گاهي اوقات اين تلخيها به قدري عميق ميشوند كه لباسهاي نو، بدون اينكه باز شود، دست نخورده باقي ميماند چرا كه صاحبانشان بهخاطر حوادث تلخ، جانشان را از دست دادهاند. آخرين شب چهارشنبه سال، براي خيليها بهجاي اينكه يادآور خاطرات شاد باشد، ارمغان تلخيها و از دست دادن دستها، چشمها و گاهي هم جانهاست. گفتن از اين حوادث، از زبان آنهايي كه مستقيما با اين حادثهها در ارتباط هستند، بيشك اثرگذارتر خواهد بود. بههمين دليل اينبار پاي صحبت آتشنشانان نشستيم تا آنها از خاطرات تلخ يكي از شادترين شبهاي سال برايمان بگويند. مرداني كه اولينها هستند در مقابله با چنين حوادثي و از نزديك با اين اتفاقات برخورد كردهاند؛ حوادثي كه حتي بهخاطر آوردن آنها نيز تداعيكننده ناراحتي است و اگر آنها امروز شروع به صحت كردند، به اين اميد است كه براي امداد و نجات به صحنههايي از اين قبيل ديگر نروند.
- يك چشم؛ بهاي تماشاي آتش
حادثه چهارشنبهسوري تنها گريبانگير آنهايي كه انفجار بهوجود ميآورند و مواد محترقه خريداري ميكنند، نميشود. گاهي اوقات افرادي در اين حادثه گرفتار ميشوند كه خود هيچ نقشي در آن ندارند. يكي از قربانيان اين ماجرا پسر ۱۳سالهاي بود كه يك چشمش را از دست داد، تنها به جرم آنكه كنار آتش ايستاده بود و تماشاگر ماجرا بود. رضا مجرياني، رئيس ايستگاه ۳۷ مسعوديه در رابطه با اين حادثه تلخ ميگويد:«۲يا ۳ سال پيش بود، پسر ۱۳سالهاي براي تماشاي مراسم چهارشنبهسوري كنار آتش ايستاده بود كه فردي نارنجك ميزند. داخل نارنجك سنگريزه و شن ريز ميريزند تا اصطكاك بهوجود بيايد، اين خرده سنگها با انفجار پخش ميشود و حادثه ميآفريند. متأسفانه تركش نارنجك به چشم پسر نوجوان اصابت ميكند و چشم او تخليه ميشود. خانوادهاش ميگفتند ما خيلي مراقب بوديم كه او سراغ اين وسايل نرود، اما مراقبتهاي زياد ما هم نتوانست از وقوع حادثهاي تلخ و جبران ناپذير جلوگيري كند. ما حتي نميدانيم چهكسي اين نارنجك را پرتاب كرده و باعث شده تا براي هميشه پسرم بينايي يك چشمش را از دست بدهد».
- تجربهاي كه درس عبرت نشد
هشدارها درباره خطرات مواد محترقه و تصاويري كه از صدا و سيما پخش ميشود تا عمق درد را نشان دهد، براي خيليها درس عبرت ميشود و نوجوانان زيادي با ديدن و شنيدن عواقب اين موضوع دست از اين كار ميكشند. اما گاهي نهتنها هشدار و تصاوير و توبيخ و تنبيه بلكه تجربه يك حادثه تلخ نيز درس عبرتي براي افرادي كه از اين وسايل استفاده ميكنند، نميشود. پسري ۱۶ ساله يكي از افرادي است كه تجربه هم او را از اين كار خطرناك باز نداشت. داوود اسماعيلي، راننده خودروي ايستگاه ۹۸ ماجراي پسر ۱۶ ساله را اينطور توضيح ميدهد: «حادثه در بازار ترهبار خيابان كارون شمالي به ما اعلام شده بود. وقتي راهي محل شديم، پسر ۱۵ سالهاي را ديديم كه از ناحيه پا مصدوم شده بود. او تعداد زيادي نارنجك داخل نايلون پلاستيكي قرار داده بود، يكي از نارنجكها داخل پلاستيك ميتركد و پاي پسر نوجوان زخمي ميشود.
