم ناگهان خاموش شد. خانه دوستم مهمان بودم و ميخواستم به خانه خودمان بروم. عجله داشتم و دنبال كمك ميگشتم كه در آن وقت شب 2جوان كه سوار بر سانتافه بودند به سمت من آمدند و زمانيكه ديدند ماشينم خراب شده ادعا كردند كه ميتوانند كمكم كنند. آنها گفتند كه باتري ماشين خالي شده و بايد به خانه بروند و سيم رابط بياورند. آنها پيشنهاد دادند تا سوار ماشينشان شوم و همراه آنها بروم چراكه ميگفتند در آن وقت شب درست نيست دختر تنها در خيابان باشد. من كه به آنها اعتماد كرده بودم سوار ماشين شدم اما نميدانستم كه آنها درحالت عادي نيستند و نيت شومي در سر دارند. در بزرگراه چمران بوديم كه يكي از آنها با تهديد چاقو به صندلي عقب آمد.
شوكه شده بودم. پسرجوان ميگفت كه اگر سر و صدا كنم مرا ميكشد. او با تهديد مرا مورد آزار و اذيت قرار داد و پس از آن جاي خود را با راننده عوض كرد. دو جوان شيطان صفت حتي با زور و تهديد پول و طلاهايم را سرقت كردند و به خيابان كامرانيه رفتند. در همين هنگام پليس رسيد و آنها هول شدند. من هم توانستم خودم را از ماشين به بيرون پرت كنم.
- من بيگناهم
با اين شكايت تيمي از مأموران اداره 16پليس آگاهي پايتخت با دستور قاضي حسين پور، بازپرس شعبه پنجم دادسراي جنايي تهران تحقيقات خود را در اينباره شروع كردند. دختر جوان هنگامي كه سوار سانتافه شده بود چشمش به گواهينامه راننده كه روي كنسول وسط خودرو بود افتاده و مشخصات او را بهخاطر سپرده بود.
همين سرنخ باعث شد كه مأموران سرانجام راننده را شناسايي كند. او 16اسفندماه درحالي به پليس آگاهي احضار شد كه خبر نداشت دختر جوان شكايت كرده است. پسر28ساله كه دانشجوي رشته دكتري است وقتي فهميد ماجرا از چه قرار است همه اتهاماتش را رد كرد و به مأموران گفت: آن شب من و دوستم سوار ماشين بوديم كه چشممان به دختر جوان افتاد.
او ماشينش خراب شده بود و هنگام كمك به او با هم آشنا شديم. پس از آن او براي آشنايي بيشتر و صحبت سوار ماشين ما شد. حتي براي صرف شام به رستوران رفتيم و هيچ كاري با زور و تهديد انجام نداديم. او گفت: وضعيت مالي ما خيلي خوب است و هيچ پول و طلايي از دختر جوان سرقت نكرديم. حتي وقتي وارد كوچه شديم به محض رسيدن پليس، ترسيديم و دختر جوان را از ماشين بيرون انداختيم و فرار كرديم. به گزارش همشهري، هماكنون قاضي براي پسرجوان قرار بازداشت موقت صادر كرده است و تحقيقات براي دستگيري همدست او ادامه دارد.