به گزارش مهر؛ خسرو خسروشاهي دوبلور پيشكسوت در گفتگويي به بيان نظرات خود در باره آينده دوبله و همچنين چون دوبله فیلم های هندی، تاریخچه این کار، شوخیهایی که توسط برخی طنزپردازان با صدای او شده و همچنین رفاقتش با منوچهر اسماعیلی یا کارگردانی چون مسعود کیمیایی و آرزوهايش در اين حرفه پرداخت.
- صدایی مثل صدای شما یا صدای مخملی مانند صدای ناصر طهماسب وجود دارد ولی آن روحیه که در دوبله دهه ۴۰ وجود داشت، دیگر نیست. به نظرم نبود این روحیه هم از مینی مالیستی شدن زندگیها و هجوم تکنولوژیهایی چون گوشی هوشمند همراه، نرم افزار تلگرام و ... نشات میگیرد. وقتی میگویید که دوبله بد یک اثر را با زبان اصلی همان فیلم مقایسه کردهاید، ناشی از جدیت و دغدغه داشتن شما برای این کار است. وقتی این دغدغه در دهه ۴۰ یا چند دهه اخیر وجود داشت، دوبلههای خوب متولد میشد.
داشتن این روحیه زیاد سخت نیست. شاید آسانترین کار باشد. انجام دادن کار خوب، خیلی راحتتر از انجام دادن بد کار است. وقتی گوینده خوبی را میآورید که جای یک هنرپیشه، نقش بگوید دیگر معطل کردن کار و چانه زدن معنی ندارد. اگر گوینده بدی را برای یک نقش انتخاب کنید، کلافه خواهید شد و آخر سر هم کار، آن طور که باید نمیشود. ولی وقتی گوینده ای مثل منوچهر اسماعیلی یا سعید مظفری را برای یک نقش انتخاب کنید، خیالتان راحت است.
سال گذشته «نیمه شب در پاریس» وودی آلن را دوبله کردم؛ فیلمی که آرزوی دوبلهاش را داشتم. «عزیز میلیون دلاری» کلینت ایستوود هم همین طور. انسان هایی که دوراندیشی ندارند، مخالف دوبله این فیلم بودند. من به دوستان استودیوی قرن بیست و یکم گفتم این فیلم را دوبله کنید و در آرشیوتان نگه دارید؛ این فیلم، یک فیلم اسکاری است. یکی از ماندگارترین فیلم های تاریخ سینماست. ما این فیلم را دوبله و یک پول معقول را بین گویندگان تقسیم کردیم.
یکی دیگر از فیلم هایی که قرار است دوبله کنم، «بوی خوش زن» با بازی آل پاچینو است که به خاطرش برنده اسکار شد. این فیلم را از روی یک نسخه ایتالیایی ساختهاند که ویتوریو گاسمن در آن بازی میکرد. آن زمان که خیلی جوان بودیم، سینما آسیا این فیلم را نمایش میداد و توانستم ۵ یا ۶ دقیقهاش را ببینم. شاهکار بود. «بوی خوش زن» که آل پاچینو در آن بازی کرده، پیش از این یک بار دوبله شده است؛ البته ۷۰ یا ۷۵ دقیقهاش. هیچ نیازی نبوده که این فیلم، این گونه قیمه قورمه شود. این فیلم حرفهای مهمی دارد. جالب است که هنوز که هنوز است، طرفداران این فیلم در دنیا با هم در ارتباط اند و یکی جملهای از فیلم را میفرستد و دیگری هم با دیالوگی دیگر از فیلم، جوابش را میدهد.
نظرگاهی که شخصیت جناب سرهنگ در فیلم درباره زندگی دارد و میخواهد خودش را بکشد، یا همراهی اش با پسری جوان، داستانی را شکل میدهد که حرفها و مفاهیم مهمی در خلالش زده میشود. این فیلم حرفهای ناجور و بی تربیتی هم دارد اما وقتی دیالوگها در جای خودشان ارائه میشوند، در فراز دیگری از فیلم که وقت نتیجهگیری است، فایدهشان مشخص میشود که شخصیت چه بوده و از کجا، به این جا رسیده است. مخاطبی که آن نسخه دوبله را از این فیلم میبیند، با خود چه خواهد گفت؟ میگوید این فیلم نه سر دارد نه ته! ما فیلم را برای بچههای هشتم دبستان که دوبله نمیکنیم. برای مخاطبان بزرگسال این کار را میکنیم تا از فیلم نتیجه ای بگیرند.
