اگر حسن روحانی و مشاورانش در سالی که گذشت هم موفق به خارج کردن اقتصاد کشور از رکود نشدند و بستههای خروج از رکودشان چندان کارگر نیفتاد، اما سیاست ایرانی پس از مدتها خروج از رکود را تجربه کرد!
در حوزههای سیاست داخلی و خارجی تلاش و تکاپو برای شکلگیری تحولات جدید در جریان بود و برای هرکدام هم دلایلی قاطع وجود داشت؛ تلاش دولت برای اجرای برجام از یکسو حوزهي سیاست خارجی کشور را بهشدت مشغول خود ساخته بود و از سوی دیگر منجر به تشدید مباحث داخلی بر سر آن شده بود. این کشمکشهای داخلی بهویژه در مجلس شورای اسلامی که قرار بود بررسی و تصویب برجام را دنبال کند، به شکل ویژهای دنبال شد و رابطهي دولت و منتقدان آن را هم تیرهتر کرد. در عین حال در برگزاری دو انتخابات مجلس شورای اسلامی دهم و خبرگان پنجم هم مزید بر علت شده بود که تحولات عرصهي سیاست داخلی رونق ویژهای گرفته و تکاپوهای سیاسی با شور و حرارتی متفاوت از دو سال گذشته دنبال شوند
- خروج سیاست از رکود
دولت موسوم به تدبیر و امید در شرایطی بسیار شکننده و با وام گرفتن از پایگاه رأی اصلاحطلبان قدرت گرفت. حسن روحانی و یارانش با دشواریهای بسیار برای تحقق وعدههای خود مواجه بودند. از یکسو میراثی از ناکارآمدی هشتسال قبل به همراه داشتند، از سوی دیگر مشکلات و گرفتاریهای کشور در عرصهي سیاست خارجی و همچنین جامعهای که تحقق وعدههای گاه دور از دسترس رئیسجمهور را مطالبه میکرد، فراروی خود میدیدند. بدین ترتیب رئیسجمهور روحانی و یارانش مهمترین برنامه و دستور کار خود را حلوفصل مشکلات سیاست خارجی قرار دادند و تحقق برنامهها و رفع معضلات سایر بخشها را هم عملا منوط به حل مسائل این حوزه کردند.
بدینترتیب دولت تلاش کرد تا تمرکز اصلی خود را بر حوزهي سیاست خارجی و البته اقتصاد ببیند و استراتژی اصلی خود در حوزهي سیاست داخلی را بر تعلیق سیاست تا اطلاع ثانوی قرار دهد. علت هم این بود که سیاست خارجی و مشکلات اقتصادی وجهمشترک مطالبات همهي گروهها و اقشاری بود که به او رأی دادند، درحالی که مطالبات سیاست داخلی فقط مطالبات بخشی از حامیان او بود، هرچند این بخش مهمترین لایه و هستهي اصلی حامیان وی بهشمار میآمدند. بدین ترتیب حامیان او هم اگرچه نسبت به تعلیق سیاست نگران بودند اما با درک دغدغهي روحانی برای حل مسائل اولویتدارتر، کوشیدند در برابر رویه او سکوت کرده و حتیالمقدور نسبت به این رویکرد او موضع انتقادی در پیش نگیرند. دولت هم از فرصت بهدست آمده حداکثر استفاده را کرد و بهدور از نگرانی بابت حاشیهسازیهای داخلی برنامههای خود در حوزهي سیاست خارجی را پیش برد.
بهویژه آنکه روحانی برای پیشبرد برنامههای خود در عرصهي سیاست خارجی نیازمند نوعی اجماعسازی در عرصهي داخلی بود. وی هرگز بدون حمایت بخشهایی از نظام و نیروهای دوجناح قادر به موفقیت در جلب حمایت از به سرانجام رساندن برجام نبود و چنین موفقیتی تنها با تقویت فضای همکاری و اجماع با آنها میسر میشد.
- تصویب برجام علیرغم ارادهي مخالفان
حسن روحانی آنگاه که تلاشهای خود و وزیر امور خارجهاش را در نیل به توافق هستهای موفقیتآمیز دید، یک گام دیگر هم پیشرو داشت و آن هم تصویب آن در مجلسی بود که به واقع با اکثریت اصولگرایش، بالقوه میتوانست با اجرای آن ابراز مخالفت کند. در این میان تلاش دولت برای جلب حمایت مؤتلفان اصولگرایش درون مجلس با موفقیت همراه بود و از همینرو هم بعدها نقش علی لاریجانی و فراکسیون رهروان ولایت مجلس در موفقیت دولت برای نهایی شدن برجام بسیار پررنگ و حائز اهمیت تحلیل شد. در گیرودار بحثهای مربوط به تصویب برجام، منتقدان دولت روحانی از هیچ تلاشی برای ممانعت از تصویب آن فروگزار نکردند.
