عقیدۀ عدهای بر این قرار دارد که روز سیزدهم فروردین و به طور کلی عدد سیزده، نحسی میآورد و به همین دلیل باید برای خلاص شدن از این نحسی به دامان طبیعت پناه برده و این گونه سیزده خود را به در کنیم. اما اگر کمی در ساخت و معنای کلمۀ سیزده بدر تأملی کنیم به نکات دیگری دست پیدا خواهیم کرد.
در فارسی کلمۀ در به معنای در و دشت و به به معنای بسوی نیز کاربرد دارد و میتوان سیزده بدر را این گونه تفسیر و معنی کرد: روز سیزده به سوی در و دشت روان شدن.
در ایران باستان روز سیزدهم فروردین تیر یا تشتر نام دارد. در اوستا ایزد تیر یا تشتر ایزد باران است و به باور پیشینیان برای این که ایزد باران در سال جدید بر دیو خشکسالی یعنی دیواپوش پیروز شود، مردم باید در نیایش روز تیر، از این ایزد یاد کنند و از او درخواست باریدن باران را بنمایند. به همین دلیل در آن دوره مردم در این روز به سوی دشت و صحرا روان میشدند و کنار جویهای آب و درختان به شادی پرداخته و آرزوی بارش باران را از این ایزد و خداوند مینمودند. امروزه روز سیزده فروردین به روز طبیعت شناخته میشود و اعتقاد بر این است که در این عصر ماشین و تکنولوژی که انسان ها از طبیعت و اصل خود جدا افتاده اند، در این روز به دامان طبیعت پناه برده و روزی از روزهای سال را میهمان طبیعت باشند.
بنا به سنت قدیم، تهرانیها نیز از گذشته روز سیزدهم فروردین از خانههای خود بیرون آمده و از دروازههای شهر خارج شده و به طبیعت اطراف شهر میرفتند. در اواخر دورۀ قاجار در این روز شاید یک دهم جمعیت تهران هم در داخل شهر باقی نمیماند و به غیر از کسانی که بیمار و پیر بودند ویا مشکل خاصی برایشان پیش آمده بود، همه به باغها و اراضی اطراف میرفتند. البته شب قبل روز سیزده هر خانواده وسایل لازم را تهیه و تدارک دیده بود. از صبح زود هر خانواده با سماوری کوچک و بقچه هایی که حاوی وسایل ناهار و خوراکیهای مختلف و ظرف و ظروف لازم بود راهی سیزده بدر شده و در کنار نهر آب و سبزه زاری و یا در کنار چند درخت اتراق میکردند. در آن ایام بقچه کار سبد و زنبیل امروز را انجام میداد. آجیل و شیرینی باقی ماندۀ سفره عید، کاهو سکنجبین که عصر روز سیزده خورده میشد و سرکه شیره از جمله خوراکی هایی بود که در روز سیزده بدر خورده میشد. عدهای از خانوادهها هم علاوه بر وسایل ناهار، وسایل آش رشته را هم به صورت نیمه آماده تهیه کرده و رشتۀ بریده و نخود و لوبیای پخته و اسفناج خردکردۀ شسته را به همراه دوغ و کشک در یک کوزه و مقداری پیاز و روغن همراه برده و بعد از ناهار آن را بار گذاشته و آش رشته خوشمزهای میپختند. سماور ذغالی هم که از صبح روشن و چای نیز به راه بود.
بهترین جا برای سیزده بدر در اطراف تهران، خارج دروازه دولاب و اراضی دولاب بود. در این موقع از سال بیشتر زمینهای دولاب که همه کشاورزی بود، سبز شده بود و منظرۀ زیبایی داشت. بیرون دروازه دولت هم چندین باغ وجود داشت که عدهای از مردم در کنار دیوار این باغ ها و سایه سار آن و همچنین نهر ها و جویهای آبی که در این منطقه روان بود، مینشستند. عدهای نیز از دروازه دوشان تپه خارج شده و خود را به قصر دوشان تپه که در انتهای جاده دوشان تپه(خیابان پیروزی امروز) قرار داشت میرساندند و سیزده بدر را در اطراف این قصر میگذراندند. عده دیگر نیز از دروازه خراسان خارج شده و در اطراف بقعه سید ملک خاتون و اراضی جنوبی دولاب که همگی سرسبز و خرم بودند مستقر میشدند. عدهای هم از دروازه شاه عبدالعظیم به سمت ری رفته و در شاه عبدالعظیم(ع)، ابن بابویه و بی بی زبیده و همچنین اطراف چشمه علی و باغ صفاییه (در جنوب آن) و باغ شعاع السلطنه سیزده بدر خود را سپری میکردند.