مثلا پایانبندی فیلم «عزیز میلیون دلاری» طوری است که شخصیت کلینت ایستوود، دختر جوان را روی تخت بیمارستان میکشد و به اصطلاح دیگر، خلاصش میکند تا رنج معلول بودن را تحمل نکند. وقتی میبیند فلاکتزده و مرگ مغزی شده، سیمهای دستگاه را قطع میکند و میرود. فیلم هم تمام میشود. شخصیت کلینت ایستودد در این فیلم هر یکشنبه به کلیسا میرود و با شخصیت کشیش، کل کل دارد و به او میگوید هر چه خدا را صدا میزنم، جوابم را نمیدهد و با من راه نمیآید. کشیش هم میگوید تو مرتدترین آدمی هستی که دیدهام چون ۲۷ سال است که یکشنبهها به کلیسا میآیی و باز از این حرفها میزنی. جالب است که با دیدن این فیلم، عشق شما به خدا بیشتر میشود. آخر فیلم که شخصیت ایستوود میخواهد دختر جوان را بکشد، میرود و با کشیش حرف میزند. جمله کشیش خیلی جالب است که تو چه کاره هستی؟ آن که جان داده خودش هم جان را میگیرد.
ببینید، ما اصل و پایه را روی این میگذاریم که یک فیلم خوب را به درستی دوبله کنیم. نه این که سراغ فیلمهای بد و منحرف کننده برویم. شنیدهایم بعضا میگویند دوبله فلان سال! و سالهای پیش و پس از انقلاب را مطرح میکنند. ما پس از انقلاب هم، کم فیلمهای عجیب و غریب دوبله نکردهایم و به نظرم این تقسیم بندی صحیح نیست. در سالهای پس از انقلاب، وقتی نوار ویدیویی رواج داشت برای استودیوی مسترفیلم، فیلمهای بسیاری خوبی دوبله میکردیم؛ به یاد دارم که فیلم هندی دوبله نمیکردیم و آثار درجه یکی میانشان بود. نجات یافتگان، برباد رفته، جنگ ستارگان ۲ و ۳ و ۴ و مردی برای تمام فصول، از جمله این فیلمها بودند که از قد و قامت نوار ویدیویی خارج بود و کسی فکر نمیکرد چنین دوبلههایی برای این فیلمها روی نوار وی اچ اس، ارائه شود. تا آمدیم بجنبیم، کار ویدیو به دلیل سخت گیریهایی تعطیل شد و گفتند ویدیو با خود فحشا میآورد.
- در مورد آمیتاب باچان هم شما به جایش صحبت کرده اید هم گوینده دیگری مانند سعید مظفری.
من از فیلم «قانون» به بعد به جای آمیتاب باچان گویندگی کردم. اثرگذاری این فیلم بر مردم ایران، واقعا عجیب بود. طوری که تلویزیون ظرف ۱۰ روز، این فیلم را دوباره نشان داد. یک روز با مسعود کیمیایی به کتابفروشیهای روبروی دانشگاه تهران رفته بودیم. سر در مغازه ای بودیم که کیمیایی دست من را گرفت و گفت نگاه کن! جلو رفتم و دیدم روی برگه ای نوشته اند: «نوار فیلم قانون موجود است.» تعجب کردیم و وارد مغازه شدیم و از صاحب کتابفروشی پرسیدیم: آقا این محصول چیست؟ تصویرش را ندارید؟ گفت: نه. گفتیم: یعنی چه؟ فقط صدا؟ گفت: بله. گفتیم: خب، الان دارید؟ گفت: نه نداریم. فردا بیایید. الان تمام کردهایم.
- حالا که به این موضوع نوار صدای فیلم اشاره کردید، اجازه بدهید یک سوال درباره صدایتان بپرسم. شما احتمالا از شوخی هایی که با صدای شما شده مطلع هستید. نظرتان در این باره چیست؟
خیلی کار خوبی است.
- در سریالی مانند «قهوه تلخ» مهران مدیری با صدای شما شوخی کرد یا در سریال «کوچه اقاقیا» مجید صالحی همین کار را انجام داد.
