آدمي بايد همسرش را با نقصهايش بپذيرد. ديگر دوره انتخاب گذشته و شما شريك زندگي خود را براي هميشه انتخاب كردهايد. هيچكس هم بينقص نيست. مشاهده زندگي ديگران و مقايسه همسر خود با ديگران هم كه به كل كار غلطي است. هر كس را به ميزان وسعش درنظر بگيريد.
اگر چنين كرديد ميتوانيد با همه تعامل داشته باشيد و از حضور همه لذت ببريد. يكي از موانعي كه مانع ايجاد ارتباط صحيح ميان زن و شوهر ميشود آرمانگرايي و كاملگرايي در خصوصيات اوست. خطا از هر كسي سرميزند و هيچكس كامل نيست. مگرشما خطا نميكنيد كه انتظار داريد ديگران خطا نكنند و مگر شما ايدهآل هستيد كه انتظار داريد ديگران ايدهآل باشند. متأسفانه گاهي اوقات از خودمان خيلي راحت ميگذريم ولي از ديگران خير.
ما لازم است كه نسبت به ديگران صبور باشيم. يكي از مصاديق صبر اين است كه شما در صبر پيشدستي كنيد؛ مثلا ميبينيد كه همسرتان يك فرد عصباني است، صبر در اينجا يعني اينكه من اسباب عصبانيت او را بهوجود نياورم. او را بايد تغيير دهيد ولي اين تغيير تدريجي است. بايد نقاط ضعف و قوت و حساسيت همسرتان را بشناسيد. درست است كه او بايد روي خودش كار كند ولي شما نيز بايد حواستان باشد.
بار اول و دوم كه درگيري ايجاد ميشود، اين نقاط حساس را متوجه ميشويد؛ مثلا همسرتان وسواسي است، شما كاري نكنيد كه او بيشتر حساس شود؛ مثلا حساس است كه بعد از حمام دمپايي بپوشد، خب، بپوشد؛ اين يعني صبر. و يا ممكن است همسرتان منظم نباشد؛ شما با نظم داشتن، اين مشكل را حل كنيد.
صبر يعني درك متغير زمان در ابعاد وجود انسان، چرا كه خيلي از مسائل را زمان حل ميكند. در زندگي مشترك نيز زمان بايد بگذرد تا زندگي بهتر شود؛ 2 يا 3 سال و شايد بيشتر. سختترين مصيبتها كه حتي زندگي را براي مدتي بيمعنا ميكند، با گذشت زمان هضم ميشود؛ مثلا با مرگ يكي از عزيزان، انسان در ابتدا بسيار ناله و جزع ميكند اما پس از گذشت چند سال، جزع اوليه معنايي ندارد. اين يعني اينكه زمان، مسئله را حل ميكند.
زمان، حلال مشكلات است. فقط عيب ما اين است كه صبر نميكنيم. حال من چكار كنم تا زمان سپري شود؟ مثلا با كودك كه ميخواهيد سفر كنيد، بايد به او اسباببازي بدهيد و مشغولش كنيد تا حوصلهاش سر نرود. حين مصيبت هم بايد خود را مشغول كنيد. زمان، هنگامي كه فرد هيچ كاري نداشته باشد، بسيار دير ميگذرد ولي اگر مشغول باشد، ساعتها ميگذرد و وي متوجه نميشود.