علیرضا زاکانی، نمایندهي سه دورهي مجلس، از هفتم تا نهم، از چهرههای اصولگرا و دبیرکل جمعیت رهپویان از شاخههای منشعب از جمعیت ایثارگران است؛ چندسالی است که نامش در رسانههای کشور پرآوازه شده، اما سال۹۴، بهواسطهي حضور پررنگش در سیاست بیش از گذشته نام و آوازهاش پیچیده است؛ او سال۹۲ شانس خود برای ریاستجمهوری را برانداز کرد و برای انتخابات ثبتنام کرد،اقدامي كه در آن مقطع به جايي نرسيد ولي حاكي از چشم انداز بلندمدت زاكاني در فعاليت سياسي بود.
دولت یازدهم که مستقر شد زاکانی از منتقدان سرسخت دولت روحاني شد. به همین سبب ریاست کمیسیون ویژهي برجام را عهدهدار شد تا علامت سؤالهایش را جلوی پرافتخارترین عملکرد دولت بگذارد. او در قامت رئیس کمیسیون برجام هرچند تقلا کرد تا بیطرف جلوه کند اما مخالفانش حضور وی در این جایگاه و بیطرفی در عملکردش را مورد تردید قرار داده و دعوت از تیم هستهای سابق به کمیسیون از سوی زاکانی را هدفمند و مغرضانه خوانده و گزارش نهایی کمیسیونش را بازتابی از مواضع و سخنرانی سعید جلیلی ارزیابی کردند.
احضار یوکیا آمانو به کمیسیون برجام از ویژههای کمیسیون برجام بود که زاکانی رئیسش بود. اما سازوکار تصویب برجام در مجلس، تمام رشتههای کمیسیون برجام را پنبه کرد؛ تدبیر لاریجانی در ماجرای تصویب پرشتاب و اورژانسی برجام، موجب بي نتيجه ماندن گزارشهای کميسیون برجام شد. گرچه برجام تصویب شد و کمیسیون مربوطه هم مأموریتش پایان یافت اما زاکانی که گزارش مفصلي در نقد برجام منتشر كرد با انحلال کمیسیون برجام مخالف بود و عنوان كرد اين كمسيون در مقام ناظر اجراي برجام بايد به فعاليت خود ادامه دهد.
از ویژههای دیگر علیرضا زاکانی در سال۹۴، بگومگویش با علیاکبر صالحی از اعضای تیم هستهای بود که خبرساز شد؛ زاکانی در جایی به نقل از صالحی گفته بود «دعا کنید که توافق بهم بخورد.» صالحی اما نقلقول زاکانی از خود را غیرمستند خوانده و گفته بود «این حرف برایش خیلی سنگین بوده است. صالحی گفته بود: «عدهای به من میگویند که تکذیبیه منتشر کنید اما اگر فردا اعلام کردند که صالحی دین خود را تغییر داده آیا من باید تکذیبیه منتشر کنم؟»
در زمانی دیگر، زاکانی در پی انتشار یادداشتی در هفتهنامهاش، «پنجره»، پایش به دادگاه مطبوعات باز شد. زاکانی در مقالهي تندوتیزش علیه هاشمیرفسنجانی، با طرح اتهاماتی شدید علیه او، مواضع سیاسی و سوابق انقلابی وی را زیر سؤال برده و نوشته بود: «هاشمی نمیتواند بگوید از منافقان حمایت نکرده است.» زاکانی در دادگاه از نوشتهي خود دفاع کرده و پس از آن گفته بود که «باید به درگاه خدا توبه و استغفار کنیم که چرا تا بهحال دربارهي آقای هاشمی با مردم حرف نزدهایم و بنده تصمیم دارم از این به بعد با مردم دربارهي وی حرف بزنم. اظهارات متناقض و نادرست هاشمی مثل بمب اتم بیانگر این است که وی هوش و حواسش را از دست داده است.»
زاکانی اما به وعدهای که داده بود عمل کرد و پس از آن بارهاوبارها علیه هاشمی و خانواده و فرزندانش سخنرانی کرد و مطلب نوشت.جلوه ديگر فعاليت هاي پردامنه زاكاني در سال گذشته در حوزه مورد علاقه او يعني مبارزه با فساد بود.علاوه بر پيگيري ماجراي كرسنت، وی در آستانهي انتخابات مجلس به حجم سخنرانیها و نامههای سرگشادهاش در این زمینه افزود و از شکلگیری و وجود رانت و فساد و مافیا در دولت و غارت و کشورفروشی توسط دولتیها و اطرافیان دولت سخن راند؛ او برای این منظور یک نشست خبری تدارک دید و سخنان افشاگرانهي خود را باعنوان «گزارش یک فاجعه» ایراد کرد.
زاکانی از وجود یک شبکهي دلالی خطرناک و مخوف با مشارکت دولتیها در کشور خبر داد و مدعی شد که این شبکه در حال فروختن کشور به خارج با ثمن پايین است. وی همچنین ادعا کرد که موج کشورفروشی در دورهي پسابرجام به راه افتاده و عدهای در حال غارت کشور هستند! زاکانی اما پا را فراتر گذاشت و رئیسجمهور و اطرافیان رئیسجمهور و اعضای کابینه و دولت را هم بینصیب نگذاشت و پای هریک از آنها را به پروندههای فساد و رانت باز کرد. زاکانی بهواسطهي همین انتقادات تند و صریحش نسبت به دولت و هاشمیرفسنجانی مخالفان سرسختی برای خود دستوپا کرده است.
آخرين حلقه فعاليت هاي زاكاني اما در ماجراي انتخابات مجلس مشاهده شد؛ جايي كه او در مقام يكي از اصلي ترين طراحان ليست اصولگرايان نقشي كليدي ايفا كرد.اين نقش كليدي اما به فرجامي خوش نرسيد چاركه عليرغم تمامي تلاش ها، اصولگرايان عليرغم پيروزي در سطح كشور،تمامي كرسي هاي تهران را به رقيب واگذار كردند تا پرونده 94 زاكاني با يك ناكامي بزرگ به پايان برسد.