مهران مدیری برای این کار از من اجازه گرفت. مجید صالحی فکر نمیکنم این کار را کرده باشد. ولی آقای مدیری به من تلفن کرد و از این جهت به نظرم انسان درجه یکی است. وقتی زنگ زد گفت می خواهم این نقش را با صدای شما بازی بکنم. من هم ایرادی وارد نکردم. وقتی سریال پخش شد عدهای از دوستانم عصبانی شده بودند و گفتند این کارها چه معنی دارد؟ ولی من مخالف بودم و گفتم چه اشکالی دارد. ما با هم حرف زدهایم. تازه اگر شوخی هم بکند، چه ایرادی دارد؟
- نگران نبودید شوخی با صدایتان باب شود؟
نه خیر. چه اشکالی دارد؟ همه جای دنیا شوخی هست.
- بعد از انتقادات و گلایهها، کمی هم حرفهایی بزنیم که باعث بازگویی خاطرات شیرینکاری تان بشود. وقتی کارنامه شما در دوبله را بررسی می کنیم، به این نتیجه می رسیم که خسرو خسروشاهی دو شخصیت در دوبله دارد؛ یکی مدیر دوبلاژ و دیگری گوینده. این دو را باید جدا از هم بررسی کرد. در مورد شخصیت مدیر دوبلاژیتان، بدون هیچ گونه تعریف و تمجید باید بگوییم که انتخابهای شما، جلب توجه میکند. یعنی گویندههایی که برای یک کار انتخاب می کنید حقیقتا مناسب با شخصیت و نوع دیالوگ گفتنش انجام میشوند. اگر بخواهیم نمونه بارز بیاوریم، می شود به فیلم «مسیر سبز» اشاره کرد که در آن منوچهر والی زاده به جای تام هنکس صحبت میکند، منوچهر اسماعیلی به جای جان کافی، مهدی آرین نژاد به جای شخصیت دل، حسین عرفانی به جای دیوید مورس، پرویز ربیعی، تورج مهرزادیان و گوینده جوان و البته خوبی مانند افشین زینوری هم در کنار این بزرگان، یک شاهکار را خلق میکنند که اکثر قریب به اتفاق مخاطبان سیما دوستش دارند.
بله. «مسیر سبز» اثر خاطره انگیری بود.
- خودتان هم به جای شخصیت منفی «پرسی» صحبت کردید. نکته دیگری که جلب توجه می کند، به نوعی رفاقت شما با منوچهر اسماعیلی است. در «مسیر سبز» اسماعیلی با گویندگی به جای جان کافی در مرکز قرار دارد. یا در فیلم ایرانی «جنگ نفکش ها» خودتان به جای مجید مظفری و منوچهر اسماعیلی به جای مرحوم فیروز بهجت محمدی گویندگی کردید.
آن فیلم یکی از اتفاقات نادر سینمای ایران بود و به انتخاب منتقدان مجله فیلم، در همان سال اکرانش به عنوان بهترین دوبله ایران شناخته شد.
- و جایزه هم گرفت.
بله. در مراسمی که در سینما آزادی برگزار شد، جایزه برد. اصلا عجیب بود که برای اولین بار به دوبله یک فیلم ایرانی توجه شد. بگذارید به یک نکته اشاره کنم. این مساله هم از یک جا شروع شد که فیلم ایرانی، دوبله نداشته باشد و این کار را هم با تهمت و فحاشی پیش بردند. روی دوبله اسم گذاشتند؛ لکه یا زخم چرکین! سال گذشته با تمام بی کاریام، یک پول کلان توسط یکی از کارگردانان سرشناس کشور به من پیشنهاد شد تا به جای نقش اول فیلمش صحبت کنم. ولی موافق این کار نبودم. وقتی کارگردان با من تماس گرفت، فردایش به استودیو رفتم و ۱۵ دقیقه از فیلم را دیدم. به کارگردان گفتم چرا میخواهی به جای این شخصیت جوان حرف بزنم، گفت چون بازی اش دو زار ارزش ندارد. من گفتم باید کل فیلم را ببینم. ۳ بار فیلم را از اول تا آخر دیدم و در نهایت این کار را قبول نکردم.
وقتی آقای کیارستمی می خواست فیلم «شیرین» را دوبله کند، به چند گروه سر زد تا کار دوبله را انجام دهند. در نهایت به این نتیجه رسید که باید سراغ بچههای قدیمی دوبله بیاید. این حرفها را جلوی دوربین زد که من با این حرفه آشنا نبودم و نمیدانستم دوبله چگونه است. من هم گفتم خب طبیعی است. شما فیلمی نداشتی که بخواهد دوبله بشود و بخواهی با این حوزه وارد گفتگو بشوی.