علاوه بر برگزاری همایشها و گردهمايیهایی در سراسر کشور که به همایشهای دلواپسان مشهور شد، آنها موفق شدند تا مدیریت کمیسیون ویژهي برجام مجلس را در اختیار گیرند. علیرضا زاکانی در رأس مدیریت این کمیسیون ویژه قرار گرفت و با حضور چهرههایی همچون مهرداد بذرپاش، ابراهیم کارخانهای، اسماعیل کوثری و... اکثریت اعضای این کمیسیون را مخالفان پروپاقرص برجام تشکیل دادند. جلسات این کمیسیون ویژه از صداوسیما پخش میشد و صحنههای مواجهه و رویارویی نمایندگان مخالف برجام با وزرا و چهرههای مسئول فاصله و اختلافنظر جدی دو طرف را نشان میداد. در این روزها ادبیات رئیسجمهور و منتقدانش هم صریحتر از قبل شد و مواجهههای رودرروی نمایندگان دلواپس و مسئولان دولتی همچون محمدجواد ظریف و علیاکبر صالحی بازتاب قابلتوجهی در رسانهها داشت.
علاوه بر اینکه ادبیات دولت و منتقدان دلواپساش در این روزها بسیار تندتر و صریحتر از قبل دنبال میشد، اصطکاک میان نیروهای اصولگرای موافق و مخالف برجام در مجلس هم به حداکثر خود رسید؛ چنانکه تأثیرات بنیادین خود را بر فعلوانفعالات بعدی اصولگرایان گذاشت. اختلافات میان اصولگرایان درون مجلس به اوج خود رسید و مخالفان آشتیناپذیر برجام حاضر به پايین آمدن از موضع انکار آن نبودند که علی لاریجانی ناگزیر از آن شد از قدرت خود استفاده کرده و با برنامهریزی برای تصویب سریع و آنچنانکه معروف شده 20دقیقهای برجام، آب سردی بر تمام تلاشهای مخالفان برجام بریزد. از همان روز هم تصور میشد که بالاگرفتن اختلافات درون اصولگرایان آن هم بدین شکل تبعات و آثار بعدی خود را بهزودی نشان خواهد داد.
- انتخابات؛ موعد به ثمر نشستن تلاشها
با موفقیت دولت در نهایی کردن و اجرای برجام، حال حامیان دولت از برجام دو میگفتند و رئیسجمهور خود در تعبیری برجام دو را به انتخابات مجلس بعدی متوجه ساخت. اصلاحطلبان که از انتخابات ریاستجمهوری۱۳۹۲ بدینسو استراتژی جلب نظر و اعتماد به نظام را در دستور کار خود قرار دادهاند، موفقیت در انتخابات مجلس را بهعنوان گام دوم حرکت خود تعبیر کردند و تمام تلاش خود را به موفقیت در آن بهعنوان گام تکمیلی برای انتخابات ریاستجمهوری معطوف کردند. برای این منظور اصلاحطلبان از همان راهورسم پیشتر موفقیتآمیز، یعنی ائتلاف و وحدت بهره گرفتند. در عین حال با شکل دادن بهنوعی نهضت ثبتنام کوشیدند ردصلاحیتهای احتمالی را کماثر سازند. تلاشی که به نظر چندان موفقیتآمیز هم نبود و در بسیاری از حوزهها اصلاحطلبان نامزدهای خود را ردصلاحیت شده دیدند و ناگزیر از آن شدند که از نیروهای اصولگرا یا مستقلان حمایت کنند.
