حسن نمکدوست تهرانی هرگز سرمقاله، مقاله یا یادداشتی برای روزنامه آرمان ننوشته است و کار روزنامه آرمان را مغایر با اخلاق حرفهای روزنامهنگاری و غیر انسانی میداند.
البته پاسخ اینکه چرا یک روزنامه به آسانی به خود اجازه میدهد برای به دست آوردن اعتبار با اعتبار دیگران بازی کند، همانقدر که معلوم است، دردآور است.
ماجرا چه بود؟
خبرنگار جوان روزنامه آرمان با اصرار فراوان و با این استدلال که اگر معلمان روزنامهنگاری به خبرنگاران جوان فرصت ندهند، چگونه میتوان انتظار داشت که دیگران آنها را به رسمیت بشناسند وقت مصاحبه میگیرد؛ با این شرط صریح و روشن که حتما باید مصاحبه پس از تنظیم و قبل از انتشار به رویت مصاحبهشونده برسد. روز پنجشنبه ۲۰ اسفند همان خبرنگار جوان تماس میگیرد و میگوید:
۱) مصاحبه بدون اینکه مصاحبه شونده متن آن را ببیند و حک و اصلاحهای لازم را در آن انجام دهد، در غیبت خبرنگار، در روز چهارشنبه ۱۹ اسفند منتشر شده است!
۲) جملههایی از دل گفتوگو استخراج شده، باز بدون اینکه به رویت مصاحبه شونده برسد و نظم و نظام بیابد، در قالب یادداشتی با تیتر مندرآوردی، و هیجان انگیز «هشدار به دوم خردادیها» بهعنوان مقاله حسن نمکدوست در آرمان پنجشبه ۲۰ اسفند منتشر شده است.
همه تلاشهای مصاحبهشونده از پنجشنبه ۲۰ اسفند برای اینکه با مدیر مسؤول آرمان، که گویا سمت سردبیر را نیز داراست، تماس بگیرد بینتیجه میماند، گرچه مطلع میشود ایشان اساسا قائل به توضیح دادن به هنگامی که روزنامهاش اشتباه میکند، نیست. تلختر اما پی بردن به این واقعیت است که این شیوه، در روزنامه آرمان مرسوم است. مثال بارز، یادداشت همکار و دوست عزیزم دکتر یونس شکرخواه است با عنوان جایگاه و اهمیت خبرنگار در جامعه به روایت روزنامه آرمان.
دکتر شکرخواه نیز توضیح میدهد که هرگز یادداشتی اختصاصی برای آرمان ننوشته، اما نوشتهای به نام او در آرمان منتشر شده است! کسی هم در آرمان حاضر به اصلاح اشتباه صورت گرفته نبوده است.
آخرین جمله در توضیح آقای دکتر شکرخواه خطاب به مدیر مسؤول، سردبیر و خبرنگار آرمان از این قرار است:
«من به این سه نفر میگویم: اگر روزنامهنگار هستید لطفا خودتان با جایگاه و اهمیت خبرنگار در جامعه شوخی نکنید.»
من هم خدمت دستاندرکاران روزنامه آرمان عرض میکنم اگر ملاکهای روزنامهنگاری برایتان مهم نیست، انسانیت باید برایتان اهمیت داشته باشد. اینطور نیست؟