بهانههاي شادي در اين دنياي بزرگ ميتوانند خيلي كوچك باشند حتي به قد و قواره خريد يك جعبه شيريني خانگي از جشنواره آجيل و شيريني كه به نفع دختران خيريه توانبخشي «همدم» برپا شده است؛ جشنوارهاي كه چند تا جوان باني آن شدهاند. در روزهاي مانده به نوروز، بنياد لبخند كودك در مشهد، جشنوارهاي برپا كرد كه عوايد آن به نفع 400دختر معلول و نيازمند هزينه ميشود.
به باغي بزرگ در مشهد رفتيم كه ميزبان برپايي اين دورهمي پر از خير و بركت بود. در اين مراسم خيريه از بزرگ و كوچك و زن و مرد حضور پيدا كرده بودند. بچهها با صورتهاي نقاشيشده براي خريد خوراكيها عجله داشتند و بزرگترها اما سر ميزهايي كه عرضه صنايعدستي و هنري داشتند، صبورانهتر و با دقت بيشتري دست به انتخاب ميزدند.
عباسعلي سپاهي يونسي، يكي از بازديدكنندگان است. او ميگويد: وقتي ما به ديگران كمك ميكنيم در واقع بهخودمان كمك ميكنيم. اين شاعر كودك و نوجوان دومين بار است كه در اين برنامه شركت ميكند و طعم جانانه حضور در اين همنشيني، سال گذشته به جانش چسبيده است.
او باور دارد كه روح انسان با كمك كردن، نفس ميكشد؛ هواي روان آدمي تازه ميشود. حضور در چنين فضايي، انرژي مثبتي است كه بهخودمان هديه ميكنيم. در كنار آن ميتوانيم ببينيم كه به چه كساني داريم كمك ميكنيم؛ دليلي ميشود براي بيشتر فكر كردن به زندگي خودمان، به زندگي بچههايي كه در اطراف ما به سختي دارند زندگي ميكنند. به باور او، هر كدام از ما ممكن بود جاي اين بچههاي معلول باشيم و اگر نيستيم بايد به شكرانه سلامتمان كمك كنيم.
بهخاطر اين سلامتي ميتوانيم شكرگزار نعمات خداوند باشيم. كمك اندك ما به كساني كه نيازمند هستند، تشكر از خداوند است. ليلا خيامي هم مادري است كه به همراه پسرش به اين جشنواره آمده است. او معتقد است كه حضور كودكان در چنين برنامههايي، بذر نوعدوستي را در قلبشان ميكارد. او كه چند باري به مؤسسه همدم رفته و بچههاي تحت پوشش آن را به چشم ديده است، ميگويد: اين بچهها دور از چشم جامعه هستند اما بهتر است ديده شوند تا مردم ببينند چنين بچههايي هم هستند. اين بچهها حق زندگي كردن و آرزو كردن دارند. اين بچهها چيزي نميخواهند جز محبت. خوب است كه مردم به مؤسسه همدم بيايند و كنار اين بچهها باشند، حتي در حد يك ساعت هم كه شده در كنار اين بچهها باشند، حضور ما براي آنها به اندازه يك دنيا ارزش دارد.
- خوبيهايشان پايبندم كرد
با اينكه رشته سينما خوانده بود اما همه روياهايش را در پايتخت رها كرد و به پايتخت دلها آمد. وقتي با بچههاي همدم، دمخور شد ديد كه نمكگير شده است و نميتواند از آنها دل بكند. زينب دهقاني چند سالي ميشود كه به همدميها پيوسته و با بچههاي اين مؤسسه خيريه، تئاتر كار ميكند. او ميگويد: خوبي اين برنامهها اين است كه مردم از اتفاقاتي باخبر شوند كه از آنها مطلع نبودهاند؛ مثلا مؤسسه همدم بچههايي دارد كه بسيار هنرمند هستند؛ از همه لحاظ. اين مراسم باعث ميشود كه با اين بچهها بيشتر آشنا شوند. در كنار اين بچهها هم آدمهاي مهرباني هستند كه بهآنها كمك ميكنند. اين باعث آشنايي مردم با اين آدمهاي مهربان هم ميشود. دهقاني، مسئول هنرهاي نمايشي اين مؤسسه خيريه است. او تعريف ميكند: يك روز از تهران براي اكران مستند برادرم به مشهد آمدم الان همان يكروز من به 3 سال تبديل شده است. بچههاي همدم اينقدر خوب هستند كه امكان ندارد كسي را كنار خودشان نگهندارند، مهربانيهايشان دامنگير است. او براي توانمند كردن بچههاي معلول اينجاست. مسير زندگياش او را به سمت مشهد هدايت كرده تا به اين بچهها، تئاتر آموزش بدهد. بچههايي كه نميتوانستند صحبت كنند حالا راحت ارتباط ميگيرند. زينب دهقاني ميخواست ثابت كند بچههايي از جنس همدم هم ميتوانند و گاهي آنقدر بيشتر كه از يك فرد عادي هم در بروز استعدادهايشان فراتر ميروند.
- به من ثابت كردند كه ميتوانم
امسال يكي از بچههاي معلول مؤسسه همدم در جشنواره منطقهاي كوير كه مختص تئاتر معلولان است، موفق به كسب جايزه بهترين بازيگري زن در همه بخشها شد. به باور دهقاني، اين بچهها صادقانه روي صحنه ميروند و استعداد و توانايي زيادي دارند. اين بچهها به يك تكان كوچك نياز داشتند تا ديده شوند چون انگيزه دارند و منتظرند كه يكي آنها را هل بدهد. او ميگويد: دمخور بودن با اين بچهها در زندگي من بسيار اثرگذار بوده است. بيشترين موفقيتهايم در زندگي را مديون اين بچهها هستم. شايد سرزمين روياهاي دانشآموختگان سينما، تهران باشد اما ماندن كنار اين بچهها و كاركردن با آنها براي من موفقيت بزرگي بود كه آن را مديون تلاش بچهها هستم. اين بچهها دارند به من ثابت ميكنند كه ميتوانم.