وقتی هم موضوع دوبله فیلم «جرم» آقای کیمیایی مطرح شد، به او گفتم که تو باید از فیلم «محاکمه در خیابان» شروع میکردی و فیلمت را دوبله می کردی.
- این روند دوبله از جایی قطع شد و همه چیز تبدیل به صدای سر صحنه شد. شما از یک طرف با منوچهر اسماعیلی رفاقت دارید و از طرف دیگر با مسعود کیمیایی. مثلا فیلمی قدیمی مانند «سرب» از جمله فیلمهایی است که شما برای آقای کیمیایی دوبله کردهاید و در آن به جای امین تارخ صحبت کردید.
من حدود ۵ یا ۶ فیلم برای آقای کیمیایی دوبله کردهام. گروهبان، دندان مار، تیغ و ابریشم و سرب.
- مشخص بود که آقای کیمیایی برای دوبله «جرم» پیش شما میآید ولی به نظر میرسد که این کار نگرفت.
ببینید، تمام عوامل طبیعی، جوی، زمینی، مادی و معنوی همه دست به دست هم دادند تا این کار نشود. یک نمونه کوچکش را برای شما بگویم. چند نفر از بچههایی که در این فیلم نقشهای کوچک را گویندگی کردند، برای دیدن نتیجه کارشان به سینما رفته بودند و بلیت سانس اکران دوبله فیلم را خریده بودند چون فیلم هم با سانس دوبله و هم صدای اصلی اکران میشد. این بچهها میگفتند وقتی فیلم شروع شد، دیدیم صدای اصلی است و وقتی برای اعتراض پیش مدیر سینما رفتیم با لحن بی ادبانه جوابمان را دادند که «مگه چی شده؟ حالا برید آپارات دوبله فیلم را فعال کنید!»بعضی وقتها به مافیای سینما اشاره میشود ولی به نظرم مافیا مقابل این افراد، هیچ است. چون اگر بخواهند فیلمی را زمین بزنند، واقعا آن فیلم زمین خواهد خورد.
- آیا به نظرتان داستان فیلم آن پتانسیل لازم را داشت که مخاطب را بگیرد؟ بالاخره سالها گذشته و آقای کیمیایی هم آن کیمیایی سرب و دندان مار نیست.
بله. همان طور که گفتم همه مسائل دست به دست هم دادند. به نظرم آقای کیمیایی تا حدودی قهرمان اول داستانش را گم کرده است.
- به غیر از این فیلمها، فیلمهای خاطره انگیز دیگری در سینمای ایران وجود دارد که شما آنها را دوبله کرده اید مثلا «عقاب ها» که خودتان هم در فیلم به جای رضا رویگری صحبت می کردید. یا فیلم جنگی «ارابه مرگ».
تهیه کننده آن فیلم آقای جعفری جوزانی بود.
- که در آن خودتان به جای شهرام زرگر صحبت میکردید و نقش اصلی را که فرامرز قریبیان بازی می کرد، منوچهر اسماعیلی میگفت.
بله. داستان فیلم درباره رانندههای کرد و لری بود که قرار بود با چند کامیون به جبهه مهمات برسانند.
- بررسی دوبله این فیلمها نشان میدهد که باور عمیقی نسبت به تواناییهای منوچهر اسماعیلی دارید که نقش اصلی این تعداد فیلم را به عهده او گذاشتهاید.
ببینید، بچههای دوبله همه شایستگیهای خودشان را دارند ولی یک موقع است که یک نفر را به اسم رئیس میشناسند و گرداننده است. شما به «مردی برای تمام فصول» نگاه کنید!
- این فیلم را هم شما دوبله کردید؟
بله. البته این فیلم دو بار دوبله شد؛ یک بار پیش از انقلاب و یک بار پس از انقلاب و هر دو بار را خودم مدیریت کردم. دوبله پیش از انقلاب به دلیل این که نمیتوانستیم یک سری مشکلات هنری هشتم را به عنوان پادشاه مطرح کنیم، آن طور که باید نشد و راضیام نکرد. بالاخره پیش از انقلاب، دوران پادشاهی و اعلیحضرتی بود و نمیشد یک سری دیالوگهای فیلم را دوبله کرد اما پس از انقلاب دوباره دوبله کردیم و آن مشکلات را نداشتیم. ببینید اگر فیلم، خودش درجه یک باشد باعث این نمیشود که ما کم بگذاریم. برای یک کار خوب، همه چیز باید درجه یک باشد. هم فیلم هم ترجمه اش، هم دوبله.