عدهای نیز از دروازه شمیران خارج شده و در اطراف جاده شمیران، زیر سایۀ درختان اقاقیا و زبان گنجشک که تعدادشان کم نبود، بساط خود را پهن میکردند. همچنین عدهای از دروازه گمرک به سوی سبزی کاریهای امین الملک میرفتند و عدۀ دیگر نیز از دروازه باغشاه خارج و به خود باغشاه و باغهای اناری و اکبراباد باغشاه میرفتند. امام زاده حسن و امام زاده معصوم و اراضی سرسبز اطراف آن نیز از دیگر نقاطی بود که برای سیزده بدر مناسب بود و از دروازۀ قزوین به سوی آنها راه بود. عدهای از رجال و اعیان هم که باغی در داخل شهر و یا اطراف آن داشتند، به باغهای خود میرفتند.
در روز سیزده بدر مناظر بیرون شهر بسیار جالب بود. بچه ها و جوانها دسته دسته به بازیهایی از قبیل الک دولک، زو، توپ بازی، گردوبازی، بل بگیر بالا بیا،چپ توپ، باقلی به چند من؟، بازی جرنگ جرنگ اسب چه رنگ؟،گرگم به هوا، قایم موشک و تاب بازی مشغول بودند.
علاوه بر این میمون بازها و خرس بازها و بزبازها و غول بیابانی و دوره گردها در بین مردم حضور داشتند و با تنبک زنی و خواندن تصنیف هایی اسباب سرگرمی مردم را فراهم میکردند. مردم هم از دادن پول به آنها مضایقه نمی کردند. دستههای مطربی آن روز و به قول امروزی گروههای نوازندگی مختلفی هم با زدن تار و خواندن آواز شادی مردم را دو چندان میکردند.
در این روز فروشندگان دوره گرد نیز کار و بارشان حسابی رونق داشت. این فروشندگان طبقهای آجیل و شیرینی و مخصوصا کاهوهای تازه رسیده را بر روی چهارپایههای چوبی گذاشته و با توصیفات معمول خود مشتری ها را برای خریدن اجناسشان ترغیب میکردند. چاقاله بادام و سبزیهای صحرایی چون شنگ و والک و گل گاوزبان تازه نیز از دیگر چیزهایی بود که در بساط آنها پیدا میشد.
در روز سیزده بدر داش مشدیها و لوطیها نیز به صورت گروهی برای خود عالمی داشتند. همگی آنها عباها را یک شاخ به دوش انداخته و به صورت گروهی با خواندن یکی از تصنیفهای رایج و محبوب آن دوره به شادی و تفریح مشغول بودند. بعضی از آنها با چوبهای بلند از جلو و تعدای نیز از عقب باز با خواندن تصنیفهای خود، توجه بچه ها را به خود جلب کرده و دستۀ بزرگ پر سر و صدایی در بین مردمی به راه میانداختند. نمایش پهلوان ها و خیمه شب بازی هم در این روز به راه بود و عدهای از این طریق مردم را سرگرم میکردند.
بعد از تفریح و گردش و صرف ناهار، هنگام غروب موقع بازگشتن به شهر بود. پیش از رفتن مراسم گره زدن سبزه ها باید اجرا میشد. این مراسم را بیشتر دخترهای دم بخت به نیت پیدا کردن شوهر در سال پیش رو انجام میدادند و معتقد بودند که تا سیزده آینده حتما حاجت آنها روا خواهد شد، به شرط آن که این ذکر را در حین انجام گره زنی گفته باشند: سیزده بدر، سال دگر، خونه شوهر، بچه به بر. البته گره زدن سبزه فقط اختصاص به این حاجت نداشت و زنها برای نیتهای دیگری چون رفتن به زیارت کربلا و مشهد هم این کار را انجام میدادند. بعد از این مراسم مردم وسایل هایشان را جمع کرده و راهی خانه و کاشانه خود میشدند.
امروزه به جای تمامی مکانهایی که تهرانیها در گذشته سیزده خود را در آنجا میگذراندند، آپارتمانهای قد و نیم قد زیادی سربرآورده و هر کدام از این مناطق به یکی از محلههای تهران بزرگ تبدیل شده اند و تعداد زیادی از خانواده ها روز طبیعت خود را در داخل شهر و در بوستانهای بزرگ شهر و بوستانهای جنگلی سپری میکنند. البته تعداد زیاد دیگری از خانواده ها هم به لطف وسائل نقلیه شخصی امروزی ترجیح میدهند به مانند گذشته از شهر خارج شده و به نقاط دورتری چون رودبار قصران و لواسانات و همچنین شهریار و نقاط سرسبز دیگر بروند.
در هیاهوی شهرنشینی این روزگار، بیگمان بیشتر از هر وقت دیگری نیاز به پیوند با طبیعت داریم و امید است روز سیزده بدر امسال مقدمهای برای آشتی و پیوند بیشتر ما با طبیعت در سال 95 باشد.