وقتي او پيشنهاد تمرين تئاتر با بچههاي معلول جسمي و ذهني همدم را به مدير مؤسسه داد، خانم حجت استقبال كرد و گفت: چرا كه نه! بچههاي اين مؤسسه، بچههاي هنرمندي هستند كه گليم بافي، منجوق دوزي و ساخت صنايعدستي و هنري را انجام ميدهند. زينب فكر كرد كه اين بچهها نه فقط در هنرهاي دستي كه در هنرهاي نمايشي هم ميتوانند موفق باشند. روزهاي اول، كار كردن با همدميها برايش سخت بود. بايد ديالوگها را برايشان ميخواند تا حفظ شوند. بچههايي كه سواد خواندن ديالوگها را نداشتند الان به حدي رسيدهاند كه جايزه بهترين بازيگري تئاتر را ميگيرند. مهتاب لحظهاي كه بهترين بازيگري زن را گرفت، چنان گريه ميكرد كه داوران هم تحتتأثير قرار گرفته بودند و اشك ميريختند.
- براي 400 دختر معلول
چند تا جوان دور هم جمع شدند و بنياد حاميان لبخند كودك را راه انداختند. هدف اين چند جوان، يك چيز بود و آن هم خنديدن بچههايي كه بهخاطر سختيهاي زندگي، كم ميخندند. سامان مصطفايي، سرپرست بنياد كه براي دومينبار چنين جشنوارهاي را به نفع دختران همدم برگزار ميكند، درباره شكلگيري اين ماجرا توضيح ميدهد: آذرماه سال گذشته گروهي را با تعدادي از دوستان تشكيل داديم و تصميم گرفتيم كه كار خيري انجام دهيم ولي به مدل خودمان؛ يعني هزينه احساسي و عاطفي را جايگزين هزينه مالي كنيم. گروه كمكم شكل گرفت و بهمنماه پارسال، طرحي را با عنوان جشنواره آجيل و شيريني نوشتيم كه اگر قرار است مردم دمعيدي، خريد آجيل و شيريني داشته باشند از بازارچه نيكوكاري خريدشان را انجام دهند. آنها با مؤسسه نگهداري دختران معلول جسمي و ذهني همدم صحبت كردند تا درآمدهاي اين جشنواره به نفع 400 دختر اين مؤسسه هزينه شود.
آنها ميخواستند كه برنامههاي خيريه از حالت ساده و معمولي خودش خارج شود؛ يعني مكان برپايي جشنواره، مكاني در بهترين نقطه شهر باشد و جشنواره هم در سطحي بالا برگزار شود. تمام بچههايي كه پشت صحنه كار ميكردند، از دل و جان مايهگذاشته بودند و بدون هيچ چشمداشت مالي، فقط براي حال و دل خودشان، ميدويدند. براي اينكه جشنواره بدون كم و كاست برگزار شود. اعضاي بنياد به چند گروه تقسيم شدند و هر گروه مسئوليت تهيه محصولاتي از جشنواره را برعهده گرفت. آنها به سراغ برندها و شركتهاي بزرگ رفتند و از آنها درخواست كردند كه در اين امر خير شركت كنند؛ مثلا 2 روز را به سود مالي فكر نكنند.
- گاهي فراموش ميكنيم
كمك كردن به بچههايي كه فراموش شدهاند، حال مردمي كه دست ياري ميرسانند را بهتر ميكند. حضور در جشن شادي و لبخند كودكان، حال مردم را بهتر ميكند، آن هم در روزهاي پاياني سال. مردم در اين مراسم، با مؤسسات خيريه آشنا ميشوند و فرصت ياري رساني پيدا ميكنند. همه ما با وجود مشغلههايي كه داريم به وقت انجام كار خير، حال خودمان را بهتر ميكنيم. همه ما از نظر روحي و رواني، بهكار خير و كمك كردن نياز داريم.
سامان مصطفايي با لفظ كم توان و ناتوان نميتواند كنار بيايد. او معتقد است: بچههاي همدم با اينكه معلول هستند اما توانمندي بسياري دارند. متأسفانه وقتي بحث كار خير به ميان ميآيد، سطح اين بچهها را با عناويني چون كم توان و ناتوان پايين ميآوريم درحاليكه برخي از آنها از نظر توانمندي بسيار بالاتر از ما هستند. خود من از پشتكار و تلاش آنها درس گرفتهام.
به باور او، برنامههاي خيريه بايد در بهترين سطح اجرا شود و هرچه روي كار خير تبليغ شود كم است. در چنين جشنوارههايي، زنجيره مهرباني شكل ميگيرد و حس ياري رساني در مردم برانگيخته ميشود. بهتر اينكه كار خير به 2 روز ختم نشود و ادامه پيدا كند. مصطفايي ميگويد: حس مهرباني و خوبي در همه مردم وجود دارد اما وقتي درگير مسائل روزمره زندگي ميشوند، فراموش ميكنند كه با كمك كردن، روحشان را صيقل دهند. بچههاي ما هم كار داوطلبانه انجام ميدهند و البته مشغلههاي ديگر هم دارند اما براي بچهها از دل و جان مايه ميگذارند. ما تمام 12ماه سال نميتوانيم اعضاي بنياد را درگير كنيم ولي اگر مؤسسهاي براي كمك اعلام درخواست كند، ما از تمام توانمان بهره ميبريم.