اصولگرایان از آنسو با ایجاد نشستهای وحدت نخستین تلاشها برای دستیابی به هماهنگی و انسجام را کلید زدند. حجتالاسلام تقوی پیگیر این نشستها شد و با حضور طیفهای مختلف اصولگرا چندین نشست برگزار كرد. آنچه درمورد این تلاشها مشهود بود، به حاشیهرفتن و کمرنگ شدن برخی طیفهاي اصولگرا و نقش برجسته و پررنگ آنهایی بود که از حامیان دولت سابق بهشمار میرفتند یا در ادبیات سیاسی کشور از آنها بهعنوان دلواپس یاد میشد. از همینرو چندان عجیب نبود که با شکلگیری ائتلاف اصولگرایان همچنان دغدغههای یاد شده پابرجا بماند. اگرچه در نهایت و پس از کشوقوسهایی نمایندگان افراد و تشکلهای نزدیک به محمدباقر قالیباف و محسن رضایی هم به ائتلاف اصولگرایان پیوستند و اما خروجی لیست اصولگرایان به شکلی بود که وزن گروه پایداری در آن بسیار سنگین بود و در حوزهای مثل تهران حدود نیمی از افراد لیست متعلق به جبههي پایداری بودند، حدود یکسوم نزدیک به جبههي رهپویان و جمعیت ایثارگران و مابقی تقسیم شده بودند. کنار هم قرار گرفتن یحیی آلاسحاق و مهرداد بذرپاش به یکدیگر شاید خود مهمترین نشانهي ناکامی از پیش قابل پیشبینی این لیست بود. درحالی که اصلاحطلبان هم در لیست خود چهرههای اصولگرا همچون علی مطهری و کاظم جلالی و بهروز نعمتی را قرار داده بودند، برخی ناظران به طعنه میگفتند که شاید حضور چهرههایی همچون یحیی آلاسحاق در لیست اصلاحطلبان به یکدست شدن هر دو لیست کمک بیشتری کند!
علاوهبر انتخابات مجلس، انتخابات خبرگان پنجم هم از حساسیت ویژهای برخوردار بود و ورود آیتالله هاشمیرفسنجانی به عرصه و تلاش برای تغییر معادلات صحنهي انتخابات با ارائهي لیست ۱۶نفره توسط او در تهران و لیستی در سراسر کشور همراه شد. آیتالله هاشمی در واکنش به ردصلاحیت سیدحسن خمینی هم اظهاراتی تند و جنجالی را خطاب به شورای نگهبان ابراز کرده بود و ایجاد شور و موج برای حضور حمایتی مردم ازلیست مورد حمایت خود را کلید زد. در نقطهي مقابل جامعهي مدرسین حوزهي علمیه قم و جامعهي روحانیت مبارز هم با ارائهي لیستهایی در سراسر کشور تلاش کردند تا همچنان نبض مجلس خبرگان را در اختیار روحانیت نزدیک به خود حفظ كنند.
- بازندگان و برندگان سال انتخابات
در نهایت تلاشهای انتخاباتی به آنجا رسید که اصولگرایان و اصلاحطلبان به وزنی تقریبا برابر با یکدیگر در مجلس دست یافتند و شاید گرایش نیروهای مستقل بتواند وزن فراکسیونهای مجلس را بهصورتی دقیقتر روشن كند. با این وجود شکست اصولگرایان در تهران و حذف تمام نامزدهای سرشناش و شناختهشدهي آنها در این شهر که در مقام لیدرهای آنها در مجلس عمل میکردند، سروصدای زیادی به همراه داشت و عملا کام اصولگرایان را تلخ کرد. بهویژه آنکه انتخابات مجلس در تهران و چند شهر بزرگ با معانی سیاسی همراه است و پیام اجتماعی این انتخابات برای اصولگرایان نیازمند تأمل و دقت جدی است. اصلاحطلبان که گویا از اشتباهات قبلی خود عبرت گرفتهاند، همچنان بر ادبیات اعتدالگرایی اصرار دارند و عملکرد آنها در این مجلس میتواند آزمونی برای صحت این ادعایشان باشد. در مجلس خبرگان اما اکثریت نامزدها، چهرههای اختصاصی لیست جامعه مدرسین هستند و بهنظر همچنان وزن اصولگرایان در این مجلس سنگینتر است.
موفقیت دولت در اجرای برجام، تشدید شکاف میان دولت و مخالفان عمدتا اصولگرایش، شوک ناشی از انتخابات مجلس برای اصولگرایان و کامیابی دولت از شکلگیری مجلسی همسوتر با خود، میتوانند مهمترین اتفاقات سیاسی سال۱۳۹۴ قلمداد شوند. با وجود آنکه سال۱۳۹۶ سال برگزاری انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم است، از همین حالا میتوان برای سال۱۳۹۵ انتظار سالی پرالتهاب داشت که مواجههها و رویاروییهای سیاسی با زمینهي مسائل انتخاباتی معنای ویژهای مییابند.
کار سخت اصولگرایان برای تغییر رئیسجمهور و چهارساله کردن او در کنار دشواریهای حسن روحانی برای تحقق وعدههای خود در آخرین ماههای دورهي اول ریاستجمهوریاش از هماکنون چشمانداز سالی پر از هیجانات سیاسی را به تصویر میکشند.