سال بعد، گزارش انفجار در انباري خانهاي قديمي به ما اعلام شد. حادثه در پشت بام داخل انباري رخ داده بود و شدت انفجار طوري بود كه علاوه بر پرت شدن در و پنجره و شيشه به بيرون، پسر نوجواني نيز به بيرون پرتاب شده بود. خودمان را به محل رسانديم و مشغول اطفا و ايمنسازي شديم. زماني كه به سراغ پسر نوجوان كه به بيرون پرتاب شده بود رفتيم، خيلي تعجب كرديم. پسر ۱۶ ساله، همان پسري بود كه سال گذشته در بازار ترهبار پايش بهخاطر انفجار نارنجك زخمي شده بود. او اينبار 2 نفر از دوستان هم سن و سالش را به انباري خانه آورده بود تا نارنجك درست كنند. پسر نوجوان دچار سوختگي شديدي شده بود و 2دوستش كه سوختگيشان كمتر بود دچار شكستگي شده بودند. 2دوست پسر ۱۶ ساله ميگفتند، چون او چند سالي است كه موادمحترقه درست ميكند و در اين كار حرفهاي است، از او كمك گرفتيم تا براي ما هم از اين وسايل درست كند. اما تجربه بالاي پسر نوجوان كار دستش داد و او را راهي بيمارستان سوانح سوختگي كرد».
- نانبري نكرديم جان بري شد
زن جوان كه ميان شعلههاي آتش حبس شده بود، يكي ديگر از قربانياني است كه ناخواسته و ندانسته اين اتفاق تلخ برايش رخ داده بود. رضا مجرياني، رئيس ايستگاه ۳۷ مسعوديه ميگويد: «يكي از مواردي كه خود فرد اصلا در كار تهيه و توزيع مواد محترقه نبود، مرگ زن جواني داخل خانهاش بود. زن جوان نه براي چهارشنبهسوري شركت كرده بود و نه بيرون از خانهاش بود، او قرباني خودخواهي و اشتباه همسايهاش شده بود و جانش را از دست داد. حادثه داخل يك منزل مسكوني رخ داده بود. آنطور كه بعد از اطفاي حريق و تحقيقات مشخص شد، پدر و پسري ۶۵ و ۳۵ ساله كه ساكن طبقه پايين اين ساختمان 2 طبقه بودند، در كار ساخت مواد محترقه بودند.
بهعلت بياحتياطي آنها، مواد منفجر ميشود و باعث تخريب و آتشسوزي خانه ميشود. پدر و پسر كه بهشدت دچار سوختگي شده بودند، خود را از ميان شعلههاي آتش نجات ميدهند اما ساكن طبقه دوم اين ساختمان كه زن جواني بود در ميان شعلههاي آتش گرفتار ميشود. انتشار سريع آتش خانه را در برميگيرد و زن جوان كه در ميان اين شعلهها گرفتار شده بود، بر اثر سوختگي و خفگي جان خود را از دست ميدهد. زماني كه اين اتفاق رخ داد، همسايهها ميگفتند ما از ساخت و توزيع اين مواد باخبر بوديم و ميدانستيم كه پدر و پسر اين كارها را انجام ميدادند، اما اگر آنها را به پليس معرفي ميكرديم، باعث نان بريشان ميشد و اين كار درست نبود. زن جوان قرباني دلسوزيهاي نابهجاي همسايهها شده بود».
- خودروها؛ قربانيان ديگر چهارشنبه سوري
تنها افراد نيستند كه در معرض خطر چهارشنبهسوري هستند، به غيراز سطلهاي زباله كه در كنار خيابان قرار دارند و به آتش كشيده ميشوند، خودروها قربانيان ديگر اين شادي نابخردانه و كاذب هستند. رضا مجرياني، رئيس ايستگاه ۳۷ مسعوديه ميگويد: «يكي از حوادث ديگري كه در اين شب رخ ميدهد، شعلهوري خودروهاست. اين حادثه نهتنها باعث تخريب و از بين رفتن خودرو ميشود بلكه ممكن است با انفجار و حوادث تلخ جاني و مالي سنگينتري پايان يابد. چند سال قبل، اشتعال ۴خودرو در يكي از خيابانها به ما اعلام شد. راهي محل كه شديم، مشخص شد يك نفر اقدام به پرتاب موشك و فشفشه كه بهنظر ايمن است و شعله زيادي ندارد، كرده و اين فشفشه به زير ماشين افتاده است.
