ميگويم: قيمتياند؟ ميخندد؛ «براي من خيلي ارزشمند هستند.» شايد با خودتان بگوييد خاك است ديگر، با آب در ميآميزد و ميشود گِل. اما گل ساده با هانيه تفكري چنان اُنس گرفته كه تمام روزهايش پر از عشق به اين خاك است. 16 سال پيش براي نخستينبار دستهايش با خاك و گِل عجين شد. حالا نه فقط دستهايش كه دلش در گروي اين سفالهاي چشمنواز، گير است.
آشناييمان با او، در يك شيرينيفروشي بود؛ وقتي ديديم كه دستسازههاي سفالياش را روي يكي از ميزهاي گوشه قنادي چيده است تا براي كارهايش مشتري پيدا كند.
رنگ فيروزهاي سفالها، سوي نگاه و پاهايم را همراستا كرد. پرسيديم: فروشياند؟ گفت: بله، سفارش نوروز ميگيرم. توضيح داد كه كارهاي خودش است و در يك كارگاه شخصي، اينها را ميسازد. درباره سفال گفت و حس خوبي كه آثار دست ساز گلي دارد. بهانه گفتوگوي ما با اين هنرمند كه خجالت را كنار گذاشته و خودش براي كارهايش، بازاريابي ميكند، هفتسين نوروزي بود؛ هفتسيني كه ميزبان سفرهاش، ظرفهاي سفالي است؛ سفالي كه نماد مهرباني و سين هشتم سفره سرزندگي ماست.
- خجالت را كنار گذاشتم
14 ساله بود كه رفت سراغ هنر سفالگري. استادش را هنوز به ياد دارد؛ خانم حسيني. هنر امروزش را مديون آموزههاي درست استادش در سالهاي نوجواني ميداند. خانم تفكري كه در دهه سوم زندگياش سير ميكند، در سالهاي جواني چنان همنشيني با خاك و گِل به جانش نشست كه ذره ذره وجودش را مرهون خاك پاك ميداند.
وقتي ديد كه بازاريابها نميتوانند آنطور كه بايد و شايد اين صنايع هنري را به مردم معرفي كنند، آستين همت را بالا زد، كارهايش را به دست گرفت و از فروشگاه گرفته تا نمايشگاه براي معرفي كارهايش رفت. او علاوه بر ساختن ظروف سفالي و زيورآلات سراميكي، نقشبرجستههاي ديواري را هم اجرا ميكند. تفكري معتقد است: وقتي خود هنرمند براي بازاريابي كارهايش برود و مستقيم با مشتريان ارتباط داشته باشد، بهتر ميتواند محصولاتش را ارائه كند و يا مطابق با ميل و سليقه مخاطب، پيش برود.
ارتباط بيواسطه او با مشتريانش روي طرحها و نقشهايي كه ميزند، تأثير مشهودي داشته است. وقتي ميديد كه مردم به چه رنگها و طرحهايي توجه بيشتري دارند و نسبت به كدام شكلها بيتوجه و بيميل هستند، با آنها حرف ميزد و نظرشان را ميپرسيد. حتي درباره سفال و اهميت هنر سفالگري هم بهشان توضيح ميداد. او باور دارد كه اگر كار هنري مورد طبع و سليقه مردم باشد، مشتري خودش را پيدا ميكند.
- آبي ايراني
پياده كردن نمادهاي ايراني روي سفال به خلاقيت هنرمند برميگردد. هانيه تفكري سعي كرده كه در كارهايش، رنگ آبي فيروزهاي را كه به رنگ آبي ايراني هم معروف است، براي سفالها استفاده كند؛ رنگي كه علاوه بر زيبايي، آرامشبخش و روحافزاست. او رنگ سبزآبي را هم دوست دارد و ميگويد: سعي كردم در كارهاي نقشبرجسته و سفال، از رنگهاي ايراني الهام بگيرم؛ چه در كارهاي لعاب و چه در كار پتينه، رنگ آبي فيروزهاي، نمادي از هنر ايراني است.