متأسفانه باك خودرو نشتي داشته و حرارت كم فشفشه باعث شعلهور شدن بنزيني شده بود كه از باك نشت كرده و بعد از آن حريق خودرو را رقم زده بود. متأسفانه از آنجا كه فشفشه زير ماشين افتاده بود، از ديدها گم بود و زماني مردم از اين مسئله باخبر شده بودند كه حريق گسترده شده بود. با شعلهور شدن نخستين خودرو، شعلههاي آتش بهخودروهاي ديگر نيز سرايت كرده بود. از زمان اعلام خبر تا رسيدن آتشنشانان كه چند دقيقه طول كشيده بود، آتش به 3ماشين ديگر سرايت كرده بود و از آنجا كه مقابل منازل مسكوني اين خودروها آتش گرفته بودند احتمال انفجار و آسيبديدگي شديد ساير ساكنين وجود داشت. متأسفانه از اين رقم اتفاقات در شب چهارشنبه سوري بسيار رخ ميدهد و بعضيها با خودشان ميگويند شعلههاي يك فشفشه آسيبي به كسي نميرساند و ما با مواد به ظاهر بيخطر، شادي ميكنيم. درحاليكه همين مواد به ظاهر بيخطر، خطرات جبران ناپذير زيادي را رقم ميزنند».
- چطور خطر از بيخ گوشمان بگذرد!
لابد شما هم شنيدهايد كه «حادثه در كمين است»؛ عبارتي كه مصداق كامل آن را ميتوان در شب چهارشنبهسوري حس كرد. راه رفتن كنار خيابان و صداي انفجار، ترس و وحشت را به ارمغان ميآورد. وحشت از ديدن آسيب و صدمه، لذت چهارشنبهسوري و شادي يك شب كنار هم بودن را از بين ميبرد. اما به راستي چه بايد كرد در برابر حوادث ناخواستهاي كه در اين شبها به كمين ما نشستهاند و هر لحظه امكان دارد، رخ دهند؟ جلال ملكي، سخنگوي آتشنشاني تهران، كه تجربيات زيادي در اين رابطه دارد، از اقداماتي ميگويد كه بيشك، با درنظر گرفتنشان؛ ميتوان از خيلي از حوادث تلخ چهارشنبهسوري جلوگيري كرد.
بيشترين گروه سني حادثهديدگان حدود ۱۸ سال است، گروهي آسيبپذير كه پر از انرژي و هيجان هستند و براي تخليه اين انرژي دروني راه درست را بلد نيستند. اين والدين هستند كه بايد راه را به فرزندانشان نشان دهند. زماني كه فرزندانتان در كنار آتش قرار گرفتهاند، شما هم حتما كنار آنها باشيد، تجربه نشان داده كه حوادث، بيشتر زماني اتفاق ميافتد كه بچهها تنها هستند. يكي از راههاي جلوگيري از بروز حوادث تلخ در شب چهارشنبه سوري، بودن خانوادهها در كنار فرزندانشان است. نهتنها خانوادهها بلكه مربيان، معلمان و تمام كساني كه وظيفه تربيت و آموزش كودكان و نوجوانان را بهعهده دارند، بايد در اين شب كنار كودكان و نوجوانان باشند.
اما تنها در كنار آتش بودن، وظيفه والدين نيست بلكه آنها بايد بهصورت نامحسوس فرزندانشان را كنترل كنند تا خدايناكرده حادثهاي تلخ براي آنها رقم نخورد. بچهها خودشان ميدانند كه داشتن چنين وسايلي خوب نيست، به همين دليل مواد محترقه را از والدين مخفي ميكنند. اين وظيفه والدين است كه به دور از چشم فرزندانشان، وسايل آنها را بررسي كنند. زماني كه اين مواد را در وسايل فرزندانشان پيدا كردند، بايد با آنها خيلي منطقي در اين مورد صحبت كنند، سرزنش و تنبيه درمانگر اين موضوع نيست و گاهي واكنشي عكس آنچه ما ميخواهيم به همراه خواهد داشت. والدين درنظر داشته باشند به هيچ وجه كنار آتشهايي كه خودشان درست نكردهاند، نايستند.
خيلي مواقع رهگذران از چيزهايي كه درون آتش انداخته شده بيخبر هستند و آتش افروزها داخل آتش آمپول، نارنجك، قوطيهاي افشانه و... پرتاب ميكنند و شعلههاي آتش باعث انفجار شده و رهگذري كه كنار آتش ايستاده، قرباني اين انفجار ميشود. نكته ديگر اين است كه از روي آتش نبايد پريد، مخصوصا خانمها كه با چادر و مانتو اين كار را انجام ميدهند و احتمال دارد كه آتش به لباس آنها بگيرد. مواد محترقه خطرزاست و ما مواد محترقه بيخطر نداريم، اما مواد محترقهاي هستند كه كم خطر نام گرفتهاند و در بازار به راحتي ميتوان آنها را تهيه كرد؛ موادي كه اشتعالزا نيستند و خطر كمتري دارند، گاهي اوقات ما بين بد و بدتر، بد را انتخاب ميكنيم و اين مواد محترقه كم خطر نيز حكم بد را دارد.
والدين توجه كنند كه مواد محترقه را از قبل خريداري نكنند، مخصوصا موادي كه دستساز هستند. سازندگان اين مواد هيچ تخصصي در اين رابطه ندارند و نميدانند كه بعضي از مواد تشكيلدهنده اين مواد محترقه، وقتي در كنار هم قرار ميگيرند باهم واكنش ميدهند. گاهي اوقات اين مواد به گرما واكنش ميدهند و زماني كه داخل جيب يا دست فردي بوده است منفجر شده و حوادث تلخي را رقم زده است.
۲۵۰ گرم اكليل سرنج، خانهاي را منفجر ميكند، چه برسد به حجم زيادي از آنكه اگر منفجر شود، فاجعهاي غيرقابل جبران به بار خواهد آورد. به همين دليل از شهروندان ميخواهيم اگر با چنين مواردي مواجه شدند و فهميدند كه يكي از همسايهها اقدام به ساخت و نگهداري مواد محترقه ميكند، حتما موضوع را اطلاع دهند. متأسفانه خيلي از افراد با اين تفكر غلط كه خبر دادن چنين مواردي، بهمعناي آدمفروشي و بريدن رزق و روزي است، درحاليكه موارد زيادي داشتهايم كه توزيعكنندگان مواد محترقه با بروز حادثه، خود و خانوادهشان را نجات داده و افرادي كه روحشان از اين موضوع بيخبر بوده است، قرباني آن شدهاند. حتما خاموشكننده به همراه داشته باشيم، در محلهاي مسقف، پاركينگ يا راههايي كه تردد زياد است از درست كردن آتش خودداري كنيم. به شهروندان توصيه ميشود كه خودروهايشان را در اين شب، در خيابان پارك نكنند و به داخل پاركينگ ببرند.
- كودكي در آتش همسايه سوخت
در تقويم آتشنشانان، چهارشنبهسوري يكي از پرمخاطرهترين شبهاست؛ شبي كه نهتنها صداي انفجار، خواب را از چشم ساكنان شهر بريده است بلكه باعث وحشت و رعب آنها ميشود. اميرعباس عادل، فرمانده ايستگاه ۶۹ از خاطرات تلخش در اين شب ميگويد؛ «خاطرات زيادي دارم كه همه آنها تلخ است و با يادآورياش، خاطر مكدر ميشود. يكي از خاطرهها مربوط به مرگ ۵ زن و مرد و كودك در انفجار مواد محترقه بود. چند سال قبل، انفجاري در شرق تهران به ما اعلام شد و بلافاصله خود را به محل رسانديم. آپارتماني ۴ طبقه دچار حريق شده بود.
آنطور كه بعد از اطفاي حريق و تحقيقات متوجه شديم، يكي از ساكنان اين آپارتمان ۵۰۰كيلو مواد محترقه را داخل انبارياش نگهداري ميكرده. مردي براي جوشكاري به ساختمان ميآيد و غافل از مواد محترقهاي كه در انبار بوده، اقدام به جوشكاري ميكند. هنگام جوشكاري، آتش به يكي از كارتنهاي مواد محترقه ميافتد و باعث انفجار ميشود. صاحب مواد كه از ماجرا با خبر ميشود، بلافاصله موضوع را به خانوادهاش كه ساكن همان ساختمان بودهاند اطلاع ميدهد و تمام ساكنين ساختمان به جز 2 واحد كه مستأجر بودهاند، خانه را تخليه ميكنند. خانه كلا شعلهور ميشود و 2خانواده كه از ماجرا بيخبر بودهاند، داخل آتش گرفتار شده و ۵مرد، زن و كودك در اين حادثه جان خود را از دست ميدهند. يكي از ساكنان كه براي خريد خانه را ترك كرده بوده و بچهاش در خانه تنها بوده زماني كه برميگردد با آتشسوزي خانه و جسد بچهاش مواجه ميشود».
- صداي انفجار، پدر را به كشتن داد
يكي ديگر از خاطراتي كه اميرعباس عادل، فرمانده ايستگاه ۶۹ از چهارشنبهسوري و حوادث پيرامون آن دارد، مربوط ميشود به مرگ مردي جوان در خودرواش. ميگويد: «مورد ديگري كه داشتيم مربوط به تصادف خودرو در بزرگراه آزادگان بود. راننده خودرو كه مرد جواني بود در اين تصادف جانش را از دست داده بود. زماني كه به تحقيق در رابطه با علت اين حادثه پرداختيم مشخص شد كه پسر ۱۴ساله اين خانواده، داخل ساكدستي كوچكي، مواد محترقه داشته كه بر اثر تكان خودرو، اين مواد منفجر ميشود.
راننده كه پدر اين پسر بود، با صداي انفجار تعادل ماشين را از دست ميدهد و ماشين با مانعي برخورد ميكند و متأسفانه جانش را از دست ميدهد. اين خاطره را براي اين تعريف كردم كه افرادي كه به سراغ اين مواد ميروند بدانند، هر تكاني باعث فعالسازي اين مواد ميشود. از طرفي هم كساني كه اين مواد را استفاده ميكنند، قبل از استفاده بهخاطر داشته باشند كه صداي اين انفجار نيز حادثهساز خواهد بود، گاهي منجر به تصادف و مرگ ناخواسته پدر ميشود و گاهي باعث سكته فرد ميانسال يا بيمار».
- 2پا؛ تنها هويت پسر ۱۴ساله
چهارشنبهسوري يكي از شبهاي پركار براي امدادگران است و مأموران آتشنشاني در اين شبها به محلهاي زيادي اعزام ميشوند. يكي از اين عملياتها برميگردد به ۵ سال قبل. محمدرضا روحي، مسئول ايستگاه ۹۸ شهرك اكباتان ميگويد: «آن زمان در ايستگاه ۸ آتشنشاني مشغول بهكار بودم. به ما اعلام شد كه خانهاي در محدوده خيابان آزادي دچار حريق شده است. با همكاران راهي محل شديم. زماني كه با خانهاي كه دچار حريق شده بود، مواجه شديم تصور كرديم آبگرمكن يا گاز پيكنيكي منفجر شده است.
شدت حادثه به قدري زياد بود كه واقعا نميشد تصور كرد كه مواد محترقه دستي اين حادثه را بهوجود آورده باشد. در و پنجرهها كلا به بيرون پرتاب شده بود. وارد ساختمان شديم. با ورود به محل، صحنه دلخراشي را ديدم كه با گذشت سالها از آن روز و ديدن صحنههاي حوادث مختلف هنوز آن را فراموش نكردهام. 2پا تنها چيزي بود كه از پسري ۱۴ ساله باقي مانده بود.
اتاق كاملا تخريب شده بود و قسمتهاي بدن پسر نوجوان را ميشد لابهلاي آثار سوختگي روي ديوارها ديد. پسر ۱۴ ساله، زماني كه مادر و خواهرش در حال استراحت بودند، دست بهكار شده بود و ميخواست نارنجك درست كند تا آنها را به فروش برساند كه مواد بهخاطر اصطكاك و گرما، در دستش منفجر شده بود. دلم نميخواهد پند و نصيحت كنم، اما اي كاش بچهها زماني كه دست به اين مواد ميزنند، به عاقبت حادثه هم كمي فكر كنند. هنوز هم گريه و نالههاي مادر آن پسر ۱۴ساله در گوشم ميپيچد كه چقدر از اين حادثه ناراحت بود».