از نظر او مهم است كه مردم چقدر نمادهاي ايراني را بشناسند؛« بيشتر از همه نمادهاي تختجمشيد بين مردم شناخته شده در حالي كه نمادهاي ديگري هم وجود دارد كه كمتر استفاده شده اما رنگ و بوي ايراني دارد. مردم ديگر به نمادهاي تكراري كمتر ميل دارند و همه بهدنبال طرحي نو هستند؛ در عين سادگي دوست دارند كه زيبا هم باشد. »
- چرا از سفال؟
سفال يكي از قديميترين صنايع ايراني است و قدمت آن به ايران باستان و چند هزار سال پيش برميگردد. تفكري ميگويد: آدمي از خاك است و با خاك انس بيشتري ميگيرد. او، حرف استاد را به ياد ميآورد كه گفته بود: خاك دامنگير است، يك روز به حرفم ميرسي كه به آن دچار شدهاي. استاد درست ميگفت و هانيه، پايبند اين هنر شده. رشته تحصيلي تفكري در دبيرستان، رياضي بود و چنان به هنر علاقه داشت كه محاسباتش به تار و پود هنر گره خورد و در دانشگاه، رشته قاليبافي خواند. اما بعد از دانشآموختگي، باز هم گمشدهاش را نيافت تا اينكه دستش به خاك خورد و آرام گرفت.
او ميگويد: اينقدر خاك و هنر سفال، دامنگير است كه نميتواني از آن جدا شوي. به باور او، خاك هنرزاست و فكر آدم را باز ميكند. چنان هم دامنه گستردهاي دارد كه گمان نميكني چه هنرها كه از خاك برنميآيد؛ نقش برجسته، كاشي معرق، تلفيق كاشي و سفال، تلفيق سفال و شيشه و تلفيقهاي ديگر با سفال و كاشي. تفكري ميگويد: سفال مايه نوآوري است و باعث زايش هنر. گاهي براي خودم، طرح ميزدم تا فقط امتحان كرده باشم اما ميديدم كه عجب كاري درآمد از دل خاك.
- هنري از دل خاك
بيشتر اوقات روزهايش با سفال درهم آميخته. 8 ساعت كاري در كارگاه هست و زماني كه به خانه ميرود تا استراحت كند باز آرام و قرار ندارد و پشت ميز هم دستش به ساخت زيورآلات سراميكي مشغول ميشود. همه ذهنش درگير اين هنر و سازههاي برآمده از خاك و سفال است. ميگويد: انگار هميشه دستم بايد به خاك و گل باشد، همه عشق من همين است.
چند سالي است كه جديتر، كار سفال انجام ميدهد. اگر نمايشگاهي هم باشد، سعي ميكند حضور پيدا كند تا با هنرمندان سفالگر، حلقه ارتباطي دوستانهاي برقرار كند. گله تفكري از اين است كه مسئولان صنايعدستي بهويژه در مشهد به آثار سفال بهايي نميدهند و در نمايشگاههاي صنايعدستي، غرفههايي كه به اين سفالگران تعلق ميگيرد هر روز كوچكتر ميشود. بيشتر، رشتههايي مورد توجه است كه درآمد بيشتري دارد.
او از اين نگاه غيرتخصصي هم دلخوشي ندارد كه ميگويند هر كسي در خانهاش ميتواند كار سفال انجام دهد در حالي كه سفالگري، خميربازي نيست. سفالگري يك هنر است. طي چند سال اخير، بيشتر هنرمندان نقشبرجسته و سفالگر، كارگاههايشان را جمع كردهاند و مشغول كار ديگري شدهاند. تفكري ميگويد: من به عشق سفال هنوز ماندهام ولي مدتهاست كه سفارش نقشبرجسته نداشتهام. بسياري به چشم هنر به خاك و سفال نگاه نميكنند. مثلا مشتريان در نمايشگاه از دست سازههاي سفال خوششان ميآيد و زماني كه قيمت را ميشنوند ميگويند چه خبر است؟ خاك است ديگر! كاري نكردهايد، فقط قالب زدهايد در حالي كه اينها كار دست است نه قالب، مثل فرق فرشماشيني و قالي دستباف.
- نخستين دستسازهها
سفره هفتسيني كه برايمان ميآورد تا به بوستان ببريم، نخستين دستسازههاي سفالي او براي سفره هفتسين است. 2سال پيش آنها را ساخته است، ظرفهاي سفالي با طرح لعاب و پتينه. كار لعاب، 2بار پخت ميشود و كار پتينه يك بار. لعاب مقاومتر است و جلا داده ميشود و پتينه، با مقاومتي كمتر، رنگ و روي قديميتر دارد. هانيه تفكري در اين 2سال سعي كرده كه طرحهايش را به روز كند و خواسته كه همراستا با سليقه مردم راه برود. نخستين كارهاي سفالياش براي سفره هفتسين را به فروشگاه پوشاك ايراني برده بود. او تعريف ميكند: اتفاقي به اين فروشگاه رفتم و به فروشنده گفتم كه كارم سفالگري است.
خيلي استقبال كرد و گفت كه يك هفتسين سفال برايش بسازم. گفتم: اتفاقا كارهايي ساختهام ولي نميدانم براي عرضه، كجا بايد ببرم. آن فروشنده، مغازههاي ديگري را هم به او معرفي كرد كه از آنها سفارش كار بگيرد. سال بعد در نمايشگاه صنايعدستي شركت كرد و بيشتر سفارشهايش را از آنجا گرفت.
از نيمه بهمن ماه و بهويژه از اول اسفند كه تب و تاب عيد نوروز بين مردم ميافتد، سرش شلوغ ميشود، سفارشها رديف ميشوند و وقت سرخاراندن هم نميماند. مشتريانش از آشنايان و فاميل هم هستند كه با ديدن سفره هفتسين خانهشان، مشتاق ميشوند كه خودشان هم سفرهاي ساده از سفال در خانههايشان بچينند.
- سفرهاي روحنواز
وقتي سفره را در گوشهاي از چمنهاي بوستان بزرگ مشهد چيديم، چند نفري جمع شدند كه ببينند چه خبر است. عابران هم بعد از مكثي، عبور ميكردند. برخي هم با ذوق و اشتياق ميپرسيدند كه چه خبر است؟ تفكري معتقد است: دليل اين شادي و نشاط بين مردم بهخاطر اين است كه هفتسين با خودش شادي و سلامتي به ارمغان ميآورد؛ حس دم عيدي و تازه شدن. آنها در 2هفته عيد، سفره هفتسين خانهشان را جمع نميكنند تا زماني كه سيزدهبهدر ميرسد و سبزه را از وسط سفره برميدارند، آنوقت بساط سفره هم جمع ميشود. به باور او، ميزبان و مهمانهاي نوروزي با ديدن سفره هفتسين، شادي و نشاط را بهخودشان هديه ميكنند. همين كه از در ورودي، وارد خانه ميشويد با ديدن سفره هفتسين، حال بهتري پيدا ميكنيد.
- خاك با جان آدمي آشناست
مردم دستسازههاي سفال را دوست دارند چون خاك با جان آدمي آشناست. تفكري ميگويد: هنر ايراني آنقدر ارزشمند هست كه در عرصه بينالمللي هم خوش بدرخشد. هنرمنداني را ميشناسم كه با وجود داشتن كارگاههاي شخصي، آثارشان را در نمايشگاههاي بينالمللي عرضه ميكنند تا فرصت صادرات را بهدست آورند. سفالهايي با رنگ آبي فيروزهاي، بهويژه در كشورهاي عربي و ترك زبان، مشتريان زيادي دارد حتي در ارمنستان و ازبكستان.
او به كارهايي كه در لالجين همدان براي عرضه بينالمللي سفال انجام ميشود اشاره ميكند؛« آنها كارهايشان را با بستهبنديهاي خوب صادر ميكنند. مشكل صنايعدستي ايران در حوزه صادرات، نداشتن بستهبنديهاي خوب و زيباست و كارها ديده نميشود. بسياري از مسافران اين آثار را بهعنوان سوغات و هديه ميبرند و بستهبندي بسيار اهميت دارد». او سعي كرده كه براي ارائه محصولاتش، بهويژه دركارهاي نقشبرجسته، بستهبندي خوبي داشته باشد.
- نتوانستي ازش جدا شوي
اينكه سررشتهاي از قاليبافي هم دارد به طراحيهاي او در سفالگري كمك زيادي كرده است؛ گذراندن واحدهاي رنگرزي، رنگشناسي و فيزيك رنگ يا آشنايي با نقوش و طرحهاي ايراني. تفكري سعي كرده كه مرز نوآورياش تا جايي نرود كه نقوش ايراني، اصالت خودش را از دست بدهد. او هنرش را مديون استاد اولش است؛ استادي كه خشت اول را درست نهاد و اميدوار است كه ديوار هنرش تا ثريا، مسير درستي را ميرود. دست ميكشد روي آبي فيروزهاي جامسفال؛ مادرم ميگويد تو مديون استادت هستي. خانم حسيني آنقدر خوب تو را با خاك و گل آشنا كرد كه نتوانستي از آن جدا شوي.
- خاك، دردها را ميگيرد
از همان بچگي به ظرفهاي سفالي علاقه داشت اما به خاطر حساسيت پوستي، مادرش ترجيح ميداد كه دخترش سراغ سفالگري نرود. هانيه تعريف ميكند: مادرم ميگفت تو حساسيت داري و خاك براي پوستات خوب نيست ولي استادم به مادرم گفت كه خاك، درمانگر است. همين هم شد، حساسيت پوستي من از بين رفت. خانم حسيني هميشه به من ميگفت كه خاك و گِل، دردهاي آدمي را ميگيرد و تو را تسكين ميدهد. باور نميكردم تا اينكه آن را تجربه كردم. ميگفت وقتي حالت خوب نيست و درد داري، تكهاي گِل را در دستات نگهدار، درد تو را ميگيرد اما خودش خشك ميشود. امتحان كردم و همين هم شد. زماني كه حالم خوب نبود ميرفتم سراغ گِلها، ميديدم كه چه زود خشك ميشوند و حال من بهتر از قبل.
از او ميپرسم: تا كي ميخواهي ادامه دهي؟ ميگويد: تا وقتي كه بتوانم اهميت اين هنر را بين مردم جا بيندازم. جاي نقش برجستههاي ايراني در طراحيهاي داخلي، خالي است و متأسفانه به سراغ طراحيهاي غيربومي ميروند. دوست دارم يك آتليه هنري داشته باشم و مجموعهاي از هنرهاي ايراني را احيا كنم و آن را به ديگران آموزش بدهم. او براي آموزش سفالگري، سختيهاي زيادي كشيده چون آموزشگاههاي شهر محدود بودند و ديگران براي اينكه بازارشان كساد نشود، از آموزش خودداري ميكردند. او همه عزمش را جزم كرد، تا هنري را كه دوست دارد، ياد بگيرد.
- شجاع باش و دوباره بساز
هنر سفالگري، هنرمند را صبور ميكند. استادانش به او ميگفتند كه در اين هنر عجله نكن تا به نتيجه برسي. اين هنر كاشت، داشت و برداشت است، نميتوان سريع به نتيجه رسيد. اگر پاي كارت ايستادي و صبر كردي، نتيجه دلخواهت را شاهدي.
گاهي براي بهدستآوردن طرح مورد نظرش، بايد صبوري ميكرد تا به نتيجه دلخواه ميرسيد.
تفكري، مربي افتخاري فني و حرفهاي است و آموزش رايگان سفال دارد. او روي اين نكته تاكيد دارد كه: هميشه به هنرجويانم ميگويم كه در اين كار بايد شجاع باشند. از خراب شدن نترسند وگرنه قافيه را باختهاند. اين گِل است، خراب ميشود. ميتواني دوباره آن را آب بزني، ورزدهي و بسازي. براي خود من بارها اتفاق افتاده كه كار از كوره بيرون آمده و چون دلخواهم نبوده، دوباره آن را اجرا كردهام تا آنچه مورد نظرم بوده، دربيايد. سعي ميكنم كه از گِــل، كار دل